نقش ابر و باد و باران در زندگی انسان

نقش ابرها و باد و باران در زندگى موجودات زنده به قدرى آشکار است که نیازى به شرح ندارد؛ وظیفه ایجاد و انتقال آب های شیرین بر عهده آفتاب و بادهاست. یکی با تابش بر آب های اقیانوس و ایجاد ابر و دیگری با انتقال ابرها این وظیفه را عملی می کنند. از این رو قرآن نزول باران، وزش بادها و حرکت ابرها را نشانه های خداوند برای افراد باایمان دانسته که از نظام بسیار دقیق و حساب شده ‌اى حکایت دارد که هرچه انسان در آن بیشتر مى ‌اندیشد به دقّت و ظرافت به کار رفته در آنها آشنا تر مى شود.

نقش ابرها، و باد و باران، در زندگى انسان‌ ها و تمامى موجودات زنده به قدرى آشکار است که نیازى به شرح ندارد. درست است که تقریبا سه چهارم روى زمین را آب فرا گرفته؛ ولى اولا این آب‌ هاى شور نه براى زراعت قابل استفاده است و نه براى نوشیدن انسان‌ ها و حیوانات، و ثانیا به فرض که تمام دریاها آب شیرین بود با چه وسیله ممکن بود آنها را به سرزمین‌ هاى مرتفع و زمین‌ هایى که گاهى چند هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارند منتقل نمود؟!
اینجا است که قدرت نمائى بزرگ مبدأ آفرینش را به وضوح مى‌ بینیم؛که این مأموریّت مهم را بر عهده تابش آفتاب نهاده که بر سطح اقیانوس‌ ها بتابد و آب دریا را تبخیر و تصفیه کند، و به صورت قطعات ابر در آورد، سپس به کمک بادها روانه سرزمین‌ هاى خشک کند، و به صورت دانه‌ هاى ظریف و کوچک باران به آرامى بر آنها فرو فرستد، و روح حیات و زندگى را در سراسر کره زمین بدمد، و همه جا را آباد و خرّم و سرسبز کند؛ آن هم با نظام بسیار دقیق و حساب شده و توأم با ظرافت فراوان. اکنون با این اشاره کوتاه به سراغ آیات قرآن در این زمینه مى‌ رویم: در سوره روم به عنوان معرّفى ذات پاک خداوند به مسأله وزش بادها و حرکت ابرها به وسیله آنها اشاره کرده و مى‌ فرماید: (خداوند همان کسى است که بادها را مى‌ فرستد تا ابرهائى را به حرکت درآورند)؛ «اللهُ الَّذِىْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیْرُ سَحابا». سپس به گستردن ابرها بر صفحه آسمان، و متراکم ساختن آنها روى یکدیگر، و سرانجام به خروج دانه‌ هاى حیات‌ بخش باران از لابه‌لاى آن اشاره کرده و مى‌ فرماید: «فَیَبسُطُهُ فِى السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفا فَتَرى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ». «کِسَفْ» در اینجا به معنى قطعات متراکم ابر است که آماده نزول باران مى‌ شود. «وَدْق» (بر وزن خَلْق) به ذرّات کوچک و غبار مانند آب گفته مى‌ شود؛ و بعضى آن را به معنى دانه‌ هاى باران تفسیر کرده‌ اند. در پایان آیه به خوشحالى بندگان خدا بر اثر نزول باران اشاره مى‌ کند: «فَاِذا أَصابَ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ اِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُوْنَ».
