آیا حضرت عیسی (ع) زنده است؟ سرانجام روح‌ الله از زبان قرآن

از آیات قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام مشخص می‌شود که حضرت عیسی مسیح علیه السلام نمرده و کشته نشده و از بین نرفته است، بلکه خدای متعال آن حضرت را به سوی خود بالا برده است. اما منظور از تعبیر رفیع کردن و بالا بردن در بیان قرآن کریم چیست و چه سرانجامی در انتظار آن پیامبر اولوالعزم است؟

با استناد به بخش‌هایی از دانش ارائه شده از سوی علامه محمدحسین طباطبایی رحمه‌الله، عالم جلیل‌القدر و صاحب تفسیر شریف المیزان، به بررسی منزلت حضرت مریم سلام‌الله علیها پرداخته است. این مطالب بخش‌هایی از گفت‌وگوهایی است که در جلسات پنجشنبه و جمعه از سوی دفتر معظم له برگزار می‌شد. در این جلسات شاگردان سؤالات خود را پرسیده و علامه طباطبایی رحمه‌الله پاسخ می‌دادند.

خداوند متعال در جایی درباره حضرت عیسی علیه السلام می‌فرماید: «انی متوفیک و رافعک الی؛ من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می‌برم» و حال اینکه از آیه دیگر معلوم می‌شود که حضرت نمرده و کشته نشده و از بین نرفته است، چنانکه می‌فرماید: «و ما قتلوه یقینا، بل رفعه الله الیه؛ یقینا او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد» از مجموع این آیات چه نکته‌ای به دست می‌آید؟

«توفی» در قرآن کریم در تمام موارد، به معنای «برگرفتن» است. یعنی از میان قومت می‌گیریم و به مقام قرب می‌بریم. پس توفی در قرآن در معنای میراندن و نابود کردن نیست، بلکه به معنای اخذ و گرفتن آمده است. چنانکه در توفی حق و دین و گرفتن بدهی از مدیون استعمال می‌شود.

بنابراین گفتار خداوند متعال که می‌فرماید: «انی متوفیک و رافعک الی» یعنی تو را از میان قومت برمی‌گیریم، نه گرفتن به معنای قبض روح و اینکه تو را می‌میرانم، بلکه به معنای نجات دادن. پس مقصود از توفی، میراندن و نابود کردن نیست.

در تمام آیات دیگر نیز که کلمه توفی در آن‌ها استعمال شده، به معنای نابود نیست. مانند اینکه می‌فرماید: «الله یتوفی الاءنفس حین موتها؛ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی بازمی‌ستاند.» و نیز می‌فرماید: «و حتی اذا جاء اءحدکم الموت، توفته رسلنا؛ تا هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرستادگان (فرشته) ما جانش بستانند.» همچنین می‌فرماید: «قل یتوفاکم ملک الموت الذی وکل بکم؛ بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده، جانتان را می‌ستاند.»

زیرا خداوند سبحان پیش از آیه اخیر می‌فرماید: «قالوا ااذا ظللنا فی الارض ائنا لفی خلق جدید، بل هم بلقاء ربهم کافرون» در واقع آیه شریفه فوق در مقام بیان استدلال علیه کسانی است که منکر بعث و زنده شدن بعد از مردن بودند و آن را امر مستبعدی می‌دانستند و می‌گفتند: اگر ما مردیم و اجزاء و ذرات بدنمان متلاشی گردید و روی زمین پراکنده شد به گونه‌ای که از اجزای زمین تمیز داده نشد و گمنام گشتیم و خبری از ما نبود، آیا ما بعد از مردن و نابودی و متلاشی شدن بدن‌هایمان، دومرتبه زنده خواهیم شد و مبعوث خواهیم شد؟

و خداوند در پاسخ آن‌ها می‌فرماید: «قل بتوفاکم ملک الموت ملک الموت» شما را که همان جان و روح شما است، جسدها و بدنه‌ای شما توفی می‌کند و برمی‌گیرد و شما به مردن از بین نخواهید رفت و نابود نخواهید شد. اگر توفی در این آیه به معنای نابود کردن و از بین بردن باشد، آیه بی‌مورد بوده و جواب آنان نخواهد بود.

بنابراین پاسخ خداوند متعال این است که توفی شما نابودی شما نیست، بلکه در قبضه ملک الموت هستید و در عالم برزخ نیز در حیطه او خواهید بود، پس (کم) که حقیقت شما و جان شما است، نزد ما محفوظ و از بین نخواهد رفت، و این بدن‌های شما است که در حال تغییر است و از حالی به حال دیگر مبدل می‌شود. چنانکه در دنیا نیز چنین بود که در پایان از بین می‌رود و نابود می‌شود. بر این پایه، شخصیت انسان به بدن و جسم انسان نیست، بلکه به نفس و جان اوست، و آن نیز پایدار است و نابودی و فرسودگی ذرات بدن ضرری به بقاء و پایداری نفی نمی‌زند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.