آیا مسأله امامت جدا از بحث خلافت و حکومت است؟

آمیخته بودن مساله امامت با بحث حکومت و زعامت مسلمین مطلبى نیست که قابل شک و تردید باشد؛ زیرا در همه جا آثار آمیزش این دو به چشم مى خورد. این امر در آیات و روایات اسلامى و در تاریخ زندگى شخص پیامبر(ص) و پیشوایان بزرگ دین و در طبیعت احکام اسلام به وضوح دیده مى شود.

در روایت معروف «هارون الرشید» که به گمان خودش مى خواست فدک را به امام موسى بن جعفر (علیهما السلام) بازگرداند، نکته جالبى دیده مى شود که مطلب مورد بحث را روشن تر مى سازد. فدک روستایى سرسبز و خرم در نزدیکى خیبر است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) آن را در حیات خود به دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) بخشید که بلافاصله بعد از رحلت آن حضرت غصب گردید. غصب فدک همیشه مورد اعتراض علاقه مندان اهل بیت (علیهم السلام) بوده است؛ لذا بر اثر فشار افکار عمومى، «هارون الرشید» به فکر باز پس دادن آن به اولاد فاطمه(علیها السلام) افتاد.

هنگامى که به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: «حُدَّ فَدَکاً حَتّى اَرُدَّها اِلَیکَ»؛ (حدود فدک را تعیین کن تا آن را به تو بازگردانم) امام از گفتن پاسخ اِبا کرد. هارون پیوسته اصرار ‌ورزید. امام (علیه السلام) فرمود: من آن را جز با حدود واقعى اش نخواهم گرفت! هارون گفت: حدود واقعى آن کدام است؟ امام (علیه السلام) فرمود: اگر من حدود آن را باز گویم، مسلماً تو موافقت نخواهى کرد!

هارون گفت: به حق جدت پیامبر (صلى الله علیه وآله) سوگند! که حدودش را بیان کن.
امام(علیه السلام) فرمود: اما حد اول آن سرزمین عدن است! هنگامى که هارون این سخن را شنید، چهره اش دگرگون شد و گفت: عجب، عجب! امام (علیه السلام) فرمود: و حد دوم آن سمرقنداست. آثار ناراحتى در صورت هارون بیشتر نمایان گشت.

امام (علیه السلام) فرمود: و حد سوم آن آفریقا است. در اینجا صورت هارون از شدت ناراحتى تیره شد و گفت: عجب …! امام (علیه السلام) فرمود: و حد چهارم آن سواحل دریاى خزر و ارمنستان است! … هارون گفت: پس چیزى براى ما باقى نمى ماند، برخیز جاى من بنشین و بر مردم حکومت کن! [اشاره به اینکه آنچه گفتى تمام مرزهاى کشور اسلام است]. امام(علیه السلام) فرمود: من به تو گفتم اگر حدود آن را تعیین کنم هرگز آن را بازپس نخواهى داد – آرى فدک به یک معنا، تمام قلمرو حکومت اسلامى است – اینجا بود که هارون تصمیم گرفت موسى بن جعفر(علیهما السلام) را به قتل برساند.

این حدیث پر معنى، دلیل روشنى بر پیوستگى مسأله «فدک» با مسأله «خلافت» است و نشان مى دهد آنچه در این زمینه مطرح بوده غصب مقام خلافت رسول الله(صلى الله علیه وآله) بوده که روستاى فدک جزئى از آن محسوب مى شده و اگر هارون مى خواست فدک را تحویل بدهد، باید دست از خلافت بکشد و همین، او را متوجه ساخت که امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) هر زمان قدرت پیدا کند، او را از تخت خلافت فرو مى کشد؛ لذا تصمیم بر قتل آن حضرت گرفت.

غرض این‌ که، آمیخته بودن مسائل امامت با بحث حکومت و زعامت مسلمین مطلبى نیست که قابل شک و تردید باشد؛ زیرا در همه جا آثار آمیزش این دو به چشم مى خورد. این امر در آیات و روایات اسلامى و در تاریخ زندگى شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان بزرگ دین و در طبیعت احکام اسلام به وضوح دیده مى شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.