به این ترتیب بادها نه فقط ابرها را حرکت مى‌ دهند؛ بلکه آنها را در آسمان مى‌ گسترانند، و سپس متراکم مى‌ سازند، و همان‌ ها هستند که مأموریت خنک کردن محیط اطراف ابرها و آماده نمودن آن را براى باران زائى بر عهده دارند. در حقیقت بادها مانند چوپان‌ هاى پر تجربه‌ اى هستند که گلّه‌ هاى گوسفندان را به موقع معیّن، از گرداگرد بیابان جمع آورى کرده، و در مسیر معیّن حرکت مى‌ دهند، و بعد آنها را براى دوشیدن شیر آماده مى‌ کنند! نه غلظت ابرها به حدّى است که مانع خروج قطره‌ هاى باران شود، و نه شدّت بادها تا آن اندازه است که مانع نزول این دانه‌ هاى حیات‌ بخش به سوى زمین گردد. نه دانه‌ هاى باران آنقدر کوچک است که در فضا معلّق بماند؛ و نه آنقدر درشت است که نزول آنها باعث تخریب مزارع و خانه‌ ها گردد. نزول باران نه تنها از این جهت که مایه عمران و آبادى است سبب بشارت انسان‌ ها مى‌ شود؛ بلکه از آنجا که هوا را تصفیه و تلطیف مى‌ کند خود نشاط‌ انگیز است.
جالب اینکه در ادامه این آیه در همان سوره روم مى‌ فرماید: «فَاْنْظُرْ اِلى آثارِ رَحْمَهِ اللهِ کَیْفَ یُحْیِى اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»؛ (به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین مرده را زنده مى‌ کند؟). براى درک مفهوم این آیه کافى است به عکس‌ هایى که از بعضى بیابان‌ ها و مزارع سرزمین آفریقا گرفته‌ اند؛ که بر اثر خشکسالى‌ هاى متوالى آثار مرگ بر آنها نشسته و فرشته حیات از آن رخت بربسته است بنگریم. در سوره فاطر فرستادن بادها را براى انجام این مأموریت بزرگ یکى از آثار ذات پاک خداوند شمرده، که زمین‌ هاى مرده را به وسیله آن زنده مى‌ کند. قابل توجّه اینکه در این آیه تعبیر به «تُثِیْرُ» مى‌ کند؛ یعنى بادها ابرها را بر مى‌ انگیزد. این تعبیر ممکن است اشاره به پیدایش ابرها به خاطر وزش بادهاى مناطق گرم بر صفحه اقیانوس‌ ها باشد که سبب تولید ابرها مى‌ گردد. زیرا مسأله حرکت ابرها در جمله «فسقناه» مورد توجّه قرار گرفته؛ و به این ترتیب بادها هم تأثیر عمیقى در پیدایش ابرها دارند، و هم در حرکت دادن آنها به مناطق خشک، و بردن به نقاط بالاى جو، و آماده ساختن محیط براى نزول باران. ذکر این جمله به صورت فعل مضارع «تثیر» نیز اشاره به این عمل دائمى و مستمر ابرها است.
علاوه بر این در سوره بقره روى آفرینش هفت موضوع مختلف به عنوان نشانه‌ هاى خداوند براى افراد اندیشمند و عاقل تکیه شده است: آفرینش آسمان، زمین، آمد و شد شب و روز، کشتى‌ هایى که بر صفحه اقیانوس‌ ها به سود مردم حرکت مى‌ کنند، باران حیات بخش، وزش و دگرگونى بادها و ابرهایى که در میان زمین و آسمان معلّق ‌اند. در این آیه هم روى مسأله حرکات مختلف بادها تکیه شده «و تَصْرِیْفِ الرِّیاحِ» و هم ابرهایى که میان زمین و آسمان معلق‌ اند «وَالسَّحابِ الْمُسَخَّرِبَیْنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ» ابرهایى که دریاهایى را در خود نگه داشته و در عین حال در میان زمین و آسمان قرار گرفته، و به راستى از بزرگترین آیات حق است. همچنین به نزول باران حیات بخش که هم زمین مرده را زنده مى‌ کند و هم انواع جنبندگان را بر صفحه زمین به حرکت در مى‌ آورد «فَأَحْیا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیْها مِنْ کُلِّ دابَّهٍ». اگر مى‌ بینیم در این آیه مسأله بادها و ابرها بعد از نزول باران مطرح شده است؛ شاید براى تعلیم این نکته دقیق باشد که فایده بادها منحصر به حرکت ابرها و نزول باران نیست؛ بلکه فوائد بسیارى دارند که قبلا به آن اشاره شد و در جمع‌ بندى نیز اشاره مى‌ شود. همچنین ابرها منهاى نزول باران خود مسأله‌ اى عجیب است؛ چرا که آنها دریاها آب را در دل نگه داشته، و در عین حال میان زمین و آسمان معلّق مانده است.
آیاتی از سوره واقعه نیز روى مسأله آب آشامیدنى انسان تکیه کرده و نکته تازه‌ اى را یادآور شده و مى‌ گوید: (آیا به آبى که مى‌ نوشید اندیشیده‌اید؟ آیا شما آن را از ابر نازل مى‌ کنید یا ما نازل مى‌ کنیم؟) و بعد مى‌ افزاید: (اگر ما بخواهیم این آب گوارا و شیرین را تلخ یا شور قرار مى‌ دهیم، پس چرا شکر این نعمت بزرگ را بجا نمى‌ آورید؟)؛ «لَوْنَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجآ فَلَوْلا َشْکُرُوْنَ».
اگر آب دریا به هنگام تبخیر دانه‌ هاى کوچک املاح محلول در آن را با خود به آسمان مى‌ برد، و آب‌ هاى شور و تلخ از ابرها نازل مى‌ شد؛ سراسر کره زمین تبدیل به شوره‌ زار مى‌ گشت. نه گیاهى مى‌ روئید و نه درختى، و اگر انسان از تشنگى مى‌ مرد نمى‌ توانست جرعه‌ اى از آن بنوشد. همین موضوع که خداوند به آب‌ ها توانایی داده بخار شوند؛ و به املاح موجود در آب دریا این اجازه را نداده است؛ چهره زندگى انسان، بلکه تمام موجودات کره زمین را به کلّى دگرگون ساخته است. آیا در تمام عمر کسى مى‌تواند شکر همین یک نعمت را بجا آورد؟
در سوره زمر نیز علاوه بر اشاره به نزول باران از آسمان، به مسأله پیدایش چشمه‌ ها اشاره کرده و مى‌ فرماید: (آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را بصورت چشمه هایى در زمین وارد نمود)؛ «ألَمْ تَرَ أَنَّ اللهِ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءآ فَسَلَکَهُ یَنابِیْعَ». «یَنابِیْع» جمع «یَنْبوع» به معنى چشمه است؛ و در اصل از مادّه «نَبْع» به معنى جوشش آب از زمین گرفته شده است. البته پیدایش چشمه‌ ها در زمین که انسان را بدون نیاز به هیچ نیروى دیگرى از آب جارى بهره‌ مند مى‌ سازد؛ در گرو شرایط خاصّى است: نخست اینکه قشرى از زمین نفوذ پذیر باشد تا آب در آن فرو رود، سپس در زیر آن قشرى نفوذ ناپذیر باشد که آب در آنجا متوقّف و ذخیره گردد، و نیز تفاوت سطح در میان مخازن آب و نقاط دیگر وجود داشته باشد تا آب از آنجا به نقاط دیگر جارى شود؛ و مسلّما بدون برنامه و نقشه یک مبدأ علم و قدرت هماهنگ شدن این امور امکان‌پذیر نیست. سپس در ادامه آیه مى‌ فرماید: (سپس با آن زراعتى را مى رویاند که رنگهاى مختلف دارد)؛ «ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعا مُخْتِلفا ألْوانُه». این اختلاف الوان ممکن است اشاره به رنگ‌ هاى کاملا متفاوت گیاهان باشد؛ و یا اشاره به انواع گیاهان و گل‌ هاى زینتى و داروئى و غذائى و صنعتى که در حقیقت انواع بى‌ شمارى دارند.
آرى خداوند از این آب بى‌ رنگ صد هزاران رنگ گل و گیاه در این گلزار مى‌ رویاند؛ و به گفته شاعر :
زآب بى رنگ صد هزاران رنگ *** لاله و گل نگر در این گلزار
پى برى گر به رازشان، دانى *** که همین است سر این اسرار
که یکى هست و هیچ نیست جز او ***«وحده لا اله الا هو»
لذا در پایان آیه مى‌ فرماید: (در این جریان تذکّرى است براى صاحبان فکر و مغز)؛ «اِنَّ فِى ذلِکَ لَذِکْرى لاُِوْلِى اْلأَلْباب». همچنین در آیاتی از سوره نبأ به نکته تازه دیگرى اشاره کرده و مى‌ فرماید: (و از ابرهاى باران زا آبى فراوان نازل کردیم)؛ «وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءا ثَجّاجاَ». «مُعْصِرات» جمع «مُعْصِر» از مادّه «عصر» به معنى فشار است؛ و «معصرات» به معنى فشار دهنده‌ ها است. در اینکه منظور از این تعبیر در اینجا چیست؟ تفسیرهاى متعدّدى ذکر کرده‌ اند : بعضى آن را صفت ابرها گرفته، و آن را اشاره به سیستم خاصّى مى‌ دانند که به هنگام تراکم بر آنها حاکم مى‌ شود؛ گوئى خود را مى‌ فشارند تا باران از آنها فرو ریزد و این تعبیر را از معجزات علمى قرآن مى‌ شمارند. ولى بعضى دیگر آن را صفت بادها گرفته، و اشاره به طوفان‌ ها و گردبادهائى مى‌ دانند که در ایجاد باران‌ هاى رگبارى تأثیر عمیقى دارد. (توجّه داشته باشید «اِعصار» به معنى گردباد است). آنها مى‌ گویند: هنگامى که گرد بادهاى شدید بر سطح دریاها و اقیانوس‌ ها بوزد؛ بخارات سطح اقیانوس را با خود به بالا مى‌ برد، و هنگامى که به نقاط بالاى جوّ که بسیار سرد است، مى‌ برد، رگبارهاى شدیدى تولید مى‌ کند؛ و با توجّه به اینکه «ثَجّاج» صیغه مبالغه، و از مادّه «ثَجّ» (بر وزن حج) به معنى فرو ریختن آب به صورت پى در پى و فراوان است تناسب زیادى با اینگونه رگبارها دارد.
بعضى نیز آن را اشاره به ابرهایى مى‌ دانند که توأم با گردباد و طوفان است. این طوفان‌ ها ابرها را به سوى بالا مى‌ رانند؛ و به مناطق سرد جوّى هدایت مى‌ کنند، و در آنجا تبدیل به قطرات باران مى‌ شود، و چون این کار سریع انجام گیرد تولید رگبار شدید و «ماء ثجاج» مى‌ کند؛ و اینکه اینگونه رگبارها را بیشتر در فصل بهار مى‌ بینیم شاید به همین دلیل است که اینگونه گردباد و طوفان در این فصل بیشتر است. سپس در ادامه این آیات مى‌ فرماید: (تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم * و باغهایى پر درخت)؛ «لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا * وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا». این تعبیر تمام انواع گیاهان و دانه‌ هاى گیاهى، و درختان میوه را در بر مى‌ گیرد.
