پیامدهای اعتیاد به اینترنت در خانواده/تاثیر اینترنت به رشد اجتماعی

بی شک رشد روز افزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انکاری دارد . چندان که در دوران حاضر، نقش محوری اینترنت چنان اساسی است که بدون آن امکان برنامه ریزی، توسعه و بهره وری در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی در جهان آینده امکان پذیر نخواهد بود.

تبعات#اعتیاد#اینترنتی#زمینه#اجتماعی#فرهنگی

اینترنت به عنوان رسانه ای قوی و تکنولوژی چند رسانه ای، اکثر نیازهای بنیادین بشر را تأمین می کند و همین مسأله موجب کشش افراد برای تأمین نیازهایشان به دنیای مجازی است. تا حدی که این وابستگی تبدیل به اعتیاد آن ها به این محیط می شود و نباید از پیامدهای ناگوار و مخرب آن به ویژه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی غافل ماند. البته سخن گفتن ازآسیب های اینترنت به معنای نفی این پدیده و نگاه منفی بدان نیست. بلکه واقعیت این است که اینترنت دارای کارکردهای مثبت و منفی می باشد. اینترنت از فن آوری هایی نیست که بی چون و چرا تحمیل شده باشد بلکه رسانه ای است که به انتخاب خود همان طور که هست، می توان از آن استفاده کرد و یا به طور کلی از آن چشم پوشید. اینترنت به مثابه یک تیغ دو لبه است که با آموزش صحیح و فرهنگ سازی می توان، استفاده های فراوانی از آن نمود. در غیر این صورت با استفاده نامناسب، آموزش غیر اصولی و عدم وجود فرهنگ کاربری، هویت اجتماعی و فردی انسان به وسیله آن از بین می رود.
هم زمان با دسترسی گسترده افراد به اینترنت، شاهد نوع جدیدی از اعتیاد، یعنی؛ اعتیاد اینترنتی هستیم که مسأله خاص عصر اطلاعات است. اعتیاد اینترنتی، بهره گیری مفرط از فن آوری اینترنت است که منجر به آسیب های اجتماعی، روان شناختی تحصیلی و شغلی می شود. اعتیاد اینترنتی به گستره وسیعی از مشکلات رفتاری و کنترل انگیزه استفاده از اینترنت اشاره دارد. همانند انواع دیگر اعتیاد، اعتیاد به اینترنت نیز با علایمی هم چون اضطراب، افسردگی،کج خلقی، بی قراری، افکار وسواسی یا خیال بافی راجع به اینترنت همراه است. از طرفی در عین حال که روابط این افراد به ویژه کودکان و نوجوانان در جهان مجازی افزایش می یابد، در مقابل، از دامنه روابط آنان در جهان واقعی کاسته می شود. ضمن آن که احتمال لطمه دیدن عملکردآموزشی و تحصیلی نیز وجود دارد.
از جمله پیامدهایی که اعتیاد به اینترنت برای فرد معتاد به آن دارد، مثل تغییر دادن سبک زندگی به منظور صرف زمان بیش تر در اینترنت، بی توجهی به سلامت خود در نتیجه کار با اینترنت، اجتناب از فعالیت های مهم زندگی به منظور صرف وقت بیش تر در اینترنت، کاهش روابط اجتماعی، نادیده گرفتن خانواده و دوستان، مشکلات مالی ناشی از هزینه های بهره گیری از اینترنت، مشکلات تحصیلی است.

