جامعه شناسی نسل به نسل بشر در آینه آخرالزمان

اقوامی ‌که یک عقیده و فرهنگ را دارند، از یکدیگر محسوب می شوند، در اعمال هم شریک‌اند و سرنوشت مشترکی دارند، هر چند اقوامی ‌باشند با فاصله زمانی چند قرن. در میان روایاتی که درباره ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است روایاتی وجود دارد که از کشته شدن بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه السلام) و همچنین قریش و بنی امیه به دست قائم (علیه السلام) سخن می گوید.

#جامعه_شناسی#آخر_الزمان#نسل#آینده#بشریت

هر چند که ممکن است در وهله اول این روایات در ذیل مبحث رجعت که از ضروریات عقاید شیعه است بگنجد ولی با در نظر گرفتن این نکته که عمدتا این دست روایات درباره بازماندگان و نسل های به جا مانده از اقوام مذکور است، می توان از دیدگاهی دیگر به آن ها نگریست. دیدگاهی که به نظر می رسد در قرآن نیز وجود دارد و نسلی را به خاطر اعمال پدرانشان مواخذه می کند.

جامعه‌شناسی قرآنی نسل آینده

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُوْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَ یَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّوْمِنِین‏»؛ چون به آنان گفته شود: «به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید»، مى‏گویند: «ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان مى‏آوریم.» و غیر آن را- با آنکه [کاملا] حق و موید همان چیزى است که با آنان است- انکار مى‏کنند. بگو: «اگر مومن بودید، پس چرا پیش از این، پیامبران خدا را مى‏کشتید؟»

شهید مطهری درباره آیه ۹۱ سوره بقره می گوید:

«در قرآن احیانا کار یک نسل را به نسل‌های بعدی نسبت می‌دهند، آن چنان که اعمال گذشته قوم بنی‌اسرائیل را به مردم زمان پیغمبر نسبت می‌دهد و می‌گوید، این‌ها به موجب آن که پیامبران را به ناحق می‌کشند استحقاق ذلت و مسکنت دارند. این از آن جهت است که این‌ها از نظر قرآن ادامه و امتداد همان‌ها، بلکه از نظر روح جمعی عین آن‌ها هستند که هنوز هم ادامه دارند.»

بر اساس این دیدگاه هرگاه قوم و جامعه ای با گذشت زمان و در طول اعصار از نظر منش و فرهنگ فرقی نکرده باشند و همان خصلت های گذشتگانشان را ادامه بدهند در اعمال ایشان شریکند چرا که اگر در موقعیت نسل های پیشین قرار می گرفتند مانند ایشان رفتار می کردند و امروز هم به اعمال پیشینیان خود راضی اند و به آن افتخار می کنند.

تا وقتی که مردم نسل‌های بعدی نیز همان فرهنگ و روحیه را داشته باشند، به اندازه مردم عصر ائمه (علیهم السلام)، در زمینه‌سازی برای غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) شریک‌اند

آیندگانی جدا از گذشتگان امّا همراه با آنان

روایتی از امام هشتم(علیه السلام) در این باره رسیده است: روای می‌گوید: به حضرت رضا(علیه‏السّلام) عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! چه می‌فرمائید درباره این حدیث که حضرت صادق(علیه‏السّلام) فرمود: هرگاه قائم(علیه‏السّلام) قیام کرد، بازماندگان قاتلان امام حسین(علیه‏السّلام) به کیفر اعمال پدرانشان کشته می‌شوند؟

فرمود: همین طور است.

عرض کردم: پس اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»‏؛ گناه کسى را به پاى کسى‏ نمی‌نویسند؛ یعنى چه؟

فرمود: آنچه خدا فرموده صحیح است ولى بازماندگان قاتلان امام حسین(علیه‏السّلام) از اعمال پدرانشان راضى هستند و افتخار به آن می‌کنند و هر کس از چیزى راضى باشد مثل این است که آن را انجام داده است. اگر مردى در مشرق کشته شود و مرد دیگرى در مغرب راضى به کشته شدن او باشد، در نزد خدا شریک جرم قاتل است! علت اینکه قائم(علیه‏السّلام) اولاد قاتلان امام حسین(علیه‏السّلام) را هنگام ظهورش به قتل می‏رساند، این است که آن‌ها از عمل پدرانشان خشنود هستند.

عرض کردم: قائم شما از چه طایفه‏اى شروع می‌کند؟

فرمود: از بنى‌شیبه، و دست‌هاى آن‌ها را قطع می‌کند. زیرا آنان دزدان خانه خدا در مکه معظمه هستند.

از این روایت فهمیده می‌شود که هنگام ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) مردمی ‌وجود دارند که از نظر روحیه و منش همانند قاتلان امام حسین(علیه السلام) هستند و بدیهی است که مردمانی با چنین روحیه‌ای در مقابل حضرت مهدی (علیه السلام) به مبارزه می‌پردازند و آن حضرت نیز ایشان را به سزای اعمال‌شان می‌رساند.

همچنین روایت دیگری از امام حسین(علیه السلام) رسیده است، بشر بن غالب اسدى گوید: حسین بن (علىّ علیه‌السّلام) به من فرمود:

اى بشر، قریش را چه به جاى مى‏ماند هنگامى که قائم مهدى(علیه‏السّلام) پانصد نفر از ایشان را پیش کشد و دست بسته گردن آن‌ها را بزند، سپس پانصد نفر دیگر از ایشان را جملگى دست بسته گردن‌هایشان را بزند و دیگر بار پانصد نفر از آنان را دست بسته گردن بزند.

راوى گوید: به آن حضرت عرض کردم: آیا آنان بدان مقدار مى‏رسند؟

پس حسین بن علىّ علیه‌السّلام فرمود: همانا هم‏پیمان و هم عقیده هر قوم جزء آنان محسوب مى‏شود.

راوى گوید: بشیر بن غالب برادر بشر بن غالب به من گفت: من گواهم که حسین بن علىّ علیه‌السّلام شش مرتبه براى برادرم بر شمرد- یا شش بار گفت- بر حسب اختلاف روایات.

به نظر می‌رسد که این روایات درباره گروه و یا گروه‌هایی است که مقارن انقلاب جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) همان عقیده جمعی و منش ‌حاکم بر بنی‌امیه و قریش را دارند و اگر معاصر با معصومان(علیهم السلام) بودند، همان گونه رفتار می‌کردند که قریش و بنی‌امیه. امام حسین(علیه السلام) نیز هم عقیده با هر قومی ‌را جزء آن قوم می‌داند، چرا که از روحیه جمعی حاکم بر آن قوم پیروی می‌کند.

البته این مساله شریک بودن نسلی در اعمال نسلی دیگر، در روایات فقط به معنای شریک بودن در جرم و گناه پیشینیان نیامده است، بلکه گاهی مردم نسل‌های آینده از جهت مشابهت روحیه و منش، در خوبی‌های پیشینیان نیز شریک‌اند.

راوی می‌گوید: هنگامى که امیر مومنان(علیه‏السّلام) خوارج نهروان را کشت، مردى خدمت آن حضرت عرض کرد: یا امیرالمومنین! خوشا به حال ما که این صحنه را مشاهده نمودیم و در رکاب شما این خوارج را به هلاکت رساندیم.

امیر مومنان(علیه السّلام) فرمود: سوگند به آن خدائى که دانه را شکافته و موجودات را آفریده است، گروهى که هنوز خداوند متعال پدران و اجداد آن‌ها را نیافریده با ما شاهد این صحنه بوده‏اند.

شریک بودن نسلی در اعمال نسلی دیگر، در روایات فقط به معنای شریک بودن در جرم و گناه پیشینیان نیامده است، بلکه گاهی مردم نسل‌های آینده از جهت مشابهت روحیه و منش، در خوبی‌های پیشینیان نیز شریک‌اند

آن مرد گفت: ای امیر مومنان! چگونه کسانى که هنوز خلقت نشده و به دنیا نیامده‏اند با ما در این موقف شاهد بوده‏اند؟

حضرت فرمود: بله مردمى هستند که در آخرالزمان مى‏آیند و در آنچه که ما در آن هستیم با ما شریک و هم عقیده‏اند و تسلیم ما هستند، آنان جدّا و واقعا شریک ما هستند در آن چیزى که ما در آن بوده ایم و هدف ما است.

نسل امروز و غیبت امام غائب

با این دیدگاه باید این سوال را نیز در ذهنمان جواب بدهیم که اگر ما در عصر حضور امامان معصوم(علیهم السلام) زندگی می کردیم، به درک و دریافت شایسته ای از جایگاه ایشان رسیده بودیم و یا مانند مردمان آن زمان زمینه غربت و انزوای ائمه(علیهم السلام) را فراهم می کردیم؟

در واقع تا وقتی که مردم نسل‌های بعدی نیز همان فرهنگ و روحیه را داشته باشند، به اندازه مردم عصر ائمه(علیهم السلام)، در زمینه‌سازی برای غیبت امام دوازدهم(علیه السلام) شریک‌اند. ولی اگر این روحیه و منش جمعی گردش کند و ضرورت و الزام حضور امام معصوم در متن جامعه و در راس اداره امور مردم را درک کند و فرهنگ حاکم بر جامعه انسانی برای آمدن آن رهبر آسمانی مضطر و متضرع شود، خداوند بنا بر لطف خود و به واسطه سنن و قوانین خویش، سعادت حضور و ظهور امام مهدی(علیه السلام) را از مردم دریغ نمی‌کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.