راه های انتقاد موثر از دیگران/شناخت انگیزه انتقاد

ممکن است واقعیتی را طوری بیان کرده باشیم که درعوضِ کمک به طرف مقابل، او را ناراحت یا ناامید کرده باشد. احتمال دارد کسی از ما به‌درستی انتقاد کرده باشد، اما درنهایت، به‌جای توجه به برطرف‌کردن ضعف‌ها، ناامید شده و به‌کل از فعالیت خود دست کشیده باشیم. چرا چنین اتفاقاتی می‌افتد؟

#راههای#انتقاد#صحیح#دیگران

وقتی هدف خود از انتقاد را نشناسیم، هیچ بعید نیست که با انجام رفتارهای ناشایست و غیرقابل‌دفاع ، خود را انگشت‌نمای این‌ وآن کنیم .

انتقاد یعنی چه؟

انتقاد به‌معنی بررسی موشکافانه‌ی پدیده‌ها یا رویدادهاست و با هدف تشخیص خوب و بد، و مقایسه‌ی این دو با یکدیگر، انجام می‌گیرد. معمولا معنای انتقاد با نق‌زدن، عیب جویی، مچ‌گیری، عقده‌گشایی، اعتراض، توهین و تحقیر خَلط می‌شود، به‌طوری‌که به‌محض انتقاد، ممکن است مخاطب با برداشت اشتباه، به‌سرعت وضعیت تدافعی یا حتی تهاجمی به‌خود بگیرد.
از میان مفاهیم یادشده، «اعتراض» بیش از سایرین به انتقاد نزدیک است. در اعتراض، غالبا فکر می‌کنیم یا حتی مطمئنیم به انتقاد ما توجه نکرده‌اند، به‌طوری‌که این بی‌اعتنایی، سرانجام به ضایع‌شدن حقوق‌مان منتهی شده است. به همین علت، اعتراض مستعد آمیختن با رفتارهای خشونت‌آمیز است.

انواع انتقاد

انتقادی که اظهار یا عدم‌اظهار آن، روی زندگی منتقد و نقدشونده تأثیر چندانی ندارد، مثل عدم‌تناسب رنگ کت‌وشلوار مجری تلویزیون با پیراهنش.
انتقادی که در آن، اظهارنظر فرد در تعیین مسیر و مقصدِ پدیده یا رویدادی خاص تعیین‌کننده است، مثل رأی‌دادن به بهترین فیلم سینمایی در جشنواره‌ی فجر.
انتقادی که در آن، عدم‌اظهارنظر فرد به‌قیمت شکسته‌شدن حریم شخصی یا پایمال‌شدن حقوق او تمام می‌شود. این مسئله ممکن است اقتدار و قاطعیت وی را خدشه‌دار و درنهایت او را عصبانی یا افسرده کند. در این نوع انتقاد، نشانه‌های اعتراض یا خودخوری را به‌سادگی می‌توان تشخیص داد.

چه هدفی از نقد کردن داریم؟

در شرایط آرمانی، بی‌تردید مقصود ما از انتقاد باید چیزی غیر از خرده‌گرفتن صِرف باشد. در انتقاد، غالبا فردِ منتقد، دنیای کنونی را نسبت‌به تصویر مطلوبی که از پدیده‌های پیرامون خویش در ذهن دارد، ناقص و ناکافی می‌بیند. به همین علت، براساس ذهنیت و معیارهای شخصی‌اش، این ناهماهنگیِ واقعیت با ذهنیت خود را نمایان می‌کند. باوجوداین، باید یادآور شد که تصویر ذهنی هریک از ما انسان‌ها منحصربه‌فرد است، یعنی ممکن است آنچه از نظر یکی کمبود و محدودیت محسوب شود، از نظر دیگری لزوما این چنین نباشد.
بر همین اساس، قبل از اظهار نقد، چقدر خوب است مدتی درنگ کنیم و با طرح پرسش‌هایی، به‌طور شفاف به انگیزه‌‌مان انتقاد و پیامدهای احتمالی آن بیندیشیم.