اینترنت و خانواده

خانواده پایه بنیادین اجتماع و سلول سازنده زندگی انسان و خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت ها، هنجارها و ارزش های اجتماعی است. خانواده شالوده استوار پیوندهای اجتماعی، روابط خویشاوندی و کانونی در جهت بروز و ظهور عواطف انسانی و مکانی برای «پرورش اجتماعی » است. خانواده گروهی است که فرد بیش از هر گروه دیگری زندگی خویش را در آن می گذراند و فراگیری هنجارهای مربوط به زندگی خانوادگی را عمدتاً در خانواده و در تعامل با دیگر افراد خانواده می آموزد. خانواده واحدی است که براساس ازدواج پدید می آید و از آغاز پیدایی خود، همچون حریمی امن، زندگی انسان را در برمی گیرد و موج تازه ای در درون شبکه خویشاوندی ایجاد می شود و این موج جدید است که شمار زیادتری از خویشاوندان را نیز به هم پیوند می دهد. انسان در خانواده فرآیند جامعه پذیری که مجموعه ای از « بایدها » و « نبایدها » است و بالاخره نقش هایی را در ارتباط با دیگران یاد می گیرد. آنچه در خانواده از اهمیت برخوردار است توجه به ارزش ها به ویژه ارزش های اجتماعی است. ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که از طریق کنترل و هدایت آن ها می توان جامعه را به زوال و یا به تعالی کشاند. بنابراین خانواده ها و مسئولین باید خیلی راغب باشند که بدانند، چه عواملی موجب پیدایش ارزش ها در یک جامعه می شوند و چگونه می توان این ارزش ها را تغییر داد. اهمیت ارزش در آن نهفته است که پایه ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان، از خودمان از نزدیکان و از دیگر انسان ها و از جامعه تشکیل می دهند و در واقع رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می کنند.
با ورود تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی در خانواده ها، ارزش های اجتماعی خانواده ها تحت تأثیر قرار گرفته و موجب شده تا شاهد تغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان باشیم. از جمله این وسایل دسترسی آسان به اینترنت می باشد. اینترنت علاوه بر نقاط قوت، امروزه دارای نقاط ضعفی هم هست.
رسانه ها به مرور به درون خانواده هم راه می یابند و بر ساخت آن تأثیر می گذارند. کازنیو معتقد است: رسانه ها به دو صورت اعتقادات ما را دگرگون می سازند. اول، وسوسه مقاومت ناپذیر رسانه های همگانی است که ما را به نوعی گرفتار می کند و به مشارکت می کشاند. دوم، سیل اطلاعاتی است که به وسیله رسانه ها جاری می شود و اگر همه را هم باور نکنیم ولی به مرور از برخی اعتقادات خود دست برمی داریم.
رسانه ها و خاصه اینترنت با ورود به خانواده همه نوع روابط، حقوق و تکالیف مربوط به نقش ها و … را تغییر می دهند. تغییرات محسوس درنقش ها و تکالیف و انتظارات افراد در خانواده ها نشانگر این است که ورود رسانه ها بر فرهنگ و ارزش ها و هنجارهای موجود تأثیر گذاشته است. ورود رسانه ها، اتنظارات نقش ها را در خانواده دگرگون نموده است. استفاده بیش از اندازه از اینترنت می تواند مشکلاتی را برای خانواده ها به وجود آورد از جمله تاثیر بر روابط زناشویی به صورت منفی و افزایش ناسازگاری ها و بالا رفتن طلاق، افزایش بی اعتمادی و دروغگویی بین اعضای خانواده، کاهش ارتباط های کلامی و چهره به چهره کاهش ارتباط بین والدین و فرزندان و کوتاهی در انجام وظایف مربوطه.
وسایل ارتباط جمعی فواصل را ناپدید می سازند، همچنان که جدار بین انسان ها را نیز تا حدود زیادی شفاف تر می سازند. بنابراین آیا می توان تصور کرد این وسایل بر گروه های اجتماعی تأثیر دارند ولی بر گروهی به تمام معنی اولیه، یعنی خانواده اثر نگذاردند ؟! بی شبهه، تطور خانواده در جامعه جدید، صرفاً تابع اثرات وسایل ارتباط جمعی نیست. لیکن، از خود می پرسیم آیا خانواده هسته ای نیز به نوبه خود تحت تأثیر اینترنت تحول تازه ای نپذیرفته است.

