مروری بر سیره اخلاقی پیامبر اکرم (ص)

بیان صریح باورها

با بررسی برخی آیه ها و روایت ها درمی یابیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله از بیان عقیده خود در برابر مشرکان و مخالفان، هیچ گونه هراسی نداشت. پیامبری که سخنش صدق و آیینش بر پایه حق و شریعتش بر مبنای فطرت و پشتوانه اش وحی الهی است، از چه چیز در آشکار کردن عقیده اش واهمه کند. در روایتی آمده است: «گروهی از سران مشرکان قریش به پیامبر گفتند: ای محمد! تو بیا از آیین ما پیروی کن. ما نیز از آیین تو پیروی می کنیم و تو را در همه امتیازهای خود شریک می سازیم. یک سال تو خدایان ما را پرستش کن و سال دیگر ما خدای تو را عبادت می کنیم؛ اگر آیین تو بهتر باشد، ما در آن با تو شریک شده ایم و بهره خود را گرفته ایم و اگر آیین ما بهتر باشد، تو در آیین ما شریک شده و بهره ات را از آن گرفته ای. پیامبر در پاسخ خود با صراحت فرمود: پناه بر خدا که من چیزی را همتای او قرار دهم».

پیام متن:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آنجا که سخن خود را حق و پشتوانه خویش را خداوند متعال می دانست، از بیان صریح عقیده خود ترسی نداشت.

صلابت در اجرای حدّ

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسائل فردی و شخصی خود، اهل سازش بود، به گونه ای که برخی سیره نویسان، مدارا و نرمش اخلاقی را یکی از اصول و محورهای حاکم بر شیوه زندگی و دعوت ایشان شمرده اند. البته این نرمی پیامبر، تنها به مسائل فردی و شخصی حضرت منحصر بود، نه در مسائل اجتماعی و احکام اسلامی. برای نمونه به داستان زنی از اشراف قریش که دزدی کرده بود، اشاره می کنیم:

در فتح مکه زنی از اشراف قریش دزدی کرده بود و به حکم قانون اسلام باید دست دزد بریده می شد. وقتی قضیه ثابت و مسلّم شد و زن اقرار داشت که دزدی کرده است، چون او از اشراف قریش بود، عده ای پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله از او وساطت کردند تا آن حضرت از اجرای حد در حق او بگذرد.

پیامبر نیز در پاسخ آنها فرمود: «محال و ممتنع است که بپذیرم. آیا می گویید من قانون اسلام را معطل کنم؟!» اگر همین زن، یک زن بی کس بود و وابسته به یک فامیل اشرافی نبود، همه شما می گفتید: بله دزد است، باید مجازات شود. یک فقیر که به سبب فقرش دزدی کرده است مجازات شود، ولی این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش است و به قول شما آبروی یک فامیل اشرافی از میان می رود، مجازات نشود؟! قانون خدا تعطیل بردار نیست.پس رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ کدام از شفاعت ها و وساطت ها را نپذیرفت.

پیام متن:

پیامبر در احکام شرعی، هیچ گونه نرمی و سستی نشان نمی داد، حال آنکه در مسائل شخصی بسیار نرم خو و مهربان بود.

ساده زیستی رسول خدا (ص)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گرچه اسوه کامل و هدایتگر همه آدمیان بود، مانند دیگر افراد زندگی می کرد و از هرگونه مقام پروری و شخصیت سازی که میان او و مردم فاصله می انداخت، پرهیز می کرد. او می دانست با چنین کارهایی، مردم از پیروی او دست می کشند و به او اعتماد نمی کنند. بر این اساس، مبلغان دین نیز باید همواره متوجه این اصل مهم باشند که هماهنگ بودن شیوه زندگی اسوه با پیرو، عاملی کلیدی برای ارتباط میان آنهاست. پس لازم است اسوه ها برای یکسان و هم سطح کردن زندگی خود با توده ها بسیار بکوشند.

عمربن خطاب می گوید:

با اجازه قبلی به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم و آن حضرت را در حجره ملاقات کردم. دیدم بر فرشی بسیار ساده آرمیده که قسمتی از بدن مبارکش روی خاک و قسمتی دیگر روی فرش است. زیر سرشان هم متکایی از لیف خرما قرار دارد. بر حضرت سلام کردم و در محضرشان نشستم. عرض کردم: ای پیامبر خدا، