خانواده را آموزشگاه و دانشگاه فرزند‌پروری قرار دهیم

یکی از ریشه‌های آسیب‌پذیری‌های نوجوانان ما و کجروی‌های اجتماعی آنها، به حاکمیت تعارض در کانون خانواده باز‌می‌گردد. در هر خانواده‌ای وقتی تعارض بین زن و شوهر و پدر و مادر باشد و همیشه تشنج بگو مگو حاکم باشد، بچه‌ها احساس ناامنی می‌کنند و دلبستگی امن به پدر و مادر پیدا نمی‌کنند، در چنین شرایطی احساس خانه‌گریزی حاکم می‌شود و وقتی نوجوانان احساس خانه‌گریزی پیدا کردند، یعنی مستعد انواع آسیب‌ها می‌شوند.

برای سلامت، آرامش و رشد و شکوفایی شخصیت مطلوب فرزندان‌مان ناگزیریم محبوب فرزندان باشیم‌. در خانواده مادر و پدر را محبوب کند و پدر، مادر را محبوب کند و در خانواده‌هایی که پدر، مادر محبوب همدیگر هستند، هر دو محبوب فرزندان می‌شوند. این فرزندان در پیشرفت تحصیلی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی پیشتاز هستند.

سؤال مهمی همیشه مطرح است که فرزندان‌مان را چگونه و با چه رویکردی تربیت کنیم؟ تربیت، کم کردن فاصله بین توان بالقوه و توان بالفعل انسان‌هاست. تربیت، حرکت دادن‌ از مبدا نقص به منتهای کمال است. تربیت باغبانی وجود فرزندان ماست. باید برای فرزندان‌مان بستر مطلوبی فراهم کنیم که آنها مطابق فطرت خودشان رشد و تحول پیدا کنند. بهترین رویکرد فرزندپروری آن است که فرزندان‌مان را برای رسالت‌ها و مسئولیت‌پذیری‌های اجتماعی فردی و خانوادگی تربیت کنیم‌. این‌که مولای متقیان علی‌(ع) می‌فرمایند فرزندان‌تان را برای فردا تربیت کنید؛ نه این‌که لزوما از هوش مصنوعی سردربیاورند و اطلاعات علمی جدید داشته باشند، بلکه برای این است که فردا می‌خواهند همسر و پدر و مادر شوند، افرادی دلارام و آرامشگر تربیت کنیم‌. ما باید خانواده را آموزشگاه و دانشگاه فرزندپروری قرار دهیم.

بچه‌های خلاق و هوشمند و توانا در جهان متعلق به پدر و مادرهایی هستند که وجودشان دلارام، رامشگر و آرامشگر متقابل است. پس اگر فرزندان‌مان را عروس خوب، داماد خوب، پدر و مادر خوب برای آینده تربیت کردیم، یقینا دانش‌آموز خوب، دانشجوی خوب و شهروند خوب هم خواهند بود. برای این‌که آنها امنیت روانی دارند و احساس خود ارزشمندی پیدا می‌کنند و کرامت شخصیت‌شان مضاعف می‌شود. موثرترین و پایدارترین یادگیری‌ها هم یادگیری‌های غیرمستقیم و مشاهده‌ای است. بگذارید بچه‌ها جایگاه عروس بودن، داماد بودن و پدر و مادر بودن خودشان را امروز از ما بیاموزند. در چنین صورتی ازدواج ماندگار خواهند داشت و طلاق و جدایی در زندگی‌شان رخ نخواهد داد.

ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و متاسفانه گرایش به اعتیاد در بین نوجوانانی که زود‌هنگام از مدرسه خارج شدند، پیدا می‌شود. برای این‌که ما آموزش و پرورش سالمی داشته باشیم، همه ما، پدر و مادرها، مربیان، معلمان، مدیران و مشاوران مسئول هستیم که با شیوه‌های مختلف اثربخش مراقب باشیم که بچه‌ها قبل از دیپلم کامل از مدرسه خارج نشوند. اگر خروجی زود‌هنگام از مدرسه نداشته باشیم، کانون‌های اصلاح و تربیت در کشور آهسته آهسته جمع و اعتیاد، فساد و بزهکاری کم می‌شود. برای این‌که بچه‌ها را تا پایان دبیرستان در مدرسه نگه داریم، فقط و فقط یک رشته عمومی کاربردی مهارت‌محور و خلاق‌پرور باید داشته باشیم که اگر این‌گونه شود، بچه‌ها با نشاط ۱۲ سال در مدرسه حضور خواهند داشت و سلامت و دلارام خواهند بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.