اینترنت و رشد اجتماعی و انگیزه تحصیلی

رشد اجتماعی در فرهنگ علوم رفتاری به تغییراتی گفته می شود که در نتیجه تأثیر متقابل با اشخاص، اوضاع و احوال اجتماعی، آداب و رسوم اجتماعی و سازمان های اجتماعی در فرد پدیدار می شود. رشد اجتماعی، یکی از جنبه های رشد انسان است که بر اثر، تعامل ها و تجربیات فرد با عوامل و عناصر محیط های اجتماعی بر مبنای دو فرآیند اجتماعی کردن و اجتماعی شدن به وجود می آید. کسانی به رشد اجتماعی می رسند که رفتارهای اجتماعی و معیارهای مورد انتظار سن خویش را کسب کرده باشند. به موازات تغییراتی که اعتیاد به اینترنت می تواند روی رشد اجتماعی افراد داشته باشد، انگیزش نیز متغیر دیگری است که از اثرات آن مصون نخواهد بود. مشکلات انگیزش باعث می شود که دانش آموزان در حد توانایی، استعداد و شایستگی خودشان عمل نکرده و پایین تر از حد انتظار فعالیت نمایند. اگر مشکلات انگیزش در دوره دبیرستان مورد توجه قرار نگیرد، می تواند برای رفتار و یادگیری افراد پیامد های جدی به بار آورد. انگیزه؛ عبارت است از یک نیروی درونی که بر اثر عوامل درونی و بیرونی در فرد ایجاد می شود و او را برای رسیدن به هدف و یا هدف هایی به حرکت در می آورد. انگیزه تحصیل یکی از ملزومات یادگیری است و چیزی است که به رفتار (برای تحصیل و یادگیری) شدت و جهت می بخشد و در حفظ و تداوم آن به ما کمک می کند. انگیزه تحصیلی، شامل هدفی با ارزش بالا برای دانش آموزان می باشد و به اندازه ای درونی شده است که در درون آن ها شوق و هیجان و کشش ایجاد می کند، تا با انجام رفتار های خاص، به اهداف نزدیک شوند. دانش آموزانی که از انگیزش تحصیلی و یادگیری بالایی برخوردارند، در مقایسه با سایر دانش آموزان، نمرات تحصیلی بهتر و موفقیت آموزشی بالایی دارند.

اینترنت و جامعه پذیری

ورود فناوری‌های نوظهور به عرصه زندگی شخصی و اجتماعی در عصر حاضر بسیاری از معادلات در زمینه روند جامعه‌پذیری افراد را تغییر داده است.در این میان جامعه‌پذیری و شخصیت‌یابی دانش‌آموزان به عنوان نسلی که به اقتضای سن خود بیشتر با فناوری‌های روز سروکار دارند؛ دغدغه والدین در درجه اول و مربیان تعلیم و تربیت در درجه بعد شده است. به همین خاطر به مفهوم جامعه پذیری وعوامل جامعه پذیری افراد در این پژوهش نیز می پردازیم.
جامعه پذیری همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی و هر یک از اعضای جدید گروه به حکم جامعه پذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در می آورد و دانسته یا نادانسته راه و رسم زندگی گروهی را می پذیرد.این جریان از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت می پذیرد و مردم به وسیله آن شخصیت خود را به دست آورده و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند. جامعه پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزش ها، زبان ها، مهارت ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری می باشد، قادر می سازد. آلن بیرو در فرهنگ علوم اجتماعی، جامعه پذیری را اینگونه تعریف می کند: «فرآیندی که بر پایه آن ،مجموعه حیات و فعالیت های انسانی در شبکه وابستگی های متقابل اجتماعی جای می یابند. از نظر او جامعه پذیری فرآیندی است روانی– اجتماعی که بر پایه آن شخصیت پایه تحت تأثیر محیط، خصوصاً نهادهای تربیتی، خانوادگی و دینی شکل می یابد».گی روشه جامعه شناس فرانسوی آن را فرآیندی می داند که به برکت آن، شخص در طول حیات خویش تمامی عناصر اجتماعی– فرهنگی محیط خود را فرا گرفته، درونی می کند و تحت تأثیر تجارب و عوامل اجتماعی معنادار با ساخت شخصیت خود یگانه می سازد،تا خود را با محیط اجتماعی ای که باید در آن زیست نماید، تطبیق دهد. بروس کوئن در کتاب مبانی جامعه شناسی،تعریفی مختصری از آن را ارائه می دهد: «جامعه پذیری فرآیندی است که به انسان راه های زندگی کردن در جامعه را می آموزد، و به انسان شخصیت می دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد.

