ویژگی های خاص حضرت مهدی علیه السلام (۲)

مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود، مجبور به بیعت با طاغوت‏های زمان نمی‏شود. امیرمؤمنان(علیه السلام) می‏فرماید: «اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَه فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیغیبُ شَخْصُهُ»؛۱ «همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می‏کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علّت است که ولادتش، مخفی نگه داشته می‏شود و شخص او غایب است».

#ویژگی_های#خاص#منجی#موعود

۷. نبودن بیعت احدی بر گردن ایشان
مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود، مجبور به بیعت با طاغوت‏های زمان نمی‏شود. امیرمؤمنان(علیه السلام) می‏فرماید: «اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَه فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیغیبُ شَخْصُهُ»؛۱ «همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می‏کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علّت است که ولادتش، مخفی نگه داشته می‏شود و شخص او غایب است».
همین معنا در کلامی از پیشوای دوم ـ آن هنگام که به جهت مصالح اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد و مردم زبان به ملامت آن حضرت گشودند ـ انعکاس یافت: «آیا ندانستید که هیچ یک از ما امامان نیست؛ مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‏گیرد؛ به جز قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‏گزارد. پس به درستی که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می‏سازد تا هنگام قیام، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد».۲
حضرت ‏مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود درتوقیعی می‏فرماید: «در خصوص علّت غیبت سؤال کرده بودید، خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «ای اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‏شوید». بدانید که هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‏های زمان خویش را برگردن داشتند؛ ولی من وقتی قیام می‏کنم، بیعت هیچ یک از گردن کشان و طاغوت‏های زمان را بر گردن ندارم».۳
۸. طول عمر آن حضرت
حضرت مهدی(علیه السلام)، با قدرت الهی زنده است و در میان مردم، به حیات خود ادامه می‏دهد. به یقین همان خدایی که آتش را برای ابراهیم سرد و وسیله سلامت قرار می‏دهد و گِل را برای عیسی(علیه السلام) تبدیل به پرنده می‏کند و عیسی و خضر را پس از قرن‏ها زنده نگه می‏دارد؛ می‏تواند مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز با قدرت الهی خود زنده نگه دارد.
این حقیقت در روایات فراوانی منعکس شده است:
امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود: «ذَاکَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَینِ ابْنِ سَیدَهِ الامَاءِ یطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیبَتِهِ ثُمَّ یظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَهِ شَابٍّ ابْنِ دُونِ الارْبَعِینَ سَنَهً ذَلِکَ لِیعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍ قَدِیرٌ»؛۴ «او نهمین از فرزندان برادرم حسین و فرزند سرور کنیزان است. خداوند عمر او را در دوران غیبتش طولانی می‌گرداند. سپس با قدرت خود، او را در سیمای جوانی که کمتر از چهل سال دارد، ظاهر می‌سازد تا بدانند که خداوند بر هر کاری توانا است».
امام سجّاد(علیه السلام) فرمود: «فِی الْقَائِمِ سُنَّهٌ مِنْ نُوحٍ وَ هُوَ طُولُ الْعُمُرِ»؛۵ «در قائم سنّتی از نوح است که آن طول عمر می‌باشد».
۹. کشته شدن شیطان به دست آن حضرت
از وهب بن جمیع نقل شده است: «از حضرت صادق(علیه السلام) درباره این گفته ابلیس ـ که «پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته می‌شوند، مهلت ده؛ خداوند فرمود: البته تو از مهلت داده شده گانی تا وقت معیّن و معلوم» ـ پرسیدم: این کدام روز خواهد بود؟ فرمود: «یا وَهْبُ أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یوْمُ یبْعَثُ اللَّهُ النَّاسَ لا وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظَرَهُ إِلَی یوْمِ یبْعَثُ اللَّهُ قَائِمَنَا فَیأْخُذُ بِنَاصِیتِهِ فَیضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِکَ الْیوْمُ هُوَ الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ »؛۶ «آیا گمان می کنی آن روز، رستاخیز بزرگ است؟ هرگز! بلکه خداوند او را تا روزی که قائم ما قیام می کند، فرصت داده است. آن گاه [قائم ما] از پیشانی‏ او را گرفته، گردنش را خواهد زد. آن هنگام وقت معلوم است».
بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسان‏ها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و او خلع سلاح و نابود می‏گردد و این پایان مهلت او است.۷
۱۰. نزول حضرت عیسی(علیه السلام) و اقتدا به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فرود آمدن پیامبر بزرگ خدا عیسی بن مریم، به هنگام قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، از دیدگاه همه مسلمانان ـ با وجود اختلاف در مذهب ـ یک واقعیت ثابت و از اموری است که تردید در آن راه ندارد. شاید حکمت فرود آمدن آن حضرت در هنگام ظهور، تقویت حرکت جهانی آن حضرت و اعتراف و تصدیق به حقانیت آن وجود گران مایه است. به ویژه آنکه حضرت عیسی، به امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، اقتدا می‏کند و به امامت او نماز می‏گزارد و امامت جهانی و آسمانی او را تصدیق و تأیید می‏کند.
نزول عیسی(علیه السلام)، از مهم‌ترین حوادث تاریخ، و بزرگ‏ترین نشانه‏ها و دلایل بر حقانیت امام مهدی(علیه السلام) خواهد بود. آیا شگفت ‏انگیز نیست که انسانی، مدتی در روی زمین زندگی کند؛ آن گاه خداوند به او رفعت بخشیده و بالا ببرد و در آن حال هزاران سال زندگی کند؛ سپس با قیام جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) ، فرود آید و ضمن تصدیق و اقرار به امامت آن حضرت، با او نماز بگزارد و با حرکت نجات بخش و آسمانی او همراه شود؟
ابوبصیر گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم:‌ای فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: «یا اَبا بَصیرٍ هُوَ الخامِسُ مِنْ وُلْدِ ابنی مُوسی، ذلِکَ ابنُ سَیدَهِ الاِماءِ، یغیبُ غَیبَهً یرْتابُ فیها المُبْطِلُونَ، ثُمَّ یظْهِرُهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیفْتَحُ اللهُ عَلی یدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَمَغارِبَها، وَینزِلُ رُوحُ اللهِ عیسَی بنُ مَرْیمَ فیصَلِّی خَلْفَهُ وَتُشْرِقُ الاَرضُ بنورِ رَبِّها…»؛۸ «ای ابوبصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند سرور کنیزان است و غیبتی کند که باطل جویان در آن تردید کنند. پس خدای تعالی او را آشکار کند و به دست او شرق و غرب عالم را بگشاید و روح اللّه عیسی بن مریم فرود آید و پشت سر او نماز گزارد و زمین به نور پروردگارش روشن گردد…».
