منظور از زیاره الاربعین، در روایت مشهور اربعین امام حسن چیست؟
دشمن در طول تاریخ برای خنثیسازی این مراسم عظیم اربعین ، برنامههای مختلفی مانند تخریب، تهدید و تحریف و … را در دستور کار خود قرار داده است.
و در سالهای اخیر که اربعین رونق گرفته است، برای رسیدن به اهداف شوم خود به حربهای خطرناکتر روی آورده و آن، ایجاد شبهه و تردید در اذهان و قلوب پاک درباره مراسم باشکوه اربعین حسینی است.
هممین که دشمنان به هراس، عصبانیت و انفعال افتادهاند، معلوم میشود که تظاهرات اربعین، پیام و اثرات جهانی والایی دارد که آنها را ترسانده و به عکس العمل انداخته است
لذا دشمن در این دست و پا زدنهای بسیار به سراغ روایت مشهور اربعین رفته است، روایت معروف و مشهور امام حسن عسکری(ع) که می فرماید:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلَاهُ الْإِحْدَى والْخَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.
نشانههای مؤمن پنج چیز است: اوّل: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زیاره اربعین.سوّم: انگشتر در دست راست نمودن.چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم در نمازهای جهریّه.(۱)
می گویند در این حدیث شریف منظور از دو کلمه (زِیَارَهُ الْأَرْبَعِین) در فقره دوم، رفتن به زیارت حضرت سیّد الشّهداء(ع) نیست بلکه مراد زیارت چهل تن از دوستان و عیادت از آنهاست چون اسمی از امام حسین (ع) در روایت نیست.
در این مقاله برآنیم تا با انواع روش های علمی و استدلالی ( به این شبهه که منظور از زیاره الاربعین ، در روایت مشهور اربعین، زیارت امام حسین (ع ) در اربعین است یا خیر؟) پاسخ دهیم.
آیا منظور از زِیَارَهُ الْأَرْبَعِین، در روایت مشهور اربعین، زیارت امام حسین (ع) است؟
جواب قرآنی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
اگر قرار باشد که به زیارت دوستان برویم، بهترین دوستان ما اهل بیت(ع) هستند و آنها بر دیگران اولویت دارند که خدا از زبان پیامبر می فرماید که:
قُلْ لا اَسئَلکم عَلَیه اَجراً اِلا المَوَدَّهَ فِى الْقُربى؛ بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشى از شما بر این دعوت درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.(۲)
وحال که زیارت اربعین یکی از نشانه های دوست داشتن و اثبات زبانی و عملی و اظهار محبت است لذا به زیارت سید الشهدا علیه السلام در اربعین خواهند رفت.
امام صادق (علیه السلام)- اسماعیلبنعبدالخالق گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اهل بصره دربارهی آیه: قُل لا أَسْأَلکُمْ عَلیهِ أَجْرًا إِلا المَودَّهَ فِی القُرْبَی، چه میگویند»؟
گفتم: «فدایت شوم! آنها میگویند: این آیه دربارهی خویشاوندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده است». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دروغ میگویند.
این آیه فقط دربارهی اهل بیت یعنی اصحاب کساء امام علی (علیه السلام)، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیها السلام) نازل شده است».(۳)
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ حَکِیمِبْنِجُبَیْرٍ أَنَّهُ قَال: سَأَلْتُ عَلِیَّبْنَالْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ عَن هَذِهِ الْآیَهًِْ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی قَالَ هِیَ قَرَابَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مِنْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).
امام سجاد (علیه السلام)- حکیمبنجبیر گفت: از امام زین العابدین (علیه السلام) درباره آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا المَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی پرسیدم. فرمود: «آن خویشاوندانی ما اهل بیت نسبت به محمّد (صلی الله علیه و آله) است».(۴)
الحسین (علیه السلام)- إِنَّ الْقَرَابَهًَْ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَ حَقَّهَا وَ جَعَلَ الْخَیْرَ فِیهَا قَرَابَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ (علیهم السلام) الَّذِینَ أَوْجَبَ حَقَّنَا عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ.
امام حسین (علیه السلام)- آن خویشاوندانی که خداوند دستور داده است تا نسبت به آنها صلهی رحم شود و حقّ آنها را بزرگ داشته و خیر و نیکی را در آن قرار داده است، خویشاوندی ما اهل بیت است که خداوند حقّ ما را بر هر مسلمانی واجب گردانده است. (۵)
جواب روایایی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
در حدیث معروف و مشهور از امام صادق(ع) موجود است که می فرمایند همه مخلوقات خداوند بر امام حسین(ع) چهل روز گریه کردند و از آنجا که انسان از مخلوقات دیگر جدا نیست که:
إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَالْحُمْرَهِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَانْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ (ع)…
ما نیز مانند دیگر مخلوقات خدواند به اربعین که یک عدد مقدس هست نیز مرتبط هستیم.
