دعا و نیایش در سبک زندگی اسلامی/ مقابله با عوامل مخرّب زندگی معنوی

اسلام برای سلامتی و زندگی بامعنا اهمیت زیادی قائل است. قرآن و پیشوایان دین علاوه بر برنامه زندگی، راه کارهایی برای جلوگیری و مقابله با عوامل مخرّب زندگی معنوی انسان‌ها بیان کرده اند. یکی از زیباترین برنامه‌های دینی برای شکل‌گیری زندگی معنوی و اوج دادن به آن، دعا و نیایش است.

#جایگاه#دعا#زندگی#اسلامی

دعا پر و بال گشودن از کنج تنهایی تا اوج با خدابودن است. نیایش، جامی زلال از معنویّات ناب در کام عطشناک زندگی است. دعا، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه است. مناجات، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و ب یخبری خلق در دامگه دنیا، نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان‌های بهشت و شمیمی از رحمت پروردگار است که کویر خشکیده وجود آدمی را سرسبزی می‌بخشد.

یک) چیستی

دعا و دعوی به معنای ندا (فراخواندن) و استعانت جستن است(۱). در کتب لغت، واژه دعا این گونه معنا شده است(۲): فراخواندن به سوی غذا، تمایل نشان دادن از راه کلام، قصد کردن، رغبت به سوی خدا و کمک خواستن. واژه «دعا له» به معنای طلب خیر و «دعا علیه» به معنای طلب شر برای کسی است(۳).
از معانی مختلف ماده «دعو» به دست می‌آید که دعا به معنای طلب و تقاضا است، نه صرف ندا و فراخواندن. گاهی معنای طلب و تقاضا برای استعانت و کمک شخص است، گاهی برای حضور وی جهت صرف غذا، گاهی تقاضای خیر برای کسی است (له) و زمانی تقاضای عقوبت و مجازات و به اصطلاح نفرین بر او است (علیه).
دعا در اصطلاح به معنای تقاضا و طلب خیر از خداوند است. البته باید قیدی را به آ ن افزود و آن طلب از روی نیاز، خضوع و خاکساری است. ابن فهد حلی، دعا را این گونه تعریف کرده است:
طَلبَ الأَدنْى للِفْعْلِ مِنْ الأًعلَی عَلَل جِهَهِ الْخضُوعِ وَ ا ِاسِاتِکَانَهِ؛ فرد پست و پایین از فرد برتر و بالا چیزی را با حالت خضوع و خاکساری طلب کند(۴).
دیلمی نیز در تعریف دعا آورده است:
دعا عبارت از اظهار فقر و نیاز به سوی خدا از طرف بنده است، آن هم با آرامش دل و خواری و خضوع(۵).
دعا، تقاضا و کمک خواهی ضعیف از قوی و ناتوان از توانا است که از روی خضوع و خاکساری انجام شود. درخواست کمک از توانا امری غریزی و ارتکازی است. کودک در مقابل ناملایمات، مادر را فرا می‌خواند، کسی که مورد هجمه حیوان درنده‌ای یا ستم انسانی قرار گرفته، ناخودآگاه، افراد توانا را به کمک می‌طلبد.
طبق آموزه‌های ادیان الهی به ویژه اسلام، زمام تمام امور به دست خداست. پروردگار بر همه چیز قادر و قاهر است، با اراده او ناملایمات و شرور از آدمیان دفع می شود و در یک کلام، هیچ اثرگذاری غیر از وی وجود ندارد. چنین است که همه چیز از اوست و به وی باز می‌گردد و غیر از خداوند، مؤثری حقیقی برای رفع نیازها نیست.
پس آدمی که موجود ضعیفی است و تحمّل سختی‌های روزگار را ندارد، باید به درگاهش پناه برد از قادر مطلق و خیر محض، کمک بخواهد، به ویژه آن که خداوند درب‌های درگاهش را به روی آدمیان گشوده و در یک فراخوان عمومی اعلام کرده است:
وَ قاَلَ رَبُّکُمُ ادْعُونىِ أسْتجَِبْ لکَُمْ؛ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم(۶).