– عوامل جامعه پذیری

افرادجامعه پذیری فرآیندی است که به موجب آن جامعه فرهنگش را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد و فرد را با شیوه های پذیرفته شده و تأیید شده زندگی سازمان یافته اجتماعی سازگار می کند. از سوی دیگر فرد در جریان این فرآیند خود را با محیط اجتماعی پیرامون خود سازگار می نماید.کارکرد جامعه پذیری آنست که استعدادها و اموری را که فرد به آن نیازمند است فرامی گیرد، و نظام ارزش ها،آرمان ها و انتظارات متقابل جامعه را به فرد منتقل می نماید و چگونگی ایفای نقش را به فرد آموزش می دهد. این فرآیند که دارای مراحل گوناگونی است که از بدو تولد تا آخر عمر را در بر می گیرد، عوامل متعددی ایفای نقش می کنند که ما در این بخش به تبیین مهمترین عوامل آن می پردازیم. از میان این عوامل، برخی بصورت آشکار و برخی دیگر بصورت پنهان و نا خودآگاه به این امر مبادرت می ورزند. نکته دیگر اینکه نباید اهمیت این عوامل را یکسان پنداشت؛ زیرا درجه تأثیر پذیری فرد از هریک از این عوامل در دوره های زمانی مختلف از زندگی فرد ممکن است متفاوت باشد که در ذیل این عوامل را بررسی می کنیم.

الف) تبیین ارتباط بین نقش خانواده با جامعه پذیری

افراددر میان عوامل مختلف جامعه پذیری، نقش خانواده از برجستگی خاصی برخوردار است، علت این امر را می توان در این واقعیت جست که اولاً شکل گیری شخصیت افراد تا حدود زیادی در خانواده صورت می گیرد و فرزندان عمدتاً ویژگی های رفتاری والدین خود را کسب می کنند؛ ثانیاً این نقش خانواده بیشتر هنگامی مشاهده می شود که فرد در سال های اولیه زندگی خود قرار دارد و شخصیت وی همچون لوح سفیدی برای اولین بار در حال شکل گیری است.
محیط خانوادگی عامل قطعی مؤثر در ایجاد شرایط سازنده ای است که ارزش ها و گرایش های شخص را شکل می دهد. بخش مهمی از این فرآیند در درون خانواده بصورت عمدی و آگاهانه انجام می پذیرد ولی بخش زیادی از آن نیز کاملاً ناخودآگاه است. الگوهای کنش متقابل اجتماعی درون خانواده ممکن است مدل های ناخواسته را برای شکل گیری رفتار و شخصیت بعدی کودکان، یعنی زمانی که به بلوغ و دوره جوانی می رسند، فراهم سازد. به هر حال اگر جامعه پذیری یا «اجتماعی شدن» فرآیندی باشد که نسل های مختلف یک جامعه را به یکدیگر پیوند می دهد «خانواده» از عوامل عمده جامعه پذیری از دوران کودکی تا جوانی و پس از آن است که بصورت یک سلسله مراحل پی در پی رشد و تکامل، نسل ها را به یکدیگر مربوط می سازد.
همانطور که پروفسور ماسگروو نیز تأیید کرده «خانواده» عامل اصلی و تعیین کننده در جامعه پذیری افراد می باشد.
خانواده اولین جایی است که مجموعه ای از ارزش ها و هنجارهای جامعه به فرد القا می شود و میزانی از دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی در اختیار وی قرار داده می شود. خانواده مهمترین آموزشگاه کودک پیش از آغاز تحصیلات رسمی او محسوب می شود. عمل آگاهانه یا ناآگاهانه اعضای خانواده در برابر کودک ، او را برای جامعه آینده آماده می کند. به عقیده صاحبنظران، روند و نتایج آموزش و پرورش کودک در درجه نخست به شیوه زندگی خانواده، که واحد اساسی و مرکزی جامعه است و به ویژه به مناسبات میان پدر و مادر بستگی دارد. خانواده شخصیت کودک، سپس شخصیت نوجوان و سرانجام شخصیت جوان را شکل می دهد.
اما فرآیند جامعه پذیری در محیط خانواده نه با فشاری فلج کننده همراه است و نه معلول تقلیدی بی هدف است که کورکورانه انجام گیرد، بلکه همانگونه که «استوتزل» می گوید این فرآیند عبارت از «سازگاری کاملاً هدف داری» است که به عوض آنکه کودک علی رغم میل خود آن را تحمل کند،آن را می طلبد و در واقع نوعی سازگاری حساب شده و ارادی است. ثانیاً کودک با کسب تجارب مشخص در دوره های بعد زندگی و آرمان هایی که رفته رفته بر اثر این تجارب برای خود ترتیب می دهد، الگوی اولیه شخصیت او را دگرگون می سازد و شخصیت نهایی او در واقع نتیجه انطباق هایی است که در سراسر عمر به نحو پویایی در مواجهه با اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی و قبول مقام های مختلف و ایفا نقش های مربوط به آن، از او سر می زند. امروزه نقش خانواده بعنوان یکی از عوامل جامعه پذیری دچار تغییر شده است و برخلاف گذشته فرزندان و به ویژه جوانان برای مدت زمان بیشتری در معرض تأثیر سایر عوامل قرار دارند.که در ذیل به این عوامل خواهیم پرداخت.