۱۱. ایجاد حکومت واحد جهانی
ویژگی‏ها، اختیارات و عملکردهای امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر ظهور، جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقّق نخواهد شد. بر اساس روایات، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظلم و جور را از روی زمین بر می‏اندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان برای همیشه مستقر می‏سازد. او دارای قدرت و امکانات مطلق و جهانی خواهد بود که نتیجه آن، چیرگی بر عالم و تشکیل حکومت مقتدر جهانی است و … .
امام باقر(علیه السلام) می‏فرماید: «القَائِمُ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُوَیدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوی لَهُ الاَرْضُ وَتَظْهَرُ لَهُ الکُنُوزُ یبْلُغُ سُلْطانُهُ المَشْرِقَ وَالمَغْرِبَ وَیظْهِرُاللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوکَرِهَ المُشْرِکُونَ فَلا یبْقَی فِی الاَرْضِ خَرابٌ اِلاَّ قَدْ عُمِرَ وَینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عیسَی بْنُ مَریمَ فَیصَلّی خَلْفَهُ»؛۹ «قائم ما با افکندن بیم و هراس در دل ستمگران، یاری می‏شود و با پشتیبانی الهی تأیید می‏گردد. زمین برایش خاضع و تسلیم می‏شود و گنج‏ها برای او نمایان می‏گردد. حکومت او شرق و غرب عالم را فرا می‏گیرد. خداوند به وسیله او دینش را بر تمامی ادیان چیرگی و غلبه می‏بخشد؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. در عصر ظهور در زمین خرابی و ویرانی نمی‏ماند؛ مگر آنکه آباد می‏شود. عیسی بن مریم فرود می‌آید و پشت سر او نماز می‌گزارد».
۱۲. آکنده کردن زمین از عدل و داد
از مهم‏ترین اهداف قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، بر پایی عدل و قسط در جامعه بشری و بسط و توسعه آن بر کل کره زمین و بین تمام انسان‏ها است.
بدون تردید، کمتر مسأله‏ای هست که در اسلام به اهمیت «عدالت» باشد. «عدل» همانند مسأله «توحید»، در تمام اصول و فروع اسلام، ریشه دوانده است؛ یعنی، همان‏طور که هیچ یک از مسائل عقیدتی، عملی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی، از حقیقت توحید و یگانگی جدا نیست؛ همین طور هیچ یک از آنها خالی از روح «عدل» نمی باشد. بنابراین «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه و یکی از زیربناهای فکری مسلمانان شناخته می‌شود.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) درباره عظمت عدل فرمود: «بِالْعَدلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَرضُ»؛۱۰ «آسمان‏ها و زمین بر اساس عدل استوارند». این تعبیر رساترین تعبیر درباره عدالت است؛ یعنی، نه تنها زندگی محدود بشر در کره خاکی، بدون عدالت بر پا نمی‏شود؛ بلکه سرتاسر جهان هستی و آسمان‏ها و زمین، همه در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزی در مورد مناسب خود، برقرار است و اگر لحظه‏ای و به مقدار سرسوزنی، از این اصل منحرف شود، رو به نیستی خواهد گذاشت. از این رو خداوند متعال در آیات فراوانی، انسان‏ها را به اقامه عدل توصیه و امر فرموده است.۱۱
«عدالت»، عبارت است از اینکه انسان، حق هر کس را بپردازد و نقطه مقابلش، آن است که ظلم و ستم کند و حقوق افراد را از آنها دریغ دارد. «قسط» مفهومش آن است که حق کسی را به دیگری ندهد و به تعبیر دیگر «تبعیض» روا ندارد و نقطه مقابلش آن است که حق کسی را به دیگری دهد.
مفهوم وسیع این دو کلمه ـ به خصوص زمانی که جدا از یکدیگر استعمال می‏شوند ـ تقریباً مساوی است و به معنای رعایت اعتدال در همه چیز و همه کار و قرار دادن هر چیز به جای خویش است.۱۲ در روایات فراوانی مهم-‏ترین هدف قیام حضرت مهدی«اقامه عدل و قسط» بیان شده است که تنها به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
۱۲ـ۱. امام‏علی(علیه السلام) فرمود: «…اَلْحادی عَشَرَ مِنْ وُلدی هُوَالمَهدِی الَّذی یمْلا الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جُوْرَاً وَظُلْماً»؛۱۳ «… یازدهمین از فرزندانم مهدی است که زمین را از عدل و قسط آکنده می‌سازد؛ آن گونه که پر از جور وظلم شده ‏باشد».
۱۲ـ۲. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ القائِمَ یمْلِکُ ثَلاثَمِائَهٍ وَتِسْعَ سنّینَ کَما لَبِثَ اَهْلُ الکَهْفِ فی کَهْفِهِمْ یمْلا الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطَاً کَما مُلِئَتْ ظُلمَاً وَجَوْراً»؛۱۴ «همانا قائم ۳۰۹ سال ـ به اندازه درنگ اصحاب کهف در غارشان ـ حکومت خواهد کرد. ]پس[ زمین را پر از عدل و قسط می‏کند همان‏گونه که پر از ظلم و جور شده باشد».
۱۲ـ۳. امام هادی(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الاِمامَ بَعْدی الحَسَنُ ابنی وَ بَعْدَ الحَسَنِ اِبْنَهُ القائِمُ الذی یمْلأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ جُوراً وَ ظُلْماً»؛۱۵ « همانا امام پس ازمن، فرزندم حسن و پس از او فرزندش قائم است؛ ‏کسی ‏که زمین را از عدل و داد آکنده می‌سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد».
۱۲ـ۴. عبدالعظیم حسنی می‏گوید: به امام جواد(علیه السلام) عرض کردم: امیدوارم شما قائم اهل بیت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) باشید؛ کسی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد. فرمود: «ای ابوالقاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه قائم به ‏امر خداوند و هادی به دین الهی است؛ اما قائمی ‏که خدای ‏تعالی، به ‏وسیله او زمین را از اهل کفر و انکار پاک می سازد و آن را پر از عدل و داد می کند، کسی‏است ‏که ولادتش برمردم پوشیده و وجودش ازایشان نهان ‏و بردن ‏نامش ‏حرام ‏است. او هم ‏نام و هم‏ کنیه پیامبر است و…».۱۶
بنابراین می‌توان گفت اگر چه بسط و گسترش عدالت بر پهنه زمین، از اهداف مهم و اساسی تمامی اهل بیت(علیهم السلام) بوده است؛ اما به جهت ویژگی‌های حاکم بر شرایط زمان و مکانی اهل بیت(علیهم السلام)، چنین هدف مقدسی تحقق نیافت. ولی در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ـ به جهت فراهم آمدن تمامی شرایط لازم ـ این مهم تحقق خواهد یافت.

