راهکارهای افزایش مدیریت رابطه در بستر اجتماع
انسان ها از آن روی که در بستر اجتماع زندگی می کنند و بدون یک جمعی برای زیستن، زندگی بی معناست؛ نیاز به داشتن روابط با دیگر افراد دارد. در این میان از همه مهم تر مدیریت این رابطه است که نه به سمت افراط برود و نه به سمت تفریط.
سرزنش و تحقیر به سلامت رابطه دوستانه ضربه های سختی می زند.
چکیده: انسان ها از آن روی که در بستر اجتماع زندگی می کنند و بدون یک جمعی برای زیستن، زندگی بی معناست؛ نیاز به داشتن روابط با دیگر افراد دارد. در این میان از همه مهم تر مدیریت این رابطه است که نه به سمت افراط برود و نه به سمت تفریط. .
مراحل افزایش مدیریت رابطه
با آگاهی از هیجانات طرف مقابل با هیجان های گروهی که با آن ها مرتبطیم، حال زمان آن است که با گام های لازم در کنترل و مدیریت کردن این هیجان ها آشنا شویم. این کار همان مدیریت رابطه است. اشخاصی که در مدیریت رابطه خود با دیگران موفق شوند، می توانند تا حد بسیاری نشانه های انسان های دارای هوش هیجانی بالا را در خود بیابند. رابطه های دوستانه، صمیمیت و مهرورزی، از نتایج داشتن مدیریت رابطه است. در ادامه گام های لازم را برای مدیریت رابطه بر می شماریم.
مرحله نخست: هیجان های موجود در تعاملات خود با دیگران را کشف کنید
بکوشید هیجان های موجود را در تعاملات خود با دیگران کشف کنید. بدانید که هیجان ها در همه تعاملات بین دو نفر نقش دارند. به این فکر باشید که هیجان -چه خوب و چه بد- چگونه بر رابطه تعاملی شما با فرد مقابل تأثیر می گذارد. بدون شناسایی درست این هیجانها نخواهید توانست به رابطه سازنده دست یابید.
مرحله دوم: دریابید که هیجان ها چه هنگام اوضاع را خراب تر و دشوارتر می سازند
بحث ها، گفتگوها و چانه زدن ها، اغلب بدون هیچ دلیل ظاهری روی می دهند. وقتی علایق شخصی وارد می شوند، معمولا همه چیز به بن بست می رسد. هنگام بحث، تا زمانی که به احساسات یا علایق شخصی و هیجانی خود توجه می کنید، جروبحث ادامه خواهد یافت. این را بدانید که پافشاری بر موضع خود، اوضاع را خراب تر می کند و هیچ چیز جز کدورت و ناراحتی به ارمغان نمی آورد.
ترک بحث و جدل بی فایده، یکی از توصیه های حضرت سلیمان (علیه السلام) به فرزندشان است. ایشان می فرمایند: «ای فرزندم، از بحث و جدل بپرهیز! همانا که در آن فایده ای نیست و به برانگیخته شدن دشمنی میان برادران می انجامد».[۱]
توجه داشته باشید وقتی طرف مقابل هیجان زده شده است، لازم است به آنچه احساس می کند، توجه نشان دهید. همین که شخص مقابل احساس کند برای او و احساساتش احترام قایل اید، در بحث کردن با شما آرامش و احساس خوشایندتری می یابد. مطمئن باشید اگر او احساس کند تهدید شده، در موضع دفاعی قرار می گیرد و این مسئله، احساسات منفی اش را دوچندان می سازد.
مرحله سوم: وقتی فردی برایتان مهم است، این مطلب را به او نشان دهید
وقتی فردی برایتان مهم است، آن را نشان دهید. وقتی به کسی علاقه واقعی دارید، آن را پنهان نکنید. حتی اگر تنها برخی ویژگیهای او را دوست دارید، می توانید آن را ابراز کنید. جالب است بدانید مردم کسانی را که از آنها خوششان می آید، دوست دارند. این ابراز علاقه، اغلب طرف مقابلتان را به برقراری رابطه با شما ترغیب می کند. از سوی دیگر، شما می توانید علایق خودتان را درباره چگونگی برقراری ارتباط به طرف مقابل بگویید تا او هنگام برقراری رابطه به آنها متعرض نشود.