سوال؟ آیا ممکن است جمادات مانند زمین که در ظاهر احساس ندارند متأثر از حادثه ای دلخراش شوند؟
در جواب باید گفت: در قرآن آمده است که:تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً (۶)؛
آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مىگویند؛ و هر موجودى، تسبیح و حمد او مىگوید؛ ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید؛
او بردبار و آمرزنده است. این آیه صراحت بر تسبیح کردن آسمان و زمین دارد. اگر آنان احساس و شعوری نداشته باشند پس چگونه تسبیح خدا می نمایند؟
از این آیه و آیات دیگر که در ذیل می آید اصل وجود احساس در جمادات ثابت می شود. حال یکی از احساسات، متأثر شدن از حوادث و وقایع و جنایاتی است که در عالم رخ می دهد. نمونه های دیگر از آیات قرآن:
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ.(۷)
یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ.(۸)
یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.(۹)
امام علی(ع): حضرت محمد(ص) … در روز حنین سنگى را در دست گرفته بود که ما صداى تسبیح و تقدیس را از آن مىشنیدیم، سپس به سنگ گفت: شکافته شو! بىدرنگ سه قطعه شد، و ما از هر قطعه تسبیحى غیر از تسبیح دیگرى مىشنیدیم
این تنها ادله ای بود که از قرآن این کتاب آسمانی ارائه شد. روایات زیادی نیز در این زمینه وجود دارد به عنوان مثال: حضرت على علیه السلام فرمود:
حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) … در روز حنین سنگى را در دست گرفته بود که ما صداى تسبیح و تقدیس را از آن مىشنیدیم، سپس به سنگ گفت: شکافته شو! بىدرنگ سه قطعه شد، و ما از هر قطعه تسبیحى غیر از تسبیح دیگرى مىشنیدیم.
و نیز در روز بطحاء در پى درختى فرستاد و آن اجابت نمود، و هر کدام از شاخههاى آن به طرق مختلف تسبیح و تهلیل و تقدیس مىکرد. (۱۰)
با توجه به این روایت می توان گفت: گریه آسمان و زمین برای مصیبت امام حسین علیه السلام خود معجزه ای بود که نشان از بزرگی این واقعه داشته است.
البته جمادات طبق بیان بالا نسبت به اتفاقات واکنش نشان می دهند اما دامنه این واکنش مختلف است؛ و چون هیچ حادثه ای شکننده تر از کربلا نبود نهایت واکنش خود را نشان دادند. بنابراین روایت داریم که آسمان خون نبارید مگر برای دو نفر یکی یحیی بن زکریا و دیگری حسین بن علی صلوات الله علیه.
سعد اسکاف روایت کرده که امام باقر(علیه السلام) فرمود: کشنده حضرت یحیى بن زکریا زنازاده بود، و کشنده حسین بن على علیهماالسلام نیز زنازاده بود، و آسمان سرخ نشد مگر براى آن دو .(۱۱)
جواب عقلی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
اولاً: درباره یک مسئله که همه به آن آگاه هستند عقل می گوید که ورود به جزئیات نباید بشود به این دلیل که العاقل یکفی الاشاره.
شأن و جایگاه عقل، ادراک کلیات و شأن حس، ادراک امور جزئی است. لذا عقل نمی تواند “جزئی بما هو جزئی” را به طور مستقیم و بی واسطه درک کند،
بلکه این امر، وظیفه حس است. البته این مسئله بدین معنا نیست که عقل نمی تواند محسوسات را درک کند، بلکه عقل محسوسات را از خلال کلی به دست می آورد.
پس اگر مطلب در حدیث زیارت اشاره شده است عقل می گوید همه ی زیارتها را شامل اشت و همهی اربعین ها را…زیرا عقل به جزئیات ورود نمی کند.
اما همین عقل اینطور نیست که به هیچ وجهی درکی از جزئیات ندارد . لذا در این روایت عقل این را درک می کند که منظور از اربعین اربعین امام حسین علیه السلام است .
ثانیاً: در اینجا هیچگونه منع عقیله موجود نیست.
ثالثاً: مطابق قاعده مورد اتفاق عقلی عدل و انصاف و مقتضای آن «زِیَارَهُ الْأَرْبَعِین» یعنی زیارت امام حسین(ع) و نه زیارت چهل تن از دوستان دور و نزدیک خود.
یعنی خود عقل و وجدان و درک انشانهای اهل دین این است که اربعین سیید الشهدا علیه السلام منظور است نه اربعین دیگری.
جواب منطقی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
صغری: به زیارت دوستان رفتن امری حسن است؛ اما زیارت از اشخاص دانی است.
کبری: به زیارت امام حسین(ع) رفتن امری احسن است چون زیارت شخص عالی است.