پی نوشت ها:

۱. همان ، ج ۱، ص ۳۰۳؛ امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.
۲. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۱۵؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.
۳. کتاب الغیبه، ص ۲۹۰؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
۴. کشف الغمه، ج۲، ص۵۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ۳۱۵، باب ۲۹، ح۲.
۵. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۲۲، باب ۳۱،ح۴.
۶. دلائل الامامه، ص ۲۴۰.
۷. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵؛ الثاقب فی المناقب، ص ۳۱۰؛ دلائل الامامه، ص ۲۴۶؛ اثبات الوصیه، ص ۱۵.
۸. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۳، ح ۳۱.
۹. همان، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۱۶.
۱۰. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۱۰۲.
۱۱. مائده (۵)، آیه ۸.
۱۲. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۱۴۳.
۱۳. کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۷.
۱۴. کتاب الغیبه، ص ۴۷۴.
۱۵. کمال‏الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۸۳، باب ۳۷، ح ۱۰.
۱۶. همان، ج ۲، ص ۳۷۷، باب ۳۶، ح ۲؛ همچنین ر.ک: طبرانی، المعجم ‏الصغیر، ج ۲، ص ۱۴۸؛ کنزالعمال، ج ۱۴، ص۲۷۰، ح ۳۸۶۸۹، ح۳۸۷۰۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۱۲.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.