مرحله چهارم: از دوستی معتمد برای بالا بردن مهارت مدیریت رابطه خود کمک بگیرید
از دوست یا همکاری معتمد بخواهید درباره اینکه چه وضعی دارید، به شما بازخوردی واقعی دهد. بازخورد یا همان پیشنهادها و انتقادها می تواند گاهی ناراحت کننده باشد. بنابراین باید کسی را بیابید که با او راحتید و می توانید با کمک او این ناراحتی ها را تحمل کنید. به او توضیح دهید که در حال کار کردن روی مدیریت رابطه در خودتان هستید. به او بگویید که مدیریت رابطه چیست و چند مورد از اهداف تان را که با بهبود این مهارت می توانید به آنها برسید، توضیح دهید. از این فرد بخواهید به شما بگوید چه می اندیشد یا چه چیزی را در شما می بیند. حتما درباره چیزهایی که همان لحظه متوجه آنها نیستید، از او اطلاعاتی بگیرید.
می توانید برای رسیدن به هدفتان پرسش های زیر را برای دوست یا همکارتان مطرح کنید:
- من چه ویژگی یا مهارتی دارم که به کمک آن می توانم با دیگران کنار بیایم؟
- آیا راهی وجود دارد که بتوانم از این مهارت بیشتر در ارتباط با مردم استفاده کنم؟
- چه چیزی از ارتباط خوب من با دیگران جلوگیری می کند؟
- آیا موقعیت ها یا افراد مشخصی وجود دارند که من معمولا در ارتباط با آنها اشتباهاتی مرتکب شوم؟
- آیا رفتاری هست که در انجام دادن آن افراط کنم؟ آیا می توانم از شدت یکی از رفتارهایم بکاهم؟
مدیریت رابطه یعنی توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها. همچنین این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارضهای دشوار را شامل میشود.
خوب گوش دادن به سرتکان دادن نیست، به درک کردن خواسته های پنهان گوینده از گفت و گوست.
مدیریت رابطه یعنی توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها. همچنین این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارضهای دشوار را شامل میشود.
مرحله پنجم: توجه به اصول اساسی مدیریت رابطه
توجه به برخی اصول اساسی در جهت ارتقای سطح همدلی، می تواند راهنمای مناسبی در تنظیم و مدیریت روابط ما با افراد پیرامون مان باشد. برخی از این اصول اساسی به شرح ذیل اند:
۱. دیگران را بپذیریم
هر فرد، ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی ای در نگاه ما و دیگران دارد. اگر بخواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، باید وی را همان گونه که هست، بپذیرید. تفاوت در ویژگی های افراد طبیعی است. ممکن است فرد مورد نظرتان زودرنج باشد؛ در حالی که شما فردی خویشتن دارید و این ویژگی را می پسندید. این تفاوت نمی تواند از ارتباط شما با ایشان جلوگیری کند.
شما زمانی می توانید با دوستانتان ارتباطی مفید داشته باشید که آنها را به سبب این ویژگی ها سرزنش نکنید و به آنها کنایه و طعنه نزنید. اگر بخواهید دوست یا یکی از اقوامتان ویژگی زودرنجی اش را تغییر دهد، اطمینان داشته باشید طعنه، تمسخر و سرزنش، در وی تأثیری نخواهد داشت. برعکس، این رفتارتان می تواند زمینه سردی روابط را فراهم کند. در برابر، اگر فرد مورد نظرتان را با همه ویژگی های مثبت و منفی اش بپذیرید، می توانید ویژگی های منفی او را تغییر دهید.
۲. با دیگران صمیمانه برخورد کنیم
صمیمیت و دوستی برای همه انسان ها خوشایند و اعمال غیردوستانه ، بیزاری آور است. اگر بتوانید با نگاه و لبخند رضایت بخش در اطرافیان نفوذ عاطفی و معنوی داشته باشید، هرچند که از نظر رتبه تحصیلی و وضع اقتصادی با آنها متفاوت باشید ، آنان نیز شما را از خود خواهند دانست و با شما احساس بیگانگی نخواهند کرد.
آیا شما میل دارید با فردی که با او بیگانه اید، ارتباط برقرار کنید و مشکلات شخصی خود را برای مشورت با او در میان بگذارید؟ کسی را که با نگاهی همراه با خستگی، کسالت یا عصبانیت به شما می نگرد، در نظر بگیرید. آیا تمایل دارید نگاهش ادامه یابد و با وی همنشین باشید؛ برای مثال، قصد دارید برای مهمانی نزد یکی از بستگانتان بروید که کم حرف و طلبکار به نظر می رسد. آیا به این مهمانی تن می دهید یا اگر پذیرفتید، تمایل ندارید ساعات کمتری با او باشید؟ به همین پرسش درباره شخصی گشاده رو، خونسرد و صمیمی پاسخ دهید؟
بنابراین صمیمیت و دوستی، فواصل را می زداید و ارتباط شما را با دوستان و خویشان، آسان می سازد. آنان نیز اگر نیاز داشته باشند، مشکلات شخصی شان را با شما در میان می گذارند.