پرسش‌های کلیدی برای شناخت انگیزه‌ی انتقاد 

برای یافتن هدف انتقاد، با طرح پرسش‌هایی ازاین‌دست، می‌توان به نتیجه‌ی مطلوب نزدیک شد:
آیا اصلا می‌دانم انتقاد یعنی چه؟ آیا نحوه‌ی صحیح و مؤثر انتقاد را بلدم؟
آیا به آنچه از آن انتقاد دارم، خود نیز به‌شکل متعارف و مطلوب عمل می‌کنم، یا تنها از دیگران انتظار دارم این‌گونه باشند؟
آیا هر طرز فکر، پدیده یا رویداد مغایر با دیدگاهِ خود را به‌چشم تهدید و توطئه می‌بینم؟
آیا فکر می‌کنم طرز فکر من یگانه راه سعادت است، به‌طوری‌که به خود اجازم می‌دهم عقیده و سلیقه‌ام را به دیگری تحمیل کنم؟
آیا واقعا می‌خواهم به طرف مقابل کمک کنم، یا پی آن هستم که به منافع شخصی‌ام دست یابم؟ مثلا، آیا می‌خواهم او را به کیفیت لباسش بدبین کنم تا لباس بوتیک خود را به او بفروشم.
در صورتی که قصد کمک دارم، آیا واقعا می‌توانم همراه انتقاد، راهی برای بهبود وضع، پیش پای او بگذارم؟ مثلا اگر او لباس‌های بوتیک مرا نپسندید، آن وقت از او انتقاد کرده‌ام، یا اینکه حال او را گرفته‌ام؟
آیا واقعا طرف مقابل مایل است از من کمک بگیرد، یا من هستم که می‌خواهم دارایی، دانایی و توانایی‌هایم را به‌رخ او بکشم؟
آیا اصلا درباره‌ی موضوع نقد، حرفی برای گفتن دارم، یا تنها می‌خواهم ابرازوجود کنم؟
آیا واقعا سعادتمندیِ فرد نقدشونده برای من اهمیت دارد؟
آیا چیزی که به آن انتقاد دارم، واقعا سزاوار نقد است، یا اینکه نتواسته‌ام آن را به‌اندازه‌ی لازم درک کنم؟
اگر انتقاد نکنم، بدترین اتفاقی که ممکن است رخ بدهد، چیست؟ آیا مسئولیت آن به‌عهده‌ی من خواهد بود؟ آیا از این وضع، نگران یا ناراحت یا زیان‌دیده می‌شوم؟
آیا می‌توانم به‌شیوه‌ای انتقاد کنم که ضمن حفظ احترام طرف مقابل و خود، به او کمک کرده باشم؟
و…

برخی رفتارهای نامطلوب در انتقاد از دیگران

وقتی هدف خود از انتقاد را نشناسیم، آن وقت هیچ بعید نیست که با انجام رفتارهای ناشایست و غیرقابل‌دفاع، درعوضِ دست‌یافتن به نتیجه‌ی مثبت، خود را انگشت‌نمای این‌وآن کنیم و به آبروی شخصیِ خود چوب حراج بزنیم. چه‌بسا به‌هوای درست‌کردن ابرو، چشم طرف مقابل را نیز کور کنیم.

شاید همه‌ی ما نمونه‌های ذیل را دیده، شنیده یا حتی تجربه کرده باشیم.

پرتاب انتقاد
اعلام انتقاد قبل از بررسیِ تمایل یا عدم‌تمایل فرد نقدشونده به دریافت نقد

انتقاد در حضور جمع
تمرکز بر کاستی‌ها و چشم‌پوشی مطلق از نکات مثبت

انتقاد ناپخته
نداشتن دانش، تجربه و تخصص لازم درخصوص موضوع انتقاد

اعلام انتقاد با قطعیت و کلی‌گویی
«اصلا خوب نبود»، «به هیچ دردی نمی‌خوره»، «هیچ ارزشی نداره» و…