دو) جایگاه دعا

هر مکتب فکری سعی دارد با روش‌های گوناگون، زمینه رستگاری پیروانش را فراهم آورد. مکتب الهی اسلام، هدف آفرینش جن و انس را عبادت خدا بیان کرده(۷) و تربیت جنبه‌های مختلف وجود انسان را در برنامه‌های خود گنجانده است. توجه به عواطف و احساسات و جهت دادن به آن، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های تربیتی مکتب والای اسلام است.
یافته‌های اخیر روان شناسی نشان می‌دهد، از آن جایی که رفتارهای دینی مانند دعا و نیایش تأثیر مثبتی در پرداختن به نکات معنادار در زندگی دارند، می‌توانند سلامتی جسمی‌و روحی را برای فرد به ارمغان آورند. با دعا، امید به زندگی، حاکم می شود، نگرش‌های مثبت پدید می‌آید و درون، آرامش می‌یابد. با حاکم شدن آرامش بر وجود، زمینه سلامت جسم و روح و تربیت والای انسان فراهم می‌شود.
اهمیت و ارزش دعا را می‌توان در تعالیم پیشوایان معصوم (علیه‌السلام) جستجو کرد؛ زیرا عالی‌ترین و اصولی‌ترین مسائل توحیدی، تربیتی، سیاسی، اخلاقی، عرفانی و نیازهای فردی و اجتماعی را در آن جای داد‌ه‌اند. آنان از راه نیایش، روش بهزیستی مادی و تکامل معنوی را به افراد حقیقت جو آموخته‌اند. کتاب‌هایی مانند جامع الزیارات، صحیفه علوی، صحیفه سجادیه و صحیفه رضویه گواه این واقعیت است.
متأسفانه در جامعه دینی ما توجهی شایسته به دعا نشده است. این مشکل، گریبانگیر جامعه علمی مذهبی نیز شده است. بی‌توجهی به دعا و جنبه‌های سازنده آن سبب شده که تنها یک امر، ثواب و مستحب دانسته شود. هر چند خواندن ساده و با انگیزه رفع نیازها نیز، بسیار مؤثر و دارای پاداش فراوانی است؛ اما اثر واقعی دعا مربوط به ایجاد دگرگونی‌های روحی و توجه به جنبه‌های معنوی و آموزشی و تربیتی آن است که باید به صورت اساسی‌ترین دلایل تشریع دعا بدان توجه شود.
دعا در آموزه‌های دینی، جایگاهی بس رفیع و والا دارد. اولیای دین به این مهم تأکید فراوان کرد‌هاند. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعا را برترین عبادت مطرح فرموده و توفیق دعا را اجاز‌ه‌ای از جانب خداوند بیان کرده است:
برترین عبادت، دعاکردن است. هرگاه خداوند به بنده ای اجازه دعا کردن داده، درهای رحمت را برایش گشوده است(۸).
دعا حقیقت و اصل عبادت است(۱۰). ناتوان‌ترین مردم، کسی است که از دعا کردن عاجز باشد(۹). نیایش، نردبانی است که سالک را به سوی آسمان‌ها بالا می‌برد(۱۱)؛ زیرا دعا نشان از آن دارد که بنده، فقر و ناتوانی خویش را دریافته متوجه عظمت، رحمت، قدرت و بی‌نیازی خالقش شده است. دعا جایگاهی دارد که هیچ کس حقّ کوچک شمردن آ ن را ندارد. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
دعای هیچ کس را کوچک نشمارید؛ چرا که دعای یهودی و نصرانی در حقّ شما مستجاب می‌شود؛ در حالی [که ممکن است] دعاهای خودتان مستجاب نشود(۱۲).
جالب این که برخورد اهل بیت (علیه‌السلام) در موضوع دعا به تشویق زبانی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به ارائه سرمشق و نمونه‌هایی والا در استمرار و تداوم دعا ختم می‌شود؛ به گونه‌ای که دعا با حالت‌های ملکوتی آنان عجین شده، از صفات برجسته آنان محسوب می‌شود. امام صادق (علیه‌السلام)، مولا علی (علیه‌السلام) را این گونه توصیف می‌فرماید:
امیرمؤمنان (علیه‌السلام) مردی بسیار دعاکننده بود(۱۳).
امام حسن (علیه‌السلام) درباره مادر خود فاطمه زهرا (سلام‌الله) می‌فرماید:
جمعه شبی، مادرم فاطمه را دیدم که در محراب عبادتش به نماز ایستاده و پیوسته در حال رکوع و سجده بود. شنیدم برای مردان و زنان مؤمن دعا می‌کند و از آنان به اسم نام می‌برد و در حقّ ایشان بسیار دعا می‌کرد(۱۴).
جالب‌تر این که در مقام مقایسه، برخی از اعمال عبادیِ دعا، وزنی سنگین دارد. معاویه فرزند عمار می‌گوید به امام صادق (علیه‌السلام) گفتم: دو نفر هم زمان مشغول خواندن نماز می‌شوند و بعد از اتمام آن، یکی به تلاوت قرآن می‌پردازد و دیگری بیشتر دعا می‌کند. عمل کدام یک فضیلت بیشتری دارد؟ امام (علیه‌السلام) ضمن تأیید فضیلت هر دو عمل، جانب دعا را گرفته، می‌فرماید:
دعا برتر است. آیا سخن خدا را نشنیده‌ای که فرمود: و خدای شما فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم و… به خدا سوگند دعا همان عبادت است(۱۵).
تعبیرهایی که از امام رضا (علیه‌السلام) درباره دعا وارد شده، بسیار زیبا و قابل تأمل است. هشتمین پیشوای شیعیان این گونه از دعا یاد می‌کنند: نور آسمان و زمین، ستون دین و اسلحه پیامبران و مؤمنان.