نتیجه: از بدیهیات است که زیارت شخص احسن که عالی است، افضل و مقدم بر زیارت اشخاص حسن است که دانی هستند.
جواب بلاغی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
در کتاب «إقبال»، سیّد بن طاووس با إسنادش به أبیجعفر طوسی، و او با إسنادش به امام حسن عسکری علیه السّلام روایت میکند که آن حضرت فرمودند:
عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، و زیارهُ الأربعینَ، و التَّخَتُّم بِالیَمینِ، و تَعفیرُ الجَبینِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.(۱۲)
«نشانههای مؤمن پنج چیز است: اوّل: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زیاره اربعین حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام. سوّم: انگشتر در دست راست نمودن.
چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم در نمازهای جهریّه (صبح، مغرب و عشاء).»
زیارت حضرت سیّد الشّهداء در روز اربعین از مختصّات شیعه میباشد، و امام حسن عسکری علیه السّلام آنرا بعنوان شعار و علامت شیعه بیان فرمودهاند.
چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم الله را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور أئمّه معصومین علیهم السّلام بجای آوردن، و انگشتر در دست راست نمودن نیز از اختصاصات شیعه است.
زیارت هرگاه به معنای آیینی برای ارتباط حضوری یا مجازی با قدیسان و مقدسان فهم شود، طیف وسیعی از رفتارهای دینی را در جوامع مختلف بشری در بر میگیرد؛
رفتارهایی که در فرهنگهای مختلف بشری، خواه ادیان متکامل و خواه ادیان ابتدایی میتوان سراغ داد، نه تنها غالب مسلمانان، که پیروان ادیانی مختلف در چین، هند، سیلان، ژاپن، امریکا، اروپا و دیگر جاهای دنیا به سفرهای زیارتی میروند.
از آن سو، به موازات رواج گستردهی این رفتار در ادیان مختلف، بحثهای نظری نیز در تحکیم و تثبیت یا نقد و رد آن هم از مناظر مختلف صورت گرفته است.
در یک مرور کلی و کلان بر فرهنگ زیارت در ادیان مختلف میبینیم که آن را گاه سفری مذهبی تلقی کردهاند که چون با سختیهای بسیار برای تهذیب نفس یا ریاضت کشیدن همراه است، صورت میپذیرد.
نزد برخی دینداران هم زیارت کوششی است برای حضور در مکانی خاص؛ مکانی که کانون فیض قدسی دین تلقی میشود و زائر معتقد است امکان تجزیهی حضور شخصیت برجستهی دین و تجلیش بر وی آنجا بیشتر است. آیینهای زیارتی تجلیگاه سمبولیسم دینی است؛ کنشی است نمادین که در آن یکایک مکانها، زمانها، رفتارها و گفتگوها نمادین هستند.
نمادهای دینی را در مطالعهی این زیارتها به وفور میتوان مشاهده و مطالعه کرد. سفرها و اجتماعات زیارتی معمولاً پیامدهای اقتصادی و سیاسی گستردهای نیز دارند و اغلب آیینهای تشرف یا مناسک گذرشان (۱۳)
به تغییر جایگاه و پایگاه اجتماعی افراد میانجامد. بدینسان، مطالعهی آنها از جهات مختلف نه تنها برای دین شناسان، که برای همهی عالمان علوم اجتماعی شایان توجه است.
در روایت شریف یادشده علامت های اختصاصی شیعیان بیان شده است که همه معنوی هستند نه مادی یعنی اینکه عیادت دوستان که از طرف شما بیان می شود.
یک مسئله مادی است که در ادیان و دیگر فرقه ها و حتی غیر مسلمانان و آتئیست ها هم می توان دید اما زیارت اربعین حرکتی معنوی و مختص به شیعیان است البته اشکالی هم ندارد که دیگران به زیارت بروند.
جواب نقضی زیارت امام حسین (ع) در اربعین
اول: اگر بی دلیل و محکم گفته می شود که مراد زیارت چهل مومن است دیگران هم می توانند این کار را انجام دهند و بگویند اصلاً منظور خواندن چهل بار زیارت عاشورا است.
یا اینکه زیارت یک دوست چهل بار پی در پی است یا اینکه زیارت اهل قبور در روز چهلم وفات است؛ اما واضح است که منظور و مراد زیارت اربعین امام حسین (ع) است.
دوم: چرا زیارت و عیادت از مومنان را در چهل نفر حصر می شود در حالی که در هیچ یک از منابع و متون دینی وارد نشده است و چنین نیست و از کجا و با استناد به کدام متن و سیره این مطلب گفته می شود؟
و سوم اینکه یک سوال واضح پیش می آید که مگر تصریح شده است یا که اسمی از زیارت چهل دوست و عیادت از آنها در این حدیث شریف موجود است که گفته می شود به عیادت چهل تن برویم؟!
