از عقلانیت و بیداری عاشورا تا عقلانیت و بیداری انقلاب

روح انقلاب اسلامی، از اولین لحظه انعقاد تاکنون، سرشار از مفاهیم حماسی و غیورانه ای است که درعین رعایت عدالت ومساوات بین طبقه های مختلف اجتماعی و اصناف گوناگون، راه را بر زیاده خواهی های استکبار و استعمار بسته است.

#بیداری#عاشورا#بیداری#انقلاب

روحیه انقلاب، با روح عاشورا گره خورده است و بیراه نیست اگر ادعا کنیم انقلاب اسلامی ایران انشعابی بود از قیام کربلا. این مجال اندک می کوشد عقلانیت را در عاشورا و تأثیر آن را در انقلاب اسلامی در حد بضاعت مطبوعاتی خود بررسی کند. عاشورا فریادی بود که در گوش تاریخ کشیده شد؛ فریادی که مردم در بند را به آزادی و آزادگی دعوت کرد؛ فریادی که تاریخ توانست او آن را درپستوی خیانت و جنایت خود مخفی کند. حسین(ع) چه می خواسته است که این چنین خود را و عزیزترین خویشان خود را در پی نیل به مقصودش تقدیم به درگاه ربوبی حضرت حق کرده است.

کربلا؛ عقل یا عشق؟!
 دین اسلام دین خردگرایی است و اسلام حقیقی بدون آنکه آلوده به تفکر اومانیستی شود و سکان هدایت بشری را به عقل انسانی که صرفا تابع محسوسات است واگذار کند، راه را برای تفکر و تعقل و اندیشه آدمی در سایه ولایت انسان کامل باز می کند. این چنین است که وقتی حسین(ع) پای در کربلا می گذارد تمام ترکیب های عاقلانه و عاشقانه را بر هم می زند و گزاره جدیدی از تعقلب ورزی را زیر سایه عشق به جهان ارائه می کند؛ عشقی که شالوده اش عقل است. چانان که حسین(ع) در کربلا با تمام وجود همه همه را به یاری می طلبد و ندای هل من ناصر ینصرنی سر می دهد و سپس در حساس ترین لحظه پیش از نبرد، راه را برای رفتن آن که یارای همراهی ندارد، باز می کند تا بدون آنکه کسی خجلت زده او را ترک کند، در تاریکی به راه خود گسیل شود. این تمام آنچه حسین(ع) از خود نشان می دهد، نیست، اوج این تعقل عاشقانه را می توان در این فرامایش او دید که «ان کان دین محمد، لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی» این مهم بیانگر چیست جز عقل عاشقانه؟