الف) نور آسمان و زمین

قرآن درباره نور، مسائل بسیار جالبی را مطرح کرده است: خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است(۱۶). زمین با نور خدا روشن شد (۱۷)، تمام اولیای خدا نورند (۱۸)، تمام کتب آسمانی و قرآن، نور است (۱۹)، انسان‌های مؤمن تحت ولایت خدا غرق در نورند (۲۰)، کسی که شرح صدر دارد بر نور سوار است(۲۱)؛ خلاصه آن که سراسر جهان، چه از نظر تکوین و چه از نظر تشریع، همه، نور است. تاریکی‌ها تنها درباره موجود مختاری بیان شده است که از اختیارش سوء استفاده می‌کند؛ یعنی انسان‌های مشرک و کافر که در مسیر نور گام برنمی‌دارند.
اگر این تعبیرهای قرآنی را در کنار سخن زیبای هشتمین پیشوای معصوم قرار دهیم که فرمود: «دعا نور آسمان و زمین است»(۲۲)، به دست می‌آید که دعا هم‌ یکی از حقایق والای عالم تکوین است که هم سنخ با خدا و اولیای الهی و از جنس نور است. پس اگر کسی این حقیقت نورانی را به کار گیرد و با آن مأنوس و همراه باشد، می‌تواند نورانیتی را کسب کند که مبدأ آن خداست؛ نورانیتی که اولیای الهی و حقایق تکوینی و تشریعی از آن بهره مندند. در نتیجه می‌تواند همانند فرشتگان نورانی شود.

ب) ستون دین

در روایت‌های اسلامی، برخی گزاره‌های اخلاقی یا احکام شرعی، ستون و پایه دین مطرح شده است. صدق و راستی(۲۳)، ورع و پرهیزگاری(۲۴)، نماز(۲۵)، جهاد(۲۶) و پیکار در راه خدا و پیرو امامان معصوم (علیه‌السلام) بودن(۲۷) از جمله مواردی است که از آن‌ها با عنوان «عماد الدین» یا پایه‌های اصلی دین یاد شده است.
عمود به معنای ستون خیمه و خانه است(۲۸). یعنی آن چه خیمه یا خانه بر آن استوار می‌شود؛ ازاین رو اعمالی مانند نماز، ورع و پرهیزگاری، نقشی مانند ستون خیمه یا خانه را بر عهده دارند. اگر این ستون به لرزه افتد، خیمه یا خانه هم به لرزه می افتد و اگر این پایه بر زمین افتد، خیمه دین هم از جای خود جدا می‌شود و نقش بر زمین خواهد شد. پس تعبیر «عماد الدین» برای موارد پی شگفته، حکایت از نقش کلیدی و اساسی آن‌ها در حفظ خیمه دین دارد. نکته جالب این که امام رضا (علیه‌السلام) تعبیر ستون دین را برای دعا نیز به کار برد ه است:
الدُّعَاءُ عِمَادُ الدِّینِ؛ دعا ستون دین است(۲۹).