ب) تبیین ارتباط بین نقش نظام آموزشی باجامعه پذیری افراد

جامعه پذیری فرآیندی است که از طریق آن افراد، دانش ها، مهارت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری جامعه خویش را کسب می کنند. در کودکی جامعه پذیری از خانواده آغاز می شود،اما آژانس های مختلفی پس از خانواده ایفای نقش می کنند و هریک از این آژانس ها می توانند مسیرهای مختلفی را به کودک آموزش دهند که ناشی از فرهنگ آژانس مؤثر بر شناخت کودک است و می تواند نشئت گرفته از فرهنگ جامعه ،خرده فرهنگ ها و حتی وضعیت خاص روانی یک شخص باشد و بنابراین این آژانس ها می توانند مسیرهای گوناگون و گاه متعارض و متضادی را به کودک القا کنند که در نهایت معرفت کسب شده توسط کودک می تواند از انطباق کامل با فرهنگ جامعه تا ضدیت با فرهنگ غالب، متغیر باشد. نخستین آژانسی که از سوی جامعه و با هدف جامعه پذیری کودک ایجاد و وارد عمل می شود نهاد رسمی آموزش و پرورش است.که هدف اصلی این نهاد همان جامعه پذیر کردن یا آماده ساختن کودک برای حضور و درک به موقع و هماهنگ ساخت ها،کارکردها و فرهنگ جامعه جهت نشان دادن عملکرد معقول اعم از واکنش ها، رفتار یا کنش، در جهت رفع نیازها و رسیدن به اهداف جمعی است. در این مرحله مؤسسات آموزشی مختلف در چارچوب نظام آموزشی، نقش اساسی تری را در جامعه پذیر کردن و رشد شخصیت فرد بر عهده می گیرند.
۱-کودکستان، برای کودک دنیایی است که در آن ارتباط با دیگران، همسازی، یادگیری اجتماعی و اطاعت از بزرگتر به گونه ای متفاوت از خانواده آموخته می شود.
۲- دبستان فقط به آموزش خواندن و نوشتن، حساب و علوم نمی پردازد؛ بلکه کودک یا نوجوان در جریان آن با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و قواعد بازی آشنا می شود. در این مرحله، مدرسه نقش جامعه پذیرکردن را بیشتر از خواندن و نوشتن ایفا می کند. دانش آموز در حین آموزش، وقت شناسی، نظم، ارتباط گروهی، احترام به دیگران، همزیستی و همنوایی، رعایت بهداشت و … را نیز فرا می گیرد و در خود درونی می کند و از این طریق رشد شخصیت پیدا می کند.
۳- دبیرستان گرچه مسئولیت انتقال دانش و مهارت و تکنیک و آماده کردن فرد برای قبول مسئولیت اجتماعی و پذیرش حرفه و شغل را بر عهده دارد؛ ولی در جریان چنین آموزشی هم روند جامعه پذیری با آموزش درس هایی همچون تعلیمات اجتماعی، تعلیمات دینی، تاریخ و جغرافیا و … ادامه دارد. بعلاوه دانش آموز با شرکت در گروه های ورزشی، خیریه، پژوهشی، نمایش ها،گروه های سخنرانی و … زندگی اجتماعی را تجربه می کند.
۴- در مراحل عالی و سطوح دانشگاهی نیز که آموزش به لحاظ تخصص و مهارت در سطوح بالاتری است، باز هم جامعه پذیری بطور رسمی یا ضمنی جریان دارد، از قبیل مفهوم عدالت اجتماعی، درک مشارکت در امور اجتماعی، فهم علل نابرابری های اجتماعی، اوقات فراغت، حقوق بشر و… .
نظام آموزشی با انتقال ارزش ها و الگوهای رفتاری، قوانین و مقررات بصورت یکسان در کلیه سطوح جامعه و بوسیله نهاد مدرسه و دانشگاه موجبات همگونی و انسجام اجتماعی را فراهم می آورد. نظام آموزشی با تدریس زبان رسمی عامل مهمی در وحدت ملّی و ایجاد ارزش های مشترک و مفاهیم اجتماعی یکسان بین گروه ها خرده فرهنگ ها و اقوام مختلف جامعه است و از این طریق عامل مهمی درجامعه پذیری افراد و سرانجام همبستگی و انسجام اجتماعی به شمار می رود.