عاشورا و موج بیداری در جهان
 قیام کربلا با همه عظمتش به حماسه ای جاودان، یادگاری ماندگار و اسوه ای موثر برای نهضت های مردمی جهان بدل شد. حرکت عاشورایی امام حسین(ع) الهام بخش جنبش های گوناگون در سر تا سر دنیا شد؛ نهضت هایی که جمعیت مردمی آن لزوما مسلمان یا شیعه نبودند. عاشورا به همراه اندیشه های ایدئولوژیکش نشانه ای شد برای جهانی که رو به اضمحلال می رفت. جریانی که حسین(ع) با خون خود به راه انداخت منجی جنبش های آزادی خواه بشر شد و این منجی، نه تنها یک دوره که تمام عمر تاریخ را بیمه کرده و همه استکبار ستیزان عالم در هر دوره ای و با هر منش و ایدئولوژی و مانیفستی که داشتند سر بر آستان او فرو آورده و عظمت ایثار او را ستودند. عاشورا نه یک واقعه تلخ در عالم شیعه تلقی شد که تبدیل به حرکتی مردمی و جریان ساز در جهان شد، چنان که بر اساس شاخصه های نهضت کربلاییان، میان جنبش های اسلامی در سر تا سر جهان پیوند به وجود آمد و موج بیداری و انقلاب مناطق وسیعی از جهان اسلام، مانند مصر، سوریه، لبنان، عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، الجزایر، تونس، مراکش، حجاز، اندونزی، هندوستان و نهایتا کشورمان ایران را دربرگرفت. نهضت حسینی در بیشتر کشورهای اسلامی ویژگی مردمی بودن روحانیت، رسالت رهبری حرکت ها و جنبش ها را بر دوش رهبران دینی انداخت. شاه ولی الله دهلوی و فرزندش احمد خان هندی، سید جمال الدین اسدآبادی، علامه اقبال لاهوری، محمد علی جناح، شیخ محمد عبده، شیخ عبدالرحیم کواکبی، حسن البناء و امام خمینی(ره) نمونه های برجسته ای از مبارزه اسلامی برضد استکبار و طاغوت بر اساس چهار چوب های تدوین شده الهی انقلاب امام حسین(ع) بودند. بانو عایشه بنت الشاطی- نویسنده کتاب های «آمنه مادر پیامبر» و «اعجاز بیانی قران»- در کاتب معروف خودش به نام «السیده زینب(ع) عقیله بنی هاشم» می نویسد: هیچ کس منکر آن نیست که زینب(ع) دختر علی ابن ابی طالب یکی از پهلوانان فاجعه کربلاست؛ زیرا او یگانه زنی است که همه گرفتاری ها را برای خود خرید و خم به ابرو نیاورد. بر بالین جوانان محتضر و شهدای راه حقیقت که فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، می نشست و قطعات بدن پاک عزیزان رسول خدا را جمع می کرد و کنار آنها می گذاشت و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلی می داد. همچنین مها تما گاندی- رهبر بزرگ هندوستان- در جمله معروفی می گوید: من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به وقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا کرده ام. بر من روشن شده است اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز شود باید از امام حسین(ع) پیروی کند. در ذیل جنبش های داخلی کشورمان نیز در دو سده اخیر واقعه کربلا جریان داشته است: جنبش تنباکو، جنبش مشروظیت، جنبش سردار جنگل، قیام شبخ محمد خیابانی و نهایتا جنبش امام خمینی(ره) که منتهی به انقلاب اسلامی شد حاوی روحیه عاشورایی، هم در صدر جنبش و هم درلایه های مردمی آن بوده است. قیام جهانی امام حسین(ع) بر اندیشمندان دیگر نقاط جهان نیز تأثیرات شگرفی بر جای گذاشت. بروکلمان کارل- خاورشناس و پژوهشگر- می نویسد: «شهادت حسین(ع) علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه مذهب شیعه گردید و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضد غرب شد» همچنین واشنگتن ایروینگ- تاریخ نگار و پدر ادبیات داستانی آمریکا- در بیانی احساسی این گونه روایت می کند: «برای امام حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سر زمین خشک و در ریگ های تفتیده، روح حسین(ع) فنا پذیراست. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین(ع)!»