در سوره فرقان بعد از بیان آنچه در آیات قبل گذشت [خداوند کسى است که بادها را به عنوان بشارتگرانى قبل از نزول رحمت‌ اش فرستاده] چنین آمده است که: (و از آسمان آبى پاک کننده نازل کردیم)؛ «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا». و این نکته تازه‌ اى است که در این آیه روى آن تکیه شده است. «طهور» صیغه مبالغه از «طهارت» و پاکى است که هم پاک بودن آب را مى‌ رساند و هم پاک کننده بودن آن را؛ و به راستى اگر آب خاصّیت پاک کننده نداشت در یک روز تمام زندگى ما آلوده مى‌ شد. حقیقت این سخن را وقتى درک مى‌ کنیم که در نقطه‌ اى گرفتار شویم که آب براى شستشو نباشد، نه تهیه غذا ممکن است، نه پاکیزگى بدن، نه نشاط و طراوتى خواهیم داشت، و نه صحّت و سلامت. درست است که آب میکروب‌ ها را نمى‌ کشد؛ ولى چون حلّال بسیار خوبى است؛ انواع میکروب‌ ها را در خود حل کرده و مى‌ برد، و به همین جهت عامل مؤثّرى براى سلامت و تندرستى است، و از این گذشته روح انسان را هم از آلودگى‌ ها به وسیله وضو و غسل پاک مى‌ کند. لذا بى جهت نیست که در آیه بعد از آن آمده است «لِنُحِیْىَ بِهِ بَلْدَهً مَیْتا»؛ (تا بوسیله آن، سرزمین مرده اى را زنده کنیم).
در سوره «سجده» باز به نکته تازه‌ اى برخورد مى‌ کنیم که خداوند، آب‌ ها را به سرزمین‌ هاى «جرز» یعنى خشک و بى‌ آب و علف حرکت داده و مى‌ فرماید: (آیا ندیدند که ما آب را به سوى زمینهاى خشک و بى گیاه مى رانیم)؛ «أَوَلَمْ یَرَوْا اَنّا نَسُوْقُ الْماءَ اِلَى اْلأَرْضِ الْجُرُزِ». (و بوسیله آن زراعت هایى مى رویانیم که هم چهار پایانشان از آن مى خورند و هم خودشان)؛ «فَنُخْرِجُ بِهِ زَرَعا تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ»؛ خودشان از دانه‌ هاى غذایى مى‌ خورند، و چهار پایانشان از کاه و برگ و ریشه‌ ها. از کلمات ارباب لغت استفاده مى‌ شود که «جُرُز» (بر وزن شتر) در اصل از مادّه «جَرَز» (بر وزن مَرضَ) گرفته شده و به معنى انقطاع است؛ (انقطاع آب، گیاه، خرمى و طراوت) و لذا «ناقه جُرُوْز» به شترى مى‌ گویند: که همه چیز را مى‌ خورد و منقطع مى‌ کند، و «رجل جروز» به کسى مى‌ گویند: که تمام آنچه را که در سفره است مى‌ خورد و آن را به کلّى خالى مى‌ کند!. در پایان آیه براى دعوت و مطالعه دقیق این نعمت‌ هاى بزرگ الهى و نشانه‌ هاى توحید مى‌ فرماید: (آیا آنها نمى‌ بینند)؛ «أَفَلا یُبْصِرُوْنَ».
در اینکه چرا در آیه فوق «انعام» (چهار پایان) بر انسان مقدّم شده است؟ بعضى از مفسّران گفته‌ اند: به خاطر آن است که گیاه به مجرد اینکه از زمین مى‌ روید قابل استفاده براى چهارپایان است. بعلاوه چهارپایان فقط از گیاهان تغذیه مى‌ کنند در حالى که انسان غذاهاى دیگرى نیز دارد. از مجموع آیات فوق با توجّه به نکات دقیق و ظریفى که در آنها منعکس است؛ به خوبى استفاده مى‌ شود که نظام بسیار دقیق و حساب شده‌ اى بر مسأله وجود بادها و ابرها و باران حاکم است که هرچه انسان در آن بیشتر مى‌ اندیشد به دقّت و ظرافت و منافع و برکاتى که در آنها به کار رفته است آشنا تر مى‌ شود. در قسمتى از این آیات آب مایه حیات شمرده شده؛ و در بعضى وسیله پاکیزگى، و در بعضى به عنوان یک موجود مبارک  و در بعضى به عنوان یک نوشیدنی گوارا «ماءا فُراتا». در مجموع در هر گوشه‌ اى از آن که مى‌ نگریم آثار خدا و حکمت بالغه او را مى‌ یابیم؛ و بر هر قسمت نظرى مى‌ افکنیم سیماى او را مى‌ بینیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.