پ) تبیین ارتباط بین نقش گروه همسالان با جامعه پذیری افرادیکی دیگر از عوامل جامعه پذیری گروه همسالان است.گروه همسالان متشکل از افرادی می باشد که درون یک مجموعه سنی خاص قرار می گیرند و معمولا در سراسر زندگی شان ارتباطات نزدیک و دوستانه برقرار می کنند که نمونه یک مجموعه طبقات سنی بعنوان مثال دانش آموزان یک مدرسه یا دانشجویان یک دانشگاه می باشند. افراد حجم عظیمی از اطلاعات و نگرش ها را از همسالان و دوستان خود بصورت غیر رسمی فرا می گیرند.گروه های همسالان و دوستان، حس ارزشمند بودن را در فرد ایجاد می کنند. دوستان به تبادل عقاید و اطلاعات می پردازند و به شکل دهی دیدگاه های یکدیگر درباره جهان خارج و پدیده های آن کمک می کنند. از آنجا که افراد مایلند دیگران آن ها را دوست داشته باشند و به آن ها احترام بگذارند، افراد غالباً ارزش ها و رفتار خود را به گونه ای جرح و تعدیل می کنند تا با انتظارات کسانی که با آنان تعامل دارند همخوانی داشته باشد. این امر بطور خاص در دوران نوجوانی و جوانی حائز اهمیت است که تماس با افراد همسن، نوعی احساس امنیت را در جوانان ایجاد می کند و حتی ممکن است رفتار وی را بیش از هر عامل دیگری شکل دهد.در مواردی که جامعه ای شاهد شکاف و تضاد بین نسل ها باشد یا نسل های مختلف تجربیات متفاوتی داشته باشندگروه همسالان و دوستان اهمیت فزاینده ای می یابد. اهمیت گروه همسالان و دوستان در جامعه فعلی ما به علت گسترش بی رویه شهرنشینی و تبعات آن از جمله کاهش نفوذ و اقتدار والدین و نهادهای سنتی و همچنین طولانی شدن دوره جوانی در اثر گسترش آموزش از یکسو و بیکاری و بالا رفتن سن ازدواج از سوی دیگر افزایش یافته است.گروه همسالان و دوستان ممکن است بر مبنای محلّه، مدرسه، دانشگاه، سن یا یک فعالیت مشترک و یا آمیزه ای از این عوامل تشکیل گردد. فقدان نهادهای سازمان یافته کافی برای اوقات فراغت جوانان باعث شده است که اهمیت گروه همسالان و دوستان در شرایط فعلی جامعه افزایش یابد.