ج) سلاح مؤمن

از پیشوایان معصوم (علیه‌السلام) تعبیرهای زیبایی درباره دعا به یادگار مانده است. از دیدگاه امام باقر (علیه‌السلام) نیایش، بالاترین جلوه پرستش است(۳۰). هیچ چیز نزد خدا برتر از آن نیست که دستی به دعا و نیاز به درگاه وی دراز شود و فضل و نعمت پروردگار را درخواست کند و منفورترین شخص، کسی است که تکبّر پیشه کند و از عبادت او سر باز زند و نعمت‌هایش را درخواست نکند(۳۱).
امام رضا (علیه‌السلام) دعا را به سلاح تشبیه فرموده، آن را برای دو گروه به کار برده است: گروه اول، پیامبران راستین خدایند که دعا، اسلحه و ابزار دفاع آنان است. آن بزرگوار به یاران خود فرمود: بر شما باد سلاح انبیا! به آن حضرت گفته شد: سلاح انبیا چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود:
دعا(۳۲).
گروه دیگر که از این سلاح برخوردارند انسان‌های باایمانند که از سلاح ایمان در برابر هجمه‌ها و سختی‌های روزگار استفاده می‌کنند:
الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ؛ دعا اسلحه مؤمن است(۳۳).
کسی که در کوران حوادثِ روزگار به دنبال وسیله‌ای برای دفاع می‌گردد، بهترین ابزارش دعا است. برای کسی که مورد هجوم لشکریان نفس و شیاطین قرار گرفته، بهترین راهِ درهم کوبیدن سپاهیان شیطانی، استفاده از شمشیر برنده نیایش است. کسی که به دنبال دریدن پرده‌های حجاب ظلمانی است تا نور حقیقت در مقابلش آفتابی شود، بهترین وسیله و ابزارش دعا است. پس با دعا حجاب‌ها دریده می‌شود، سپاهیان شیطانی در هم کوبیده می‌شوند و مسیری امن برای سیر و سلوک در مسیر حقّ و حقیقت برای سالکان هویدا می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

۱- راغب اصفهانی، المفردات، ج۱، ص۳۱۵.
۲- راغب اصفهانی، المفردات، ج۱، ص۳۱۵؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۷۹؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم، ج۲، ص۳۲۵؛ زمخشری، اساس البلاغه، ج۱، ص۱۸۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۲۵۷؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۴، ص۳۵۸.
۳- ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۲۵۸.
۴- ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص۱۲.
۵- دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۵۰.
۶- غافر/۶۰.
۷- ذاریات/۵۶.
۸- دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۴۸.
۹- همان.
۱۰- مفید، الامالی، ص۳۱۷.
۱۱- همان، ص۲۰.
۱۲- کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۷؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۲۹.
۱۳- کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۶۷.
۱۴- صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲.
۱۵- مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۹۸.
۱۶- نور/۳۵.
۱۷- زمر/۶۹.
۱۸- مائده/۱۵.
۱۹- بقره/۲۵۷.
۲۰- زمر/۲۲.
۲۱- صحیفه الامام الرضا (علیه‌السلام)، ص۲۲۵.
۲۲- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۳۷.
۲۳- دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۳۱.
۲۴- دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص ۲۷ و ج۷۴، ص۹۰.
۲۵- ورام، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۵۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۰.
۲۶- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص۳۳۳.
۲۷- مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۴۴.
۲۸- دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه عمود.
۲۹- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۳۷.
۳۰- کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۶.
۳۱- همان.
۳۲- همان، ص۴۶۸.
۳۳- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۳۷.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.