عاشورا و انقلاب اسلامی
 در حالی که عمده انقلاب های جهان بعد از انقلاب صنعتی رو به سکولاریسم و بنیان های دینی در حکومت رو به فراموشی نهاد، انقلاب کشورمان به رهبری امام خمینی(ره) ایدئولوژی انقلابی خود را دین اسلام قرار داد؛ انقلابی که به زعم نویسندگان آن دوره انقلابی مکتبی بود و مرجعی به جز اسلام نداشت. با نگاهی اجمالی به فرمایشات امام خمینی(ره) در این خصوص پی به ارتباط تنگاتنگ انقلاب اسلامی با قیام امام حسین(ع) می بریم. دو مشخصه اصلی قیام امام حسین(ع) استکبار ستیزی و ایستادگی آن امام در مقابل ظلم بود. این خصیصه در زمان مبارزات انقلابیون با رژیم شاه نیز وجود داشت. آنچه امام خمینی(ره) نیز بر آن تاکید داشتند- چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن- استکبار ستیزی بود. امام انقلاب را انقلاب مستضعفان می دانست و آن را نه تنها برای ایرانیان انقلابی، که به کل مستضعفان جهان تعمیم می داد و آنان را نیز در انقلاب اسلامی شریک می دانست. پیوند انقلاب اسلامی با نهضت عاشورا تا به آن حد بود که بسیاری از حرکت های مردمی مبارزان انقلابی دهه ۵۰ با تأثیر گرفتن از رشادت ها و جانبازی های یاران حسین(ع) بن علی در کربلا در مبارزه با ظلم شکل گرفت، چنان که نقطه عطف در پیروزی انقلاب اسلامی محرم سال۱۳۵۷شمسی بود. شب های آغازین محرم، طبق برنامه شب های گذشته مردم شعارهای «الله اکبر» و «لااله الاالله» سر دادند. از همان شب علاوه بر شعار دادن روی بام های منازل، تظاهرات خیابانی نیز به شکل گسترده ای آغاز شد که به شهادت عده ای از عزاداران حسینی منجر شد. امام خمینی(ره) طی پیامی کشتار مردم دراول محرم ۱۳۵۷را محکوم و ارتباط قیام ملت ایران با حماسه عاشورا رااین گونه ترسیم کرد: حسین(ع)این ملت شیعه بزرگ ترین مردم تاریخ است که با تنی چند، نهضت عظیم عاشورا را بر پا نمود و سلسله اموی را برای ابد در گورستان تاریخ دفن فرمود و به خواست خدای تعالی، ملت عزیز و پیرو بحق امام علیه السلام، با خون خود سلسله ابلیسی پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید و پرچم اسلام را در پهنه کشور بلکه کشورها، به اهتزاز در می آورد. اساسا بنیادی ترین پیام عاشورا، آرمانخواهی است. آرمانخواهی حسین(ع) بن علی تا به آن حد است که از گوهر حیات نیز چشم می پوشد. وجه تمایز عاشورا با دیگر جریان های تأثیر گذار در همین مورد خلاصه می شود، امام حسین(ع) در کربلا آرمان خواهی اش را را به صورت اکمل و اتم نشان داد و این خصیصه در کالبد انقلاب اسلامی نیز دمیده شد. آرمانخواهی امام خمینی(ره) و استقامت ایشان در بنا نهادن آرمانشهری به نام انقلاب اسلامی، در چهار چوب اصلاح ساختارهای حکومتی اتفاق افتاد. برهمین اساس است که وقتی به عبارات امام را حل درباره عاشورا رجوع می کنیم، ابتکار امام را در استفاده از عاشورا مشاهده می کنیم. از ایشان در کتاب صحیفه نور، جلد۱۵ صفحه۵۹ دراین خصوص آمده است: «تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند و همه آنها این مساله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. سید الشهدا روی همین میزان خودش را و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد تا جامعه اصلاح شود.» چنین نگرشی از یک مرجع تقلید، پیشوای دینی و رهبری نهضتی مردمی، در میان توده مردم، تبدیل به حرکتی جریان ساز می شود. مردمی که با چنین رویکردی نهضت خود را برای اصلاح آغاز می کنند واهمه ای از کشته شدن ندارند؛ چرا که فدا شدن در این راه برابر با مستحیل شدن در جامعه ای است که رو به کمال و تعالی در حرکت است. نهایتا انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، انقلابی عقل گرا و البته به دور از تفکرات اومانیستی بود؛ انقلابی که سیر عقلانیت را از سلوک عاشقانه و البته در پناه عقل امام حسین(ع) در کربلا آموخت؛ انقلابی که به دور از روحیه آنارشیستی قانونگذاری در اصول، حکومت را صرفا واگذار به خدا کرده است. انقلاب سال۵۷ تنها جلوه ای از عاشورای حسین(ع)ی بود؛ جلوه ای از رشادت ها، فداکاری ها، ایثار و از خود گذشتگی مردمی که عاشورا را نه یک واقعه یا فاجعه که یک فرهنگ می دانند.

عاشورا، جاری در زمان
 آنچه این مجال اندک به آن پرداخت، قطره ای در مقابل اقیانوس عظیم عاشورا بود. فرهنگ پایان ناپذیر عاشورا در تمام شئون زندگی انقلابی جاری است. همنا گونه که کربلا محدودو به تاریخ نشد. فرمایش منسوب به امام صادق مبنی بر جاری بودن کربلا و عاشورا در زمان که فرمودند کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا گواه متقنی است بر این مدعا که عاشورا یک واقعه نیست، یک جریان است؛ جریانی که هم اکنون در حال اتفاق است وهر روز و هر لحظه در متن زندگی شیعی جریان دارد.

حق در برابر باطل
 امام در پاسخ به سوالی که خبرنگار رادیو لوکزامبورگ در تاریخ ۱۴ آذر سال ۵۷ از ایشان مبنی براهمیت ماه محرم در مبارزات ضد استبدادی ایشان می پرسد، چنین پاسخ می دهند:
«محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم وحق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ همیشه حق بر باطل پیروز شده است. امسال درماه محرم، نهضت حق در مقابل باطل تقویت می شود. من امیدوارم نهضت اسلامی ایران در این ماه محرم مراحل آخر خود را طی کند.» نهایتا پیش بنی امام (ره) در این خصوص محقق شد. حضور پر شور و عاشورایی مردم ظلم ستیز در روزهای تاسوعا و عاشورا درحکم جواب ردی بود که به حکومت پهلوی ها داده شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.