ت) تبیین ارتباط بین نقش وسایل ارتباط جمعی با جامعه پذیری

افرادعامل دیگری که در فرآیند جامعه پذیری بایستی مورد توجه قرار گیرد، وسایل ارتباط جمعی است. انسان امروز به لحاظ شرایط حاکم بر زندگی اجتماعی، هرگز نمی تواند خود را از وسایل ارتباط جمعی و اخبار دنیایی که اورا در بر گرفته است، مستغنی بداند. جهان پهناوردر اثر پیشرفت های شگرف وسایل ارتباطی بسیار کوچک جلوه کرده است، به گونه ای که مک لوهان لقب دهکده جهانی بدان داده و برای توصیف نقش تعیین کننده ارتباطات در زندگی اجتماعی انسان، این برهه را «عصر ارتباطات» نام نهاده اند. نظام کنترل شده رسانه های جمعی نقش مؤثری در جامعه پذیری ایفا می کند.
با افزایش هر چه بیشتر تفکیک حوزه خانه از محل کار و رسمی شدن آموزش، نظارت اولیا بر جوانان محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیا را هرچه بیشتر پر کرده و ارزشمند تر می شود.گرچه شاید بیننده خود آگاه نباشد، اما اطلاعات و دانش ها به درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی آنکه خود بداند این ارزش های تلقینی در آن ها دیده می شود. این دانش ها که بصورت تصاویر و به حالت متمرکز تولید می شوند، بوسیله رسانه های جمعی به داخل ذهن توده ای تزریق شده و به همسان کردن رفتار که مورد نیاز نظام تولید صنعتی است کمک می کند.
اثرات وسایل ارتباط جمعی بسیار گسترده و گوناگون است، این اثرات ممکن است بصورت دراز مدت و کوتاه مدت انجام گیرد. این اثرات ممکن است ناشی از محتوای برنامه ها باشند و همچنین احتمال آن می رود که بر روی عقاید، ارزش ها، اطلاعات، مهارت ها، گرایش ها و رفتارهای ظاهری تأثیر بگذارند. درهمان حال برنامه های رسانه ها،گرایش های جوانان به موقعیت شغلی، مصرفی، سیاسی، عشق و زندگی خانوادگی را شکل می دهد و از این راه می تواند بر کنترل غیر مستقیم بینندگان خود نقشی داشته باشد.
قدرت و اثرات رسانه های جمعی ، سال های بسیاری است که توجه جوامع را به خود جلب کرده است. اعضای خانواده هر یک جداگانه و یا در کنارهم با وسایل ارتباط جمعی مرتبط و پیوسته هستند و حواس خود را به پیام های این رسانه پیوند می زنند. در جریان جامعه پذیری افراد توسط رسانه های جمعی، هنجارهای گروهی زیر به افراد آموخته می شود:
۱-آداب اجتماعی: شامل غذا خوردن،نشستن،تعارف کردن
۲-شعائر اجتماعی : مناسک دینی، آداب و تشریفات یک آیین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
۳-اخلاق اجتماعی: رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آن ها را سخت ناپسند بشمارد.
۴-مقررات اجتماعی: رسم هایی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود می آورد مثل مقررات راهنمایی و رانندگی.
در نتیجه یادگیری این آموزش ها که جملگی بر اثر امکان یادگیری اجتماعی حاصل از استفاده از رسانه های جمعی است ،شخص با جامعه پیام فرست همنوا و همرنگ شده ،ارزش ها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه مورد نظر کمک می کند.بنابراین ما در معرض انواعی از وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، فیلم، مجله، روزنامه،کتاب، اینترنت و ماهواره قرار داریم. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که نقش رسانه های جمعی در جامعه پذیری افراد چیست؟همانطور که می دانیم وسایل ارتباط جمعی دارای کارکردهای گوناگونی هستند؛ از جمله آموزش، اطلاع رسانی و انسجام دهی، فعالیت های فرهنگی ،آموزشی و تفریحی.
