اثبات نامحدود بودنِ «قدرت» و «علم» خداوند
امام علی(ع) در خطبه ۱۶۳ «نهج البلاغه»، درباره «قدرت» و «علم» نامحدود خداوند می فرماید: «خداوند، اشیاء را از موادّى که ازلى باشند یا ابدى نیافرید؛ بلکه آنچه را آفرید [همه بى سابقه بود و] براى هر یک حدّى قرار داد و به آنچه صورت بخشید، تصویر زیبایى داد، هیچ چیز در برابر قدرتش یاراى مقاومت ندارد و از اطاعت کسى یا چیزى نفعى عاید او نمى شود، علم او به مردگانِ پیشین همچون علمش به زندگانِ باقى است و دانشش به آنچه در آسمان هاى بالاست همچون دانش او به آنچه در طبقات پایین زمین است، مى باشد».
امام علی(ع) در بخشی از خطبه ۱۶۳ «نهج البلاغه» درباره «قدرت» و «علم» نامحدود خداوند مى فرماید: (خداوند، اشیاء را از موادّى که ازلى باشند یا ابدى نیافرید؛ بلکه آنچه را آفرید [همه بى سابقه بود و] براى هر یک حدّى قرار داد و به آنچه صورت بخشید، تصویر زیبایى داد)؛ «لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّهٍ، وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِیَّهٍ، بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ، وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ». این سخن، اشاره به ابداع در خلقت است؛ یعنى آفرینش اشیاء مسبوق به هیچ سابقه اى نبود. نه موادّى وجود داشت که خداوند، اشیاء را از آن موادِّ ازلى آفریده باشد و نه صورت ها و اشکالى وجود داشت که از آن اقتباس کرده باشد؛ بلکه هم موادّ، بى سابقه بود و هم صورت ها؛ بر خلاف آنچه بعضى از فلاسفه درباره ازلى بودن مادّه پنداشته اند؛ چرا که ازلى و ابدى تنها ذات پاک خداوند است و همان گونه که در برهان هاى توحید آمده دو وجود ازلى و ابدى در عالَم ممکن نیست و جالب اینکه این گونه سخنان را امام(علیه السلام) در عصرى مى فرماید که این چنین سخنانى در آن محیط وجود نداشت و درباره معرفه الله کسى با این منطقِ دقیق و مُتقن سخن نمى گفت.
سپس به قدرت بى پایان خداوند از دیدگاه دیگرى اشاره کرده، مى فرماید: (هیچ چیز در برابر قدرتش یاراى مقاومت ندارد و از اطاعت کسى یا چیزى نفعى عاید او نمى شود)؛ «لَیْسَ لِشَیْءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ، وَ لَا لَهُ بِطَاعَهِ شَیْءٍ انْتِفَاعٌ»؛ بلکه همه چیز در برابر اراده تکوینى او تسلیم مطلق اند. هرگونه بخواهد ایجاد مى کند و هر زمان بخواهد وجودش را بر مى چیند؛ ولى با این حال چنان نیست که تسلیم بودنِ موجودات و اطاعت مطیعان و عبادتِ عابدان چیزى بر عظمت او بیفزاید؛ چرا که وجودش نامتناهى و سرچشمه همه خیرات و برکات است.
این در ناحیه قدرتش و اما در جهت علمِ بى پایانش مى فرماید: (علم او به مردگانِ پیشین همچون علمش به زندگانِ باقى است و دانشش به آنچه در آسمان هاى بالاست همچون دانش او به آنچه در طبقات پایین زمین است، مى باشد)؛ «عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیَاءِ الْبَاقِینَ، وَ عِلْمُهُ بِمَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى کَعِلْمِهِ بِمَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى». آنچه را امام(علیه السلام) در این سخنانِ شیوا و پر معنا بیان فرموده، برگرفته از آیات «قرآن مجید» است. در یک جا مى فرماید: «وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّماءِ وَ لَا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لَا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ»؛ (از پروردگارِ تو پنهان نمى ماند حتى به اندازه سنگینى ذره اى و نه کوچک تر و نه بزرگ تر از آن؛ نیست مگر اینکه [همه آنها] در کتاب آشکار [و لوحِ محفوظِ علمِ خداوند] ثبت است)، و در جاى دیگر مى فرماید: «وَ ما کانَ اللهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ فِی السَّماواتِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کانَ عَلیماً قَدیراً»؛ (نه چیزى در آسمانها و نه چیزى در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و تواناست)، و در سوره «حجر» مى فرماید: «وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ»؛ (ما هم پیشینیانِ شما را می شناسیم و هم متأخران را).
کوتاه سخن اینکه معرفت پروردگار، بدون شناخت علم و قدرت نامتناهى و هستى ازلى و ابدى و بى پایانِ او حاصل نمى شود.
اما موضوع مهم در اینجا این است که چنین اعتقادى به علم و قدرت و ازلیّت و ابدیّتِ خداوند، تنها جنبه ذهنى و فکرى ندارد؛ بلکه بازتاب وسیع و گسترده اى در اعمال ما به جاى مى گذارد؛ زیرا هنگامى که من یقین داشته باشم او همه جا با من است قبل از من بوده و بعد از من خواهد بود و برون و درون حتى جزئیات انگیزه ها و نیّاتِ ما براى او آشکار است، این عقیده مرا تربیت مى کند و به مراقبتِ وسیع و گسترده از خویشتن وا مى دارد و به نقّادى از خود و اعمال خویش دعوت مى کند؛ از سوى دیگر هرگونه یأس و نومیدى را در برابر هجوم مشکلات از من دور مى سازد و به آینده امیدوار مى کند و به این ترتیب، اعتقاد به خدا با اوصافى که ذکر شد تنها سرمایه روز جزاى ما نیست؛ بلکه دنیاى ما را مى سازد و پاکى و تقوی و آرامش و امنیّتِ ما را در این جهان نیز تأمین مى کند و اگر مى بینیم بى تقوایى ها از یک سو و افسردگى ها از سوى دیگر در جهان امروز گسترش یافته است یکى از دلایل عمده آن، فاصله گرفتن از اعتقادات صحیح مذهبى است.