جواب نحوی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
آنها که مقداری علم نحو و ادبیات عربی می دانند متوجه می شوند که الف و لام در کلمه (الْأَرْبَعِین) در روایت امام حسن عسگری (عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، و زیارهُ الأربعینَ ……) زینتی و زائده نیست که بتوان آن را پوشاند و نادیده گرفت .
بلکه تاکیدی و عهدی است که باید دیده شود و چون میان شیعیان معهود بوده و هست که به زیارت اربعین مشرف شود تا از آثار دینی و دنیوی و اخروی آن بهره مند گردند که اسرار در آن نهفته شده است.
پس از لحاظ علمی هم که بکاهیم دلیل بیاوریم می گوئیم که الف و لام در اینجا : أل عهدیه بر یک اسم نکره عام و مبهم وارد میشود و به آن درجهای از تعریف میدهد.
تا مقصود از آن یک فرد معین و مشخص باشد. أل عهد ممکن است برای عهد ذکری، یا عهد ذهنی (علمی)، و یا عهد حضوری باشد.
لذا اربعین حسینی بر همگان مشهود و معلوم است و الف لام در آن فریاد می زند که منظور اربعین حسینی است نه چیز دیگری…
جواب اصولی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
تبادر، از علایم حقیقت بوده و به معنای سبقت گرفتن یک معنا به ذهن شنونده بر اثر شنیدن لفظی خاص است، در صورتی که قرینهای در میان نباشد.
یعنی در ذهن انسان، معانی بسیاری انباشته شده است که هر چند به تفصیل نسبت به همه آنها علم ندارد، ولی در ارتکاز و عمق ذهن و حافظه او وجود دارد.
در مواردی که در معنای لفظی شک میشود، آن لفظ به یکی از اهل عرف عرضه میگردد، اگر در میان معانی متفاوتی که در عمق ذهن او وجود دارد،
یک معنا زودتر از دیگر معانی به ذهن او خطور کرد، نشانه این است که لفظ برای آن معنا وضع شده است.(۱۴)
لذا تبادر در لغت به معنای پیش دستی کردن،شتافتن ،پیشی گرفتن، شتاب کردن، مسابقه دادن و بردن مسابقه است. « تبادر الی الذهن» یعنی به خاطر آمد، به یاد آمد.(۱۵)
با مراجعه به علم اصول متوجه می شویم که ظواهر کلام و از وضع لفظ «زِیَارَهُ الْأَرْبَعِین» تبادر فهمیده می شود، یعنی وقتی کسی این دو کلمه را می شنود،
ذهن او سبقت به عیادت چهل تن از دوستان خود نمی کند بلکه در اثر شنیدن این لفظ خاص ذهن شنونده ارتکاز و رهنمایی به ایمکه منظور از اربعین زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین است .
جواب فقهی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
شهید اول در کتاب مزار میگوید: «و منها زیاره الاربعین و یوم هو العشرون من صفر»(۱۶) و کفعمی در دو کتابش «البلد الامین» و المصباح خود همین مطلب را آورده است.
در «البلد الامین» مینویسد: «یستحب بالعشرین منه زیاره الحسین (علیهالسّلام) و هی زیاره الاربعین»(۱۷) و در مصباح نیز همین مطلب را آورده است. (۱۸)
علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی اول) در «روضه المتقین» در فضل زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در روز اربعین به همین حدیث امام حسن عسکری (علیهالسّلام) تمسک میکند.[ (۱۹)
محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار نیز در دو کتاب «بحارالانوار» و «ملاذ الاخیار» نیز چنین آورده است. در بحارالانوار زیارت اربعین را مطرح و تمسک به همین روایت امام عسکری (علیهالسّلام) دارد(۲۰) و در ملاذ الاخیار (که شرح بر کتاب تهذیب الاحکام است) نیز چنین آورده است(۲۱)
اجماع علمایی همچون علامه حلی و سید ابن طاووس وعلامه مجلسی وشیخ مفید و شیخ قمی و شیخ بهایی و ملا محسن فیض کاشانی وابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه و دیگران فقهای شیعه در کتب فقهی و اختصاص بابی به نام فضل زیاره الحسین فی الاربعین و العشرین من الصفر خود بر زیارت اربعین امام حسین(ع) تاکید فراوان داشتند .
و درباره این روایت و کلمه الْأَرْبَعِین هیچ کدام اسمی از زیارت و عیادت دوستان مومن هیچ نفرموده اند ومویدی هم که برای زیارت و پیاده رفتن به کربلا در این ایام هست.
که آن سیره و منش و رفتار خود علما است که همواره خودشان می رفتند و دیگران را به آن ترغیب می کردند پس ما از دری وارد می شویم که بزرگان از آن وارد شده اند.
ینکه مقصود از زیارت اربعین، خصوص زیارت امام حسین (علیهالسّلام) در روز اربعین است، به سبب شواهد متعددی از بیان علما از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا زمان سید بن طاووس و بعد علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ حرّ عاملی، مجلسی اول و دوم است که همین معنا از سخن آنان استفاده شده است.