۳. اعتماد دیگران را به دست آوریم
شما برای مشورت کردن و بیان مشکلات شخصیتان به چه کسی اعتماد می کنید؟ آیا تاکنون مسئله ای شخصی و خصوصی را برای مشورت با درد دل خودمانی با کسی از دوستان و خویشان در میان گذاشته اید که بعد راز خود را از فرد سومی شنیده باشید؟ پس از آن حادثه تا چه حد از رده خاطر شده اید؟
حتما به اهمیت رازداری در جلب اعتماد به درستی پی برده اید. پس اگر تمایل دارید نزد اقوام و دوستانتان نفوذ شخصیتی و معنوی داشته باشید، راز آنها را امانتی در دست خویش بدانید. اگر آنها بدانند که شما به شنیدن رازهای دیگران علاقه ندارید و خود نیز راز دیگران را فاش نمی کنید، به امانت داری شما اطمینان می یابند. بدین ترتیب اگر این راز داری شما سال ها ادامه پیدا کند، در این زمینه میان اقوام و دوستان زبانزد خواهید شد و کم کم امین و مورد اعتماد به شمار خواهید آمد. این حالت موجب می شود که آنها راحت تر برای رفع مشکلاتشان به شما مراجعه کنند. در برابر، اگر راز شخصی یکی از بستگانتان را که از سر صمیمیت به شما گفته است، دست به دست بگردانید، اعتماد وی از شما سلب میشود و به معاشرت رسمی با شما بسنده خواهد کرد. به طور مثال، دختر جوانی دلیل نپذیرفتن پیشنهاد ازدواجی را برای خواهرش بازمی گوید، اما ساعتی بعد مادرش با کنایه، دلیلش را به او گوشزد می کند. بدین ترتیب، کم کم اعتماد آن دختر به خواهرش از بین می رود و از گفت وگوی خصوصی با وی پرهیز خواهد کرد. نتیجه اینکه رازداری شما اعتماد دیگران را جلب می کند و ارتباطتان را با دیگران آسان می سازد.
۴. شنونده خوبی برای سخنان دیگران باشیم
نظرتان درباره فردی که میان سخنانتان می پرد، چیست؟ تا چه حد احتمال می دهید وی خوب به سخنانتان گوش می داده است؟ همین پرسش را درباره فردی که پس از پایان سخنان تان قدری مکث می کند، سپس سخنان خویش را آغاز می کند، پاسخ دهید. اگر کسی کلامتان را بی هنگام قطع کند، نه تنها احتمال می دهید که سخنانتان را به خوبی گوش نمی کرده، بلکه احساس آرامش و امنیت نزد چنین فردی ممکن است در شما کاهش یابد. در برابر، اگر شنونده حرف شما را به طور مفید گوش دهد و به شما بفهماند که خوب گوش کرده است، با آرامش و خونسردی به سخن گفتن نزد وی ادامه میدهید.
بنابراین، گوش دادن مفید به سخنان دیگران و عجول نبودن در سخن گفتن و پاسخ دادن، ارتباط شما را با اطرافیان بهبود می بخشد. همچنین اگر یکی از دوستان یا خویشان در حال بیان مشکل شخصی خویش برای مشورت با درد دل است، به او اجازه دهید حرف بزند و خودتان بیشتر شنونده باشید. این کار شما به وی آرامش می بخشد و وقتی سخنانش پایان یافت، می تواند حرف شما را به خوبی گوش دهد. اما اگر زود سخن بگویید، او به کالام ناتمامش فکر می کند و سخنان شما را با دقت نخواهد شنید.
۵. دیگران را محکوم نکنیم
موردی را که بین شما و یکی از خویشان اختلافی بروز کرده بود و برای حکمیت نزد فرد سومی از بستگان رفته بودید، در نظر آورید. اگر حل و فصل کننده دعوا به زودی قضاوت خویش را ابراز می کرد، ادامه گفت وگو برای پایان دادن دوستانه به داستان بی فایده بود؟ به نظر شما، اگر ریش سفید حل و فصل کننده نزاع بین زن و شوهری شتاب زده قضاوت کند و یکی را محکوم و به نفع دیگری حکم کند، آیا نمی توان گفت که آن فرد، از یک طرف جانب داری می کند؟
اگر کسی بخواهد ارتباط خوبی با خویشانش داشته باشد و با همدلی بالا، سنگ صبور و کدخدای پایان دهنده به درگیری های آنان باشد، باید کمتر و دیرتر قضاوت کند یا در حد امکان اصلا قضاوت نکند. در نظر داشته باشید که پس از قضاوت، یکی از طرفین نزاع ادامه گفت وگو را قطع خواهد کرد و پادرمیانی شما پایان خواهد یافت.
