تفاوت بین ازدواج موقت و روابط آزاد چیست؟

این پرسش را دو گروه مطرح می‌کنند؛ گروه نخست، کسانی هستند که واقعاً می‌خواهند بدانند و گروه دوم کسانی هستند که با پاسخ کاری ندارند، بلکه می‌خواهند هر دو را مساوی اعلام نمایند تا بدون هیچ قید و شرطی، هوسرانی کنند! این گروه کسانی‌اند که نمی‌خواهند زیر بار هیچ تعهد و انضباطی بروند.

  • اگر قرار باشد که فقط به ظاهر، شکل صوری (فیزیک) رفتارها، روابط و تعاملات توجه شود، می‌توان این پرسش را به هر کار دیگری تعمیم داد و پرسید:
  • در تجارت، چه تفاوتی بین تجارت حلال با حرام وجود دارد؛ هر دو کالا یا خدماتی را خریداری می‌نمایند و می‌فروشند؟!
  • در قرض دادن، چه تفاوتی بین قرض الحسنه با ربا وجود دارد، حال کسی سود اندکی می‌گیرد و دیگری نمی‌گیرد.
  • در روابط جنسی، چه تفاوتی بین محارم با غیر محارم وجود دارد، یکی از خویشان است و دیگری نیست؟!

این همان فرهنگ منحط فرد گرایی «اومانیسم» می‌باشد که به ویژه در غرب، حاکم شده است و موجب بروز ناامنی، مفاسد و حتی جنایات هولناک شده است!

حتی در ازدواج می‌توان پرسید:

– چه تفاوتی بین ازدواج دائم با روابط نامشروع وجود دارد، در هر دو زن و مردی زیر سقفی می‌روند و با هم زندگی می‌کنند، بچه‌دار می‌شوند و ..؟!

– چرا حتی در امریکا و اروپا و بسیاری از کشورهای جهان، که نه تنها روابط نامشروع و زنا را نهادینه کرده‌اند، بلکه آن را ترویج می‌کنند، برای ازدواج و زن و مرد متأهل، قوانین و حرمت ویژه‌ای قائلند؟!

– چرا در احکام اسلامی، ازدواج در هر دین، مذهب، مکتب و قومی، به رسم خودشان پذیرفته است و ازدواج محسوب می‌گردد؟!

– مگر در ازدواج دائم، چه اتفاق خاصی رخ می‌دهد؟ زن و مردی به کلیسا می‌روند و کشیش از طرفین می‌پرسد: «آیا به این ازدواج راضی هستید» و پس از پاسخ مثبت، می‌گوید: «من شما دو نفر را زن و شوهر اعلام می‌کنم» و حتی ممکن است چنین مراسمی را در خارج از کلیسا و توسط اقوام به انجام رسانند!

– در اسلام عزیز نیز حق انتخاب و ازدواج با زن است؛ اوست که می‌گوید: «من خودم را به ازدواج تو در آوردم» و مرد فقط قبول می‌کند.

اما، تفاوت‌های فراوانی بین ازدواج موقت یا دائم، با روابط آزاد و نامشروع وجود دارد؛ چنان که بین تجارت‌های حلال و حرام و یا جنگ در جبهه‌های حق و باطل وجود دارد.

● اولین و مهم‌ترین تفاوت در اسلام عزیز این است که آیا افراد خداوند سبحان را بندگی می‌کنند، یا هوای نفس خود و دیگران را بندگی می‌کنند – آیا تسلیم امر خدا (مسلمان) هستند، یا تسلیم هوای نفس خود و دیگران می‌باشند؟!

● تفاوت بعدی این است که ازدواج [چه موقت و چه دائم]، نوعی قرارداد است که قواعد، چارچوب‌ها و قوانینی را بر فرد و جامعه مترتب می‌سازد که رعایت آنها [در هر دین، مکتب و جامعه‌ای] ضروری است، تا آنجا که در صورت تخلف، دادگاه وارد عمل می‌شود و حکم می‌دهد؛ اما در روابط نامشروع، هیچ چارچوب و تعهدی وجود ندارد.

به عنوان مثال: به عنوان مثال: قانون نفقه، قانون ارث، قانون مالکیت، قانون حضانت فرزندان، قانون محرمیت و …، فقط در صورت «ازدواج» مشروعیت دارد و مترتب می‌گردد. اگر زن و مردی با هم ازدواج کنند، پس از جدایی نیز هرگز اجازه ندارند با پدر و مادر همسر خود ازدواج کنند، چرا که تا زنده‌اند، همچون فرزند آنان و از محارم می‌گردند.
به لحاظ روحی، روانی، عاطفی، احساسی، فرهنگی، اخلاقی، رفتاری و شخصیتی، چقدر فرق است بین زنی که خود را [اگر چه تا مدتی معین] همسر مردی می‌بیند، با زنی که فقط خود را برای دقایقی در بستر مردی می‌بیند؟!