و از این بالاتر، زیارت اربعین طبق فرمایش حضرت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) از جمله علامتهای مؤمن شمرده شده است. بنابراین شاید بتوان گفت که پیش از شهادت سیدالشهدا (علیهالسّلام) اصلاً اربعین جلوهای نداشته است.
اربعین به معنای پاسداشت چهلمین روز حماسه کربلا و شهادت سیدالشهدا (علیهالسّلام) و یارانش مطرح شد و دشمنان هیچگاه نتوانستند آن را از بین ببرند؛
به گونهای که زیارت اربعین که ابتدا به چند ده نفر محدود میشد، امروزه به حضور میلیونی زائران تبدیل شده است.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که حتّی اگر جابر به کربلا نمیآمد، باز هم زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در روز اربعین مستحب بود؛ گرچه جابر هم یقیناً آمده است؛
چون مفاد زیارت جابر بسیار والاست و معارف عالی دارد و مضمونی است که کاملا با عمق عقاید شیعه منطبق است و نشان از کمال معرفت جناب جابر بن عبدالله انصاری دارد و بعید نیست که جابر بن عبدالله، هم اصل زیارت را و هم توصیه به زیارت در روز اربعین را از ائمه گرفته باشد.
و از اینرو سعی کرد تا خود را در اربعین به کربلا برساند. پس زیارت اربعین و استحباب زیارت سید الشهدا (علیهالسّلام) در روز اربعین ثابت است و بلکه به تعبیر دقیق شیخ حرّ عاملی شدت استحباب زیارت آن حضرت در روز اربعین ثابت است.
پس در روز اربعین دو جنبه هست: یکی اصل استحباب زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در این روز که دستور ائمه هدی است، و جنبه دیگر این است که جناب جابر در این روز موفق شد با عطیه به کربلا آید و به زیارت آن حضرت بشتابد.
جواب عرفانی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
به زیارت کسانی نمی رویم که آنها اولین اولویت ما هستند و ما آخرین اولویت آنها هستیم وچون فراق امام حسین(ع) برای ما ترس آور است اما فراق دیگران در روز ها ما را باکی نیست پس به زیارت امام حسین (ع) می رویم.
اگرچه زیارت امام حسین(ع) سخت تر از زیارت های دیگر است و هزینه هایی و خطرهایی دارد اما چشم زیبا بین جز عشق نمی بیند و چشم عاشق جز زیبایی نمی بیند و پیاده رفتن در ایام اربعین یک ریاضت شرعی برای تقویت روح است و قلب قسی در برگشت از این سفر سلیم می شود.
حضرت (عبد صالح (ع ) مى گوید بر آن حضرت داخل شده و سلام کرده و محضرش عرض کردم :
فدایت شوم : همه گروه از مردم حضرت حسین (ع ) را زیارت مى کنند، چه کسانى که به این امر عرفان و شناخت دارند (امر ولایت را) و چه آنانکه منکر آن مى باشند.
و نیز زنان سوار مراکب شده و به زیارت آن حضرت مى روند و این زیارت ها در حالى واقع مى شود که زیارت کنندگان مشهور و مشخص شده اند که از دوستان این خاندان هستند و من چون این شهرت را در خارج حسّ کرده و لمس نمودم از رفتن به زیارت خوددارى نمودم ، وظیفه در اینجا چیست ؟
راوى مى گوید:امام (ع ) مکث طولانى نموده و جواب من را ندادند سپس روى مبارک به من نموده و فرمودند: اى عراقى اگر آنها خود را آشکار و مشهور نمودند.
تو خود را مشهور نساز به خدا قسم هیچ کسى به زیارت حضرت امام حسین (ع ) نمى آید، در حالى که عارف به حق آن جناب باشد، مگر آنکه حق تعالى گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد. (۲۲)
حضرت اءبو عبداللّه فرمودند:کسى که به زیارت قبر امام حسین (ع ) برود و به حق آن حضرت عرفان و آگاهى داشته باشد، مانند کسى است که سه حج با رسول خدا(ص ) انجام داده باشد. (۲۳)
جواب تاریخی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
زیارت قبور ائمه یکی از مسلمات فرهنگ شیعه است که قابل انکار نیست. شیعیان به دلیل تعلق خاطری که به امامان معصوم خود دارند، مرتب به زیارت میروند و بیش از همۀ مکانهای زیارتی، به کربلا میروند. در طول تاریخ، حرم حسینی همواره ملجأ و مأوای شیعیان بوده و هست.
شیعیان از گذشته تاکنون در هر شرایطی به زیارت کربلا رفته و میروند؛ سختی و مشقت و حتی خطرات سفر را به جان میخرند؛ وقتی مصمم میشوند، هر مانعی را کنار میزنند تا به هدف برسند.
