آیا طلب مرگ کردن گناه محسوب می شود؟

گاهی انسان به خاطر ضعف، ناامیدی و ناتوانی و بی‌حوصله شدن طلب مرگ می‌کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی‌ها و کشاکش‌های روزگار از دست داده است.

#گناه#شمردن#طلب#مرگ

گاهی انسان به خاطر ضعف، ناامیدی و ناتوانی و بی‌حوصله شدن طلب مرگ می‌کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی‌ها و کشاکش‌های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می‌بیند، چنین کسی باید خوب دقت کند، که آیا اعمالش به گونه ای بوده است که مرگ برای او کانون آرامش و رهایی باشد؟ یا اینکه فقط تلاش می کند از چاله ای که در آن افتاده، بیرون بیاید، اگر چه خروج از چاله فرو افتادن در چاه باشد!

از این روست که مولای متقیان علی (ع) می فرمایند: «وَأَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَمَا بَعْدَ الْمَوتِ، وَلاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلاَّ بِشَرْط وَثِیق؛[۱] بسیار به یاد مرگ و منزلهاى پس از آن باش، امّا هرگز آرزوى مرگ مکن مگر آنگاه که صددرصد به رضایت الهى مطمئن باشى.»

طبیعتا مومن، با مرگ از زندان به بوستانی آباد وارد می شود.
امام حسین (ع) می فرمایند: «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است! مرگ براى مؤمنین یک پلى میباشد که که ایشان بوسیله آن وارد بهشت خود میشوند و براى کفار یک پلى میباشد که بواسطه آن داخل جهنم خود میگردند.»[۲]

بنابراین برای مومن مرگ خواستنی و دوست داشتنی است، حضرت علی (ع) می فرمایند: «پسر ابى طالب مانوس‏تر است بمرگ از کودک به پستان مادرش.»[۳]

و قرآن نیز، طلب مرگ را معیار و محکی برای اثبات ادعای جایگاه عالی در نزد خدا بیان می کند:
«إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المْوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ؛[جمعه/۶] اگر مى‏پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوى مرگ کنید اگر راستگویید (تا به جوار رحمت و نعمت دوست برسید)»
پس با این معیار، روشن می شود که ابتدا باید از آباد بودن آخرتمان به اندازه کافی مطمئن شویم، سپس چنین ادعایی بکنیم. و البته اگر می توانیم آخرت را بیش از پیش آباد کنیم، باید دعایمان درخواست عمر طولانی از خدای متعال باشد. چون دنیا مانند مزرعه‌ای است که در آن کشت نمود، تا در آخرت محصولی برای برداشت داشته باشیم. و برای داشتن محصول بیشتر، باید کشت بیشتری داشته باشیم. و از همین جهت عمر طولانی برای اولیاء الهی خواستنی است:
حضرت علی (ع) می فرمایند: «دنیا محل سجده پیامبران مى ‏باشد، و وحى خداوند بر زمین فرود آمده است، فرشتگان در دنیا نماز گزارده‏ اند و دوستان خداوند در زمین سکونت کرده و در آن به تجارت پرداخته‏ اند، آنها در دنیا کسب رحمت کردند و بهشت را سود بردند.»[۴]

با این نوع دیدگاه نباید کم طاقتی کرد، و تا آن جا که می توان باید از این بازار سود بیشتری به دست آورد. و مذمت بی جای دنیا، و کم طاقتی عمل درستی نیست.رد بی طاقتی


البته کسی که از دست دادن مطامع دنیوی و امور مادی سبب شده، که دچار ناامیدی شود و طلب مرگ کند، او مرگ را انتقال به باغ و بوستان نمی داند. بلکه مرگ را پوسیدن می داند و تصور می کند که راه نجات او در این است! اما هیهات هیهات که مرگ پوسیدن نیست. بلکه صرفا یک انتقال است. انتقالی که خوب یا بد بودنش در گرو اعمال ماست. و آن کس که از دست دادن مطامع دنیوی آنچنان او را به ناامیدی می کشاند، که طلب مرگ می کند، نمی تواند انتقال خوبی داشته باشد. و باید از مرگ گریزان باشد. چون چنین کسی دل در گرو دنیای فریبنده دارد که او را فرسنگ ها از نجات دور کرده است.

پی نوشت:
[۱]. نامه ۶۹ نهچ ابلاغه.
[۲]. بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص: ۲۹۷.
[۳]. بحار الأنوار، ج‏۷۱، ص: ۵۷.
[۴]. بحار الأنوار ، ج‏۷۰، ص: ۱۰۰.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.