آموزش: وسایل ارتباط جمعی به لحاظ ویژگی منحصر بفردی که دارند، چنانچه به درستی بکار گرفته شوند، می توانند همانند مدرسه و دانشگاه در تربیت و آموزش افراد جامعه به خوبی عمل کنند. رسانه ها حتی از جهاتی نسبت به مدرسه و دانشگاه از امتیازاتی برخوردارند. مدرسه و دانشگاه از آغاز تا پایان محدودیت زمانی دارند؛یعنی فقط سال هایی چند از حیات کودک یا جوان را به خود مشغول می دارند، اما وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیت در تمامی مراحل زندگی با انسان هایند و از آغاز تا پایان عمر را می پوشانند. رسانه های ارتباط جمعی چه مکتوب (روزنامه، مجلات،کتاب و…) و چه غیر مکتوب (رادیو، تلویزیون،اینترنت، ماهواره و …) بزرگترین سهم را در راه انتقال میراث فرهنگی و فکری بشریت به عهده گرفتند و تعالی فرهنگ انسانی را موجب می شوند.
اطلاع رسانی و انسجام دهی: وسایل ارتباط جمعی، مردم را از رویدادهای داخلی و خارجی آگاه می سازند. این گونه وسایل موجب آگاهی سریع مردم از اوضاع یکدیگر و حوادث و رویدادهای جهان می شوند. بنابراین نظام ارتباط جدید عهده دار اداره کردن و سازمان دادن و حفظ رابطه متعادل بین دو نیروی علم و فناوری در جامعه است، به گونه ای که جامعه با حفظ استمراری و پایداری خود، توانایی انطباق و دگرگونی را هم داشته باشد.
فعالیت های فرهنگی،آموزشی و تفریحی: رسانه های گروهی زمینه های تفریح و سرگرمی افراد جامعه را در اوقات فراغت فراهم می آورند. بنابراین بخشی از کارکرد رسانه های گروهی، تفریح و تفنن برای افراد جامعه است. این گونه برنامه ها نیز ضمن برخورداری از جنبه های تفننی، می توانند با فعالیت های فرهنگی و آموزشی همراه شوند. بنابراین رسانه های جمعی مردم را در برابر جامعه ای که باید به آن مرتبط باشند و به گونه شایسته ای آن را بپذیرند و از ماهیت قواعد و هنجارهای آن شناخت پیدا کنند، مهیا می نمایند و این عمل نیز توسط فرآیند جامعه پذیری صورت می گیرد.
اما باید دانست که رسانه های گروهی مانند تلویزیون، سینما،مطبوعات و اینترنت از جمله عواملی هستند که می تواند در هدایت و تربیت و سازندگی و بالا بردن شعور اجتماعی افراد نقش مؤثری ایفا کند و برعکس آن نیز می تواند اتفاق بیفتد، یعنی اگر جهت آن خلاف خیر و صلاح عمومی باشد می تواند باعث گمراهی و انحراف و فساد و آلودگی و گاه بزهکاری شود. در نوجوانان تأثیر سینما، اینترنت، تلویزیون بیش از رادیو است. مشاهده فیلم های وحشتناک و فیلم های همراه با قتل و کشتار، سرقت های مسلحانه، صحنه های وقیح روابط جنسی در بیننده تأثیراتی برجا می گذارد که گاه ممکن است به صورت بروز عقده ها، پریشانی های روانی و انحرافات اخلاقی و حالات بیمار گونه در اطفال و نوجوانان منعکس می شود. این اثرات در افرادی که دارای زمینه های روانی باشد به مراتب شدیدتر و عمیق تر است. میل نهفته سرگرم شدن، زیستن در جهانی تخیلی، شرکت غیر مستقیم در حوادث مهیج، شناختن شخصیت های جذاب و هیجان انگیز، فراموش کردن زندگی واقعی، گریز از ملاک های روزمره، راز جذابیت رسانه ها می باشد وبه واسطه جذابیتشان اثرات روحی و تربیتی بر اطفال و نوجوانان می گذارد. معمولاً با استفاده از تلویزیون، اینترنت و … سعی می شود فرآیند اجتماعی شدن صورت گیرد. می توان بعد از خانواده مهم ترین وسیله اجتماعی شدن کودکان را رسانه دانست. از طریق این وسایل می توان به یک فرهنگ صدمه زد، یک فرهنگ را به نابودی کشاند ویک فرهنگ را توسعه داده و آن را در دیگر مراکز فرهنگی اشاعه داد و یک فرهنگ را از ورطه نابودی نجات داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.