یادمان باشد که ما نه قاضی دادگاه هستیم که همیشه باید حکم کنیم و نه خداوند که حاکم اصلی است و حکم به دست اوست. پس اگر کمتر و دیرتر درباره اعمال دیگران قضاوت کنید، ارتباط مفیدی بین شما و آنان برقرار خواهد شد.
۶. حق بیان را از دیگران سلب نکنیم
ممکن است شما اعتقادات مذهبی خوبی داشته باشید یا به دانش شغلی خویش بسیار پایبند باشید. می دانید که برخی به رفتارهایی خاص حساسیت دارند و به ارزش هایی ویژه پایبندند. تردیدی نیست که اعتقادات، به ویژه باورهای دینی، در جامعه ما بسیار ارزشمند و گران بهایند. اما پرسش مهم در این زمینه آن است که آیا اعتقاداتتان موجب میشود خویشان و دوستان جرئت حرف زدن و اظهار نظر در حضور شما را نداشته باشند؟
صمیمیت و دوستی برای همه انسان ها خوشایند و اعمال غیردوستانه ، بیزاری آور است. اگر بتوانید با نگاه و لبخند رضایت بخش در اطرافیان نفوذ عاطفی و معنوی داشته باشید، هرچند که از نظر رتبه تحصیلی و وضع اقتصادی با آنها متفاوت باشید ، آنان نیز شما را از خود خواهند دانست و با شما احساس بیگانگی نخواهند کرد.
اگر به تغییر عقاید و نظرهای دیگران اهمیت می دهید، ضروری است به آنها اجازه اظهار نظر بدهید و حق بیان را برایشان محفوظ بدارید. اطمینان داشته باشید با کشتن کلام دیگران آنان با شما هم عقیده نمی شوند، بلکه به رسمیت شمردن آزادی دیگران موجب می شود آنان به عقاید شما اهمیت دهند. در این صورت ممکن است عقاید آنان همسو با باورهای شما تغییر یابد.
در واقع احترام به باورهای دیگران و دادن حق بیان به ایشان، موجب عمیق تر شدن ارتباطتان با خویشان، دوستان و همکاران خواهد شد. افزون بر این، ممکن است آنان در صورت تردید در عقایدشان به شنیدن عقاید شخصی شما علاقه مند شوند. بدین ترتیب، نفوذ معنوی و شخصیتی شما در خویشان و دوستان افزایش می یابد.
مرحله ششم: توجه به راهکارهای ارتقای سطح همدلی
همان گونه که در آغاز مباحث مطرح شد، همدلی درحقیقت عنصری اساسی در مدیریت رابطه است. به همین دلیل، ما گام ششم بحث مدیریت رابطه را بر همدلی متمرکز ساخته ایم. نکته مهم در آغاز این بحث آن است که همدلی با همدردی تفاوت دارد؛ چون در همدردی باید با شخص مقابل تا می توانید موافقت کنید و با همدیگر غصه بخورید، ولی در همدلی می کوشیم از زاویه دید فرد به موضوع نگاه کنیم؛ بدون اینکه لازم باشد حتما با او توافق داشته باشیم. نخستین پیام همدلی این است که فرد مقابل احساس می کند که ما او را به رسمیت می شناسیم.
همان گونه که گفتیم، برای فهم بهتر همدیگر نیاز به همدلی داریم. برای چند الحفله خودتان را به جای دیگران قرار دهید تا بتوانید دنیا را از دریچه نگاه آنان ببینید، و در نتیجه درک بهتری از موقعیت و وضعیت آنان بیابید.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از پروردگارش چنین نقل فرموده است: «چهار ویژگی است که یکی برای من و یکی برای تو، و یکی میان من و تو، و یکی میان تو و بندگان من است…… و آنچه میان تو و بندگان من است، این است که هرچه برای خود می پسندی، برای آنان نیز بپسندی».[۱]
عمل به این روایت تا حد فراوانی به ما کمک می کند تا درباره دیگران به گونه ای رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود. بیشک اگر به این مطلب به گونه ای رفی جامعه عمل شود، همدلی در سطح بسیار بالایی میان افراد محقق خواهد شد.
یکی از نکته های مهم در زمینه همدلی آن است که هرگاه عضوی از جامعه انتظار داشته باشد دیگران او را با همه ویژگیهایش بپذیرند، خودش و احساسات دیگران را درک کند.[۲]