بهغیر از مناسبتهای ویژه که روز زیارتی مخصوص سیدالشهداست، در سایر زمانهای سال نیز زائران متعددی به کربلا میروند؛ چرا که زیارت کربلا شناسنامۀ شیعه است.
در گذر زمان همواره شاهد موانعی هستیم که حکومتهای ظالم بر سر راه زائران کربلا ایجاد میکردند. در سالهای اولیه پس از واقعۀ عاشورا، زیارت کربلا سهم بهسزایی در معرفی حق و باطل، یا مظلوم و ظالم داشت.
از سال ۶۱ ه.ق که واقعۀ عاشورا اتفاق افتاد، تا سال ۱۳۲ که حکومت بنی امیه با مرگ مروان بن محمد (معروف به مروان حمار) به پایان رسید، همواره زوارِ حضرت در مضیقه بودند و رفتار زشت دستگاه حاکم را تحمل میکردند.
مردمی که به سوی مقبرۀ حسینی میرفتند، با یادآوری آن واقعۀ دردناک متوجه ظلم و جور بنی امیه میشدند و به سبب مظلومیت آل طاها، متأثر و به سوی امام معصوم جذب میشدند.
زیارت امام حسین (ع) انقلابی در فرد ایجاد میکرد و در جریان سفر روشنگری اتفاق میافتاد؛ پرده از چهرۀ پلید بنی امیه کنار میرفت و حقانیت خاندان علی (ع) را آشکار میکرد.
آشکار شدنِ مظلومیت ائمه چنان بالا گرفت که خلفای بنی امیه تصمیم گرفتند جلوی سیل زائران کربلا را بگیرند. امرای بنی امیه برای مقابله با زائران، در اطراف کربلا پاسگاههایی تعبیه کردند. نگهبانان این پاسگاهها افرادی بسیار تندخو و خشن بودند که با زوار برخورد میکردند.
گاهی اوقات زائران به روستاهای غاضریه و نینوا که در شمال شرقی و جنوب شرقی حائرحسینی قرار داشت، عزیمت و از این دو دهکده به عنوان پوشش استفاده میکردند. زوار، آنجا را هدف و مقصد خویش قرار میدادند .
و بعد از توقف کوتاهی، پنهانی به سوی قبر شریف میرفتند و اگر به دام شرطههای حکومت میافتادند، به شدت مجازات میشدند؛
اما عاشقان دلباختۀ اباعبدالله (ع) دست از زیارت نکشیدند. آنان پیاده و شبانه، پنهان و ترسان، تنها و دستهجمعی به طرف کربلا میرفتند.(۲۴)
اگر به صورت دقیق دوران زندگانی ائمه(ع) مخصوصاً امام حسن عسکری(ع) را مطالعه نماییم به این پی می بریم که دوران خفقان بود و همواره غاصبان جایگاه آن حضرات نمی گذاشتند که مردم به زیارت امام حسین (ع) بروند.
و اگر اهل بیت(ع)به صورت علنی شیعیان را به این مهم راهنمایی می کردند بیش از پیش مورد آزار قرار می گرفتند و هم کشته می شدند لذا از باب تقیه نام حضرت امام حسین(ع) در این روایت بیان نشده است.
جواب انتقادی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
چگونه در آمریکا و هنگ کنک و روسیه و فرانسه و لندن و دیگر کشور ها اگر اجتماعی چند هزار نفری برای یک نفر صورت بگیرد این همه رسانه ها به آن می پردازند.
اما این اجتماع میلیونی که پیر و جوان و زن و مرد و بچه که به اربعین می آیند که بزرگترین اجتماع بشری است را بایکوت می کنند و هر ساله شبهات جدیدی را وارد می کنند تا که به خیال خود آن را کم رنگ کنند؟!
زیارت اربعین بزرگترین تجمع دینی جهان است و هر سال ۳۰ میلیون نفر وارد جادههای این راهپیمایی میشوند. شمار شرکتکنندگان زیارت اربعین، ۱۰ برابر حجاج بیتاللهالحرام است.
اما غرب تلاش داشته با پروژه ایرانهراسی، تصویری غیرواقعی از امت اسلام و نماد آن جمهوری اسلامی ایران نشان دهد و به دروغ تبلیغ میکند شیعیان طالب خشونت و درگیری با سایر ادیان و مذاهب و اقوام جهان هستند و ایران و تشیع مساوی است.
با تروریسم و خشونتپروری؛ بدون توجه به آنکه نقش ثباتزای ایران را در انهدام وحشیان انساننمایی چون تکفیریهای صهیونیست(داعش)،
نجات عراق از چنگال تروریستها و ایجاد امنیت بسیار مطلوب در همین حماسه اربعین را به روی خود بیاورند.
