ویژگی های جسم برزخی انسان و روحی که در دو جسم وارد می شود
انسان روحش به یک بدن لطیفی تعلق می گیرد که به آن بدن مثالی یا بدن برزخی گفته می شود که همه ویژگی های این جسم مادی دنیایی را دارد جز اینکه لطیف است و خواص برزخی دارد. محدودیت های زمانی و مکانی ندارد.
اگر عالم برزخ را عالمی فراتر از عالم ماده بدانیم پس اعمالی که راجع به دفن میّت ، همراه گذاشتن قطعه ای از تربت سیدالشهدا یا دو چوب تازه یا مواردی همچون تلقین هایی که به میّت گفته می شود حتی بعد از خاک سپردن و ریختن خاک روی قبر ( که دو دست را روی قبر گذاشتن و تلقین بار دیگر تکرار می شود ) و مواردی از این دست به نظر می آید که با این جسم مادی و این قبر ارتباط دارد زیرا چوب یک چیز مادی است ، با روحانی بودن چه سنخیتی دارد ؟ اگرهم جسمانی است زمانی که جسم میّت در اثر عوامل مختلف از بین رفته یا متلاشی شده باشد این ارتباط در آن شرایط چگونه خواهد بود؟
نکات قابل توجه:
نکته اول : اینکه زندگی انسان در عالم برزخ و در عالم قبر به چه شکلی است؟ پاسخ این است که در آنجا انسان روحش به یک بدن لطیفی تعلق می گیرد که به آن بدن مثالی یا بدن برزخی گفته می شود که همه ویژگی های این جسم مادی دنیایی را دارد جز اینکه لطیف است و خواص برزخی دارد. محدودیت های زمانی و مکانی ندارد.
انسان در عالم خواب با آن بدن یعنی با جسم برزخیش مسافرت می کند. ویژگی های این جسم و حیات برزخی و حقیقت حیات برزخی بحث مفصلی را می طلبد. بنابراین بعد از مردن انسان در عالم برزخ هم روح دارد و هم جسم اما جسمش این جسم مادی دنیوی نیست.
اینکه عذاب قبر بر کدام بدن واقع می شود بر آن بدن برزخی یا بر بدن جسمی؟
در این زمینه گر چه دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول این است که انسان وقتی دفنش کردند روحش مجدداً بر می گردد به همین بدن مادی، همین بدنی که داخل همین قبر مادی گذاشتند و آن وقت سوال نکیرو منکر و بحثهای دیگر آنجا مطرح می شود.
امّا دیدگاه دوم که نظر دقیق و عقلانی و منطبق بر حقیقت هم هست این است که همان جسم مثالی است چون وقتی وارد عالم برزخ می شویم دیگرتابع مقررات همان عالم هستیم.
قبر در واقع همان عالم برزخ و عالم مثال است لذا آنچه که در روایات آمده که مثلاً در قبر بعضی از انسان ها مارهایی هست که نود و نه سر دارند یا نود و نه مار در آن قبر هست که اگر یکی از آن مارها نیشی بزنند همه عالم پودر و نابود می شود یا تمام زمین نابود می شود. اما اگر قبر را بشکافید ماری نمی بینید .
عذاب های قبر، فشارهای قبر و چیزهایی که در عالم قبر رخ می دهد همه نسبت به بدن مثالی و بدن برزخی است نه بدن مادی
اما آیا کسی را که دار می زنند آیا فشار قبر دارد یا ندارد؟
از امام (علیه السلام) در این باره پرسیدند فرمود: همان خدایی که خدای زمین است و به زمین می گوید فشار بده این مرده را همان خدا ، خدای هوا هم هست ، خدای آب هم هست. آب هم بخواهد فشار بدهد قدرتش کمتر از زمین نیست .
در مجموعه روایات نظر دوم تأیید می شود یعنی عذاب های قبر، فشارهای قبر و چیزهایی که در عالم قبر رخ می دهد همه نسبت به بدن مثالی و بدن برزخی است نه بدن مادی.
پس آن چوبهایی که همراه مرده می گذاریم و از نظر فقهای شیعه مستحب موکد هم هست یا تربت امام حسین (علیه السلام) ، ریختن آب روی قبر ، گفتن تلقین یا کارهای دیگری که سفارش شده همگی یکسری دستورالعمل های عبادی است که تعبداً باید انجام بدهیم مانند اینکه میّت را غسل بدهیم و فقط با سدرو کافور غسل داده شود و با هیچ چیز دیگری صحیح نیست.