انتقاد با لحن نامناسب
تحکم‌آمیز، طلب‌کارانه، متکبرانه، مؤاخذه‌گرانه و…

انتقاد مبتنی بر اطلاعات نامعتبر
شایعات فضای مجازی، اخبار دهان‌به‌دهان و…

انتقاد بدون شناختن سوژه‌ی نقد
نقدکردن فیلم یا کتابی که ندیده و نخوانده‌ایم

انتقاد با دید کور
انتقاد قبل از شناخت حساسیت‌ها، علاقه‌مندی‌ها، توانمندی‌ها و اولویت‌های فرد نقدشونده

انتقاد از افراد قرارگرفته در وضعیت‌های نامطلوب
انتقاد از مبتلایان به بیماری، داغ‌دیدگی، درماندگی، پشیمانی، سردرگمی و…

اعلام انتقاد پیش از بررسی شواهد کافی
شاید علت کاستیِ برنامه، مواردی ازاین‌دست باشد: کمبود بودجه، محدودیت نیروی انسانی، بدقولی دیگران، تنگنای زمان، وقوع مسائل پیش‌بینی‌نشده و… . اگر اینها را بدانیم، شاید از انتقاد منصرف شویم یا دست‌کم شکل انتقاد و لحن گفتارمان را تغییر دهیم.

انتقاد از کسی یا چیزی، درحالی‌که فرد منتقد خود وضعیت مناسبی ندارد
ناراحتی منتقد ممکن است به‌علت جروبحث با کسی، ترس، خشم، خستگی و دیگر عواملی باشد که انگیزه و تمرکز کافی برای نقد را از او سلب کرده باشد.

انتقاد بدون توجه به میزان تجربه‌ی فرد
انتظاراتِ بیش‌ازاندازه از افراد مبتدی نامنصفانه است. معمولا چنین کسانی بیش از هرچیز دیگر، به تشویق و دریافت انگیزه نیاز دارند. به‌احتمال بسیار زیاد، پس از تلاش بیشتر و دست‌یافتن به مهارت لازم، خود به اشتباهات طبیعی قبلی‌اش پی می‌برد.

انتقاد در قالب طعنه‌زدن و کنایه‌گفتن
درعوضِ طرح صریح و صحیح انتقاد، با زخم‌زبان به طرف مقابل نیش می‌زنیم و درشت‌گویی و اُشتُلُم می‌کنیم.

بازکردن دایره‌ی انتقاد
آوردن شاهد، میانجی و حَکَم، پای افراد بیشتری را به ماجرا باز می‌کند. در این حالت، هریک از طرفینِ انتقاد، برای تأیید دیدگاه خود، یارکشی می‌کند. این کار احتمالا منجر به کینه‌توزی خواهد شد.

انتقاد شتاب‌زده
اگر فوریت و ضرورتی در انتقاد وجود ندارد، بهتر است کمی‌ خویشتن‌دار باشیم. با سردشدن احساسات و فرونشستن طوفان هیجانات، خودِ فرد، به‌احتمال‌زیاد به اشتباهات خود پی می‌برد. اصلا شاید خودمان متوجه شویم درباره‌ی موضوع انتقاد، دیدگاه درستی نداشته‌ایم. اگر این‌طور نشود، انتقادِ همراه با تأخیر ما، آسیب احتمالی کمتری به او وارد می‌کند. مثلا اگر دوست‌مان در کلاس، اسلاید‌هایی ارائه کرد، بلافاصله به او بازخورد ندهیم. به‌نظر می‌رسد اغلبِ افراد در چنین شرایطی، پس از تلاش و تحقیق، بیش از هر چیز به آرامش نیاز داشته باشند. شاید دوست ما آمادگی لازم برای بحث درباره‌ی نحوه‌ی ارائه‌ی خود را نداشته باشد. حتی ممکن است برای اینکه نخواهد روی ما را زمین بزند، در رودربایستی قرار بگیرد و با ما مخالفت نکند. شاید یکی‌دو روز که بگذرد، بهتر و اثرگذارتر بتوان دراین‌باره با او صحبت کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.