البته علت اصلی بیتوجهی تعمدی تقریباً تمام رسانههای غرب هم همین است: لزوم اذعان به قدرت نرم و دیپلماسی صحیح جمهوری اسلامی ایران؛
چراکه در صورت اشاره منصفانه به اربعین، مجبورند اعتراف کنند یکی از عوامل مهم چنین رویداد کمنظیری، نقش کلیدی ایران و ملت ماست.
جمهوری اسلامی، دیپلماسی را صرفاً یک شیوه بازاریابی ندانسته، بلکه آن را مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکهای دیپلماتیک میداند که در راه خدمت به مسلمانان، آن را بهکار میگیرد. اربعین استمرار فرهنگ عاشورا و هنجارهای آن است.
جواب حلی زیارت امام حسین (ع) دراربعین
اگر در آن شرایط سخت دوستاران اهل بیت به زیارت اربعین رفته اند الان که زیارت رفتن آسان شده است چرا نروند و چرا در این مسیر قرار نگیرند . با نگاهی به روایات زیارت امام این امر برای ما در این زمان راحتر و بهتر است.
معاویه بن وهب، نقل میکند که: امام صادق (ع) به من فرمود: «هرگز زیارت حسین (ع) را به خاطر ترس، رها مکن. هر کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد دید.
ای معاویه! آیا دوست نداری که خداوند تو را در میان کسانی ببیند که پیامبر دعایشان کرده است؟ آیا دوست نداری که با فرشتگان همدوش باشی و در قیامت، بی گناه به محشر آیی و جزء کسانی باشی که با پیامبر دست میدهند؟!…»(۲۵)
رسول خدا، در ضمن گفتار مفصلی به امیرالمؤمنین که فضیلت زیارت قبر حضرت علی و فرزندش امام حسین (ع) و تشویق به زیارت آنان را بیان میکند و ثواب اخروی آن را میگوید، میفرماید:
«لیکن عدهای پست و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت میکنند، آنچنان که زن بدکاره را ملامت میکنند، آنان بدترین افراد امت من میباشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند…» (۲۶)
در سخنی دیگر، پیامبر اسلام خطاب به امام حسین (ع) هنگامی که جای شمشیر را بر پیکر او میبوسید، فرمود: «تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد.»
امام حسین (ع) ، میپرسد: «از امت شما چه کسانی ما را زیارت خواهند کرد؟»پیامبر فرمود: «مرا و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانی از امت راستین من، زیارت نمیکند.» (۲۷)
در حدیث هم زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به حساب آمده است(۲۸)زیارت امام حسین (ع) ، برای تهیدستان، به جای زیارت حج محسوب میشود و خداوند، پاداش حج را به آنان میدهد. (۲۹)
یکی از زنان شیعه، به نام «ام سعید احمسیه» که اهل عراق بود و برای زیارت قبور شهدای احد، به مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت:
«مرکبی برای رفتن به مزار شهدا کرایه کن.» آنگاه، تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت صادق (ع) برود. در حالی که دیدار وی با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایهچی، معطل گشته بود، خدمتکارش آمد و به «ام احمسیه» گفت: «مرکب، آماده است.»
امام صادق (ع) پرسید: «مرکب چرا؟ کجا میخواهی بروی؟»آن زن میگوید گفتم: «سر خاک شهدا»، حضرت صادق (ع) فرمود: «تعجب از شما مردم عراق است، برای زیارت شهدا، راهی طولانی و سفری دراز را طی میکنید.
ولی «سیدالشهدا» را وا میگذارید و به زیارتش نمیروید!» گفتم: «سیدالشهدا کیست؟» فرمود: «حسین بن علی.» گفتم: «من زنی بیش نیستم.»
امام: «باشد!… برای کسی مثل تو، مانعی ندارد که به زیارتش بروی، آنگاه از ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود.» (۳۰)
در مورد زیارت شائقانه و عاشقانه که از روی محبت و شیفتگی انجام گیرد، نیز احادیثی نقل شده است که به ذکر دو نمونه اکتفا میشود:
امام صادق (ع) فرمود: «روز قیامت، یک منادی ندا میدهد: «زائران حسین کجایند؟» جمعی بر میخیزند. به آنان گفته میشود: «در زیارت حسین، چه میخواستید و چه اراده کردید؟»
میگویند: «زیارت ما، به خاطر محبت به پیامبر و علی و فاطمه (ع) بود.» به آنان گفته میشود: «اینک، این محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) پس به آنان بپیوندید. شما در درجات آنان هستید. به پرچم پیامبر ملحق شوید.»
آنگاه آنان، در سایهسار لوای خاصی که در دست علی بن ابیطالب (ع) است قرار میگیرند تا وارد بهشت گردند.» (۳۱)
چند توصیه:
اول: اینکه باید خدا را شکر کنیم که اجازه قدم گذاشتن در این مسیر مولایمان را در اربعین به ما داد است.