ازدواج موقت

ازدواج موقت، همان ازدواج بین زن و مرد است، با این تفاوت که در ازدواج دائم، پایانی برای آن لحاظ نشده، اگر چه با مرگ یا طلاق، به پایان می‌رسد، اما در ازدواج موقت، طرفین پایانی را برای خود مقرر می‌نمایند؛ خواه کوتاه مدت باشد یا بلند مدت.

اما، همین موقت بودن، سبب تفاوت در برخی از قوانین (احکام) می‌گردد؛ مانند:

۱- در ازدواج موقت، لازم نیست که زن برای رفت و آمدها، اشتغال و … از مرد اجازه بگیرد.

۲- در ازدواج موقت، مرد مکلف نیست نفقه [مخارج زندگی] زن را تأمین نماید و بپردازد.

۳- در ازدواج موقت، زن از مرد ارث نمی‌برد.

۴- در عقد دائم، جایز نیست زن و شوهر شرط کنند که نزدیکى انجام نگیرد‌؛ بر خلاف عقد موقّت (زن می‌تواند شرط کند که نزدیکی صورت نگیرد، اما اگر بعداً راضی شد، مانعی ندارد).

۵- مدت عدۀ زن، پس از مرگ همسر دائمی، طلاق یا پایان مدت ازدواج موقت، متفاوت می‌باشد.

۶- در هر دو ازدواج، فرزند متعلق به پدر می‌باشد و نفقه او بر پدر واجب است، از پدر ارث می‌برد و … .

خطبه

۱- چه در ازدواج دائم و چه در ازدواج موقت، خطبه دو وجه «ایجاب و قبول» دارد که ایجاب با زن است و قبول با مرد.

۲- هیچ الزامی ندارد که دیگران این خطبه را بخوانند، بلکه زن و مرد می‌توانند خطبۀ ازدواج دائم یا موقت را خودشان بخوانند و حضور شاهد نیز ضرورتی ندارد؛ و البته تأکید شده که سعی کنند به عربی صحیح بخوانند و لفظ نکاح یا ازدواج در آن بیاید.

۳- در ازدواج موقّت باید مقدار وقت و مقدار مهر تعیین شده باشد و بدون آن باطل است.

۴- در عقد موقت، تعیین زمان پایان ضروری است و اگر تعیین نشود، عقد به دائم مبدل می‌گردد و جدایی مستلزم جاری نمودن خطبه طلاق با حضور دو شاهد می‌گردد.

۵- چه در ازدواج دائم و چه موقت، دختر باکره، باید با اذن پدر یا جدّ پدری به عقد مرد درآید و اگر این دو در قید حیات نباشند، اذن دیگرانی چون: مادر، برادر، عمو، دایی و … لازم نیست.

در ازدواج موقت، ابتدا زن می‌گوید:

«زَوَّجْتُکَ نَفْسِی فِى الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ»

من خودم را به ازدواج (همسرى) تو در مدّت معیّن با مهر معیّن درآوردم.

و کافیست که مرد قبول کند و بگوید: «قَبِلْتُ».

۱- اگر زن و مرد، از خواندن خطبه به عربی عاجز باشند، خواندن آن به فارسی یا زبان خودشان جایز می‌باشد، اما حتماً باید لفظ نکاح یا ازدواج آورده شود و برای آنها معلوم باشد که در اسلام، دو ازدواج دائم و موقت وجود دارد و این ازدواج، موقت می‌باشد.

۲- زن و مرد باید هنگام خواندن خطبه، قصد انشاء داشته باشند، یعنی واقعاً قصدشان این ازدواج باشد، نه این که فقط الفاظی را بدون قصد ازدواج به زبان آورند.

۳- خواندن خطبۀ عقد از راه دور و به صورت تلفنی اشکال ندارد، اما حتماً باید خوانده شود و به صورت مکتوب (پیامک، ایمیل، نامه و …) جایز نمی‌باشد.

بنابراین، ازدواج دائم یا موقت، قوانین، چارچوب‌ها، تعهدات و نظمی رفتاری و اخلاقی و فرهنگی را برای طرفین و جامعه به ارمغان می‌آورد، و روابط نامشروع (آزاد – زنا)، صرفاً شهوت‌رانی جنسی می‌باشد و حاصلی جز بی‌قانونی، بی‌قیدی و بی‌تعهدی، بی‌وفایی، بداخلاقی، بی‌نظمی و هرج و مرج در رفتارهای جنسی … و ناامنی فردی و اجتماعی ندارد و البته زنان را بیشتر از مردان قربانی می‌سازد و سوء استفاده‌های جنسی از زنان، به صورت فردی یا سازماندهی شده را رواج می‌دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.