اگر چه تعبدی است ولی قطعاً فلسفه دارد منتها ما فلسفه آن را خبر نداریم . اگر چه بخش هایی از فلسفه این کارها را ائمه (علیه السلام) فرمودند ولی ما به نیت این دلایل و فلسفه ها انجام نمی دهیم. به هر حال اینها امور تعبدی وعبادی است که تعبداً و قربه الی الله انجام می دهیم و بر روح میت تأثیر دارند.
در روایات داریم که اگر تلقین خوانده شود نکیرو منکر و فرشته های معظم الهی می گویند برگردیم آنچه که می خواستیم ازاو بپرسیم همه را تلقین کردند دیگر لزومی ندارد ازاو بپرسیم. پس این کارها تأثیر دارد منتها تأثیر بر وجود مثالی و برزخی نه بر جسمی که در دنیا هم کاره ای نیست. زیرا در دنیا هم جسم چیزی را ادراک نمی کند اگر ادراک و فهمی هست مربوط به روح است.
اگر تلقین خوانده شود نکیرو منکر و فرشته های معظم الهی می گویند برگردیم آنچه که می خواستیم ازاو بپرسیم همه را تلقین کردند دیگر لزومی ندارد ازاو بپرسیم. پس این کارها تأثیر دارد منتها تأثیر بر وجود مثالی و برزخی نه بر جسمی که در دنیا هم کاره ای نیست
بنابراین نظر دوم را باید تأیید کرد گرچه نظر اول هم وجود دارد.
اما احکام تعبدی که مستحبا ت و آداب دفن هستند محدود به اینها که اشاره شد نیست ، موارد متعدد دیگری هست مانند چگونگی برخورد با خود جسم میّت که تأکیدات بسیاری شده که خیلی محترمانه با شد . آیا اینها حاکی از این نیست که بالاخره همان عالم برزخ و جسم برزخی یک نحوه ارتباط و تعلقی با قبرو عالم ماده دارد؟
به هر حال روح انسان سال های زیادی با این بدن محشور بوده. بدن مرکبی بوده که این روح سالهای طولانی با او بوده لذا یک انس و الفتی نفس انسان با این جسم دارد. بعد از این که از اوجدا می شود ارتباط را قطع نمی کند و ارتباط روح با این جسم و این قبر وجود دارد.
این که بعضی از جسم ها سالم می ماند به خاطر قدرت روحیش است. همان ارتباط مختصری که روح با این جسم دارد باعث می شود که جسم به لحاظ ظاهری هم نپوسد وسالم بماند و ما هم که به زیارت اهل قبور می رویم روح به این جسم توجه دارد. پس آن انس و الفت همواره باقی می ماند. حال اگر روح قوی و بزرگ باشد همان ارتباط و توجه مختصر آثار مهمی بر قبر دارد. به همین دلیل به زیارت ائمه (علیه السلام) می رویم و سر قبرشان زیارت می کنیم.
بنابراین، این توجه با مردن قطع نمی شود که بگوییم روح این جسم را رها می کند مثل یک لباسی که انسان دور می ا ندازد.
نکته دیگر اینکه روح در مدت عالم برزخ به بدن برزخی تعلق گرفته که البته انسان ها در عالم برزخ شرایطشان فرق می کند. بعضی در عالم برزخ حیاتشان شبیه خواب هست . اما آنهایی که حیات برزخی دارند تا روز قیامت ادامه پیدا می کند. روز قیامت روح به جسم مادی انسان بر می گردد که دوباره باز حشر و نشر انسان با همین جسم مادی دنیوی ( البته حالا با کدوم جسم؟ این هم بحث دیگه ای دارد) خواهد بود.
خلاصه :
از نظر ما فشار قبر و سوال و جواب شب اول قبر و آنچه که در عالم قبر رخ می دهد همه با بدن مثالی است نه روح محض نه جسم مادی. اگر کارهایی برای جسم مادی انجام می شود اعمال مستحبی است که سفارش شده و تعبدا انجام می شود که برای میت مفید و مؤثر است.