دوم: از امام حسین علیه السلام بخواهیم که همواره این مسیر باز باشد تا که تمرین استقامت کنیم و در این مسیر استمرار داشته باشیم تا روزی که تمدن اسلامی شکل بگیرد.
سوم: درک کنیم که در این مسیر سراغ آن چه که او دوست ندارد نرویم؛ بنابراین باید لبانی شاکر و قدمی محکم و فکری استوار و قلبی مطمئن و اخلاص در خدمت داشته باشیم که دوام در این عمل را خداوند متعال به ما عنایت کند.
همیشه همه دنبال مکانی بودند که همه را در کنار هم جمع کنند؛ اما پیدا نمی کردند تا اینکه اربعین رونق گرفت. اربعین نوشتنی نیست بلکه رفتنی است. اربعین بانگ بیدار شوید است. اربعین درک حجم امانت ولایت است.
اربعین یعنی پایان یک مسیر نیست. اربعین پیاده کردن یک تئوری است.
نتیجه:
در این مختصر پاسخ داده شده به این شبهه که: چرا منظور از زِیَارَهُ الْأَرْبَعِین، در روایت مشهور اربعین، زیارت امام حسین (ع) است؟
و ثابتکردیم که اگر نام امام حسین (ع) در روایت مشهور برده نشده است ولی بازهم با انواع روش های علمی و استدلالی ازجمله :
جواب عقلی، قرآنی، روایی، منطقی، بلاغی، نقضی، نحوی، اصولی، فقهی، عرفانی، تاریخی، انتقادی و حلی می توانیم منظور از زیارت اربعین را به امام حسین علیه السلام نسبت بدهیم.
زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) همیشه مستحب است، اما در اماکن خاص و اوقات خاص سفارش دوچندان به آن شده است .
و اهل بیت خواستهاند به بهانههای مخلتف نام و یاد آن حضرت زنده نگاه داشته شود. از اینرو کاری کردند که در طول سال مردم به یاد سیدالشهدا (علیهالسّلام) باشند و با ایشان محشور باشند.
حضور در آن مکان مقدس هم آثار و برکات ویژهای دارد؛ به اندازهای که امام هادی (علیهالسّلام) وقتی بیمار شدند، با اینکه خودشان امام و حجت خدا هستند، افرادی را به کربلا میفرستند تا برایشان دعا کنند.
پی نوشت:
۱.بحار الأنوار ج۳۶ ص۶۹
2.آیه ۲۳ سوره شوری
۳.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۶۰۴ الکافی، ج۸، ص۹۳/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۳۷/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»
۴.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۶۰۴ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۴۷/ فرات الکوفی، ص۳۹۱
۵.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۶۰۴ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۵۱/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۳۱/ البرهان
۶. سوره إسراء، آیه ۴۴
۷. سوره حشر، آیه ۲۴
۸. سوره جمعه،آیه۱
۹. سوره تغابن، آیه۱
۱۰. احتجاج،ترجمه جعفرى، ج۱، ص: ۵۰۲ و ۵۰۳، ناشر: اسلامیه
۱۱. ارشاد،ترجمه رسولى محلاتى، ج۲، ص: ۱۳۵، ناشر: اسلامیه
۱۲. إقبال الأعمال، ج ۳، ص ۱۰۰؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۳۷، در پاورقی از «مصباح المتهجّد» جزء ثالث، ص ۷۳۰
۱۳- rites of passage
۱۴. محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، کفایه الاصول، با حواشی ابوالحسن مشکینی، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۷، چاپ افست
۱۵. عبداللّه بن محمد تونی، الوافیه فی اصول الفقه، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم ۱۴۱۵.
۱۶.شهید اول، محمد بن مکی، المزار، ص۱۸۵.
۱۷.کفعمی، تقیالدین ابراهیم، البلد الامین، ص۲۷۴.
۱۸.کفعمی، تقیالدین ابراهیم، المصباح، ص۴۸۹.
۱۹.مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین، ج۵، ص۳۸۹.
۲۰.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۹، باب ۲۵.
۲۱.مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج۹، ص۱۲۵.
۲۲. ترجمه کامل الزیارات ص ۴۵۸
۲۳. ترجمه کامل الزیارات ص ۴۶۰
۲۴.تاریخ کربلا و حائر حسین، ۶۰ – ۶۱.
۲۵.کامل الزیارات، ص ۱۱۷.
۲۶. بحارالانوار، ج ۹۷ ص ۱۲۱.
۲۷.بحارالانوار، ج ۹۷ ص ۱۱۹/ کامل الزیارات، ص ۷۰.
۲۸. بحارالانوار، ج ۹۷ ص ۱۲۴.
۲۹. وسائل الشیعه، ج ۱۰ ص ۳۶۰.
۳۰. همان، ص ۳۳۹/ بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۶ و ۷۱
۳۱. وسایل الشیعه ج ۱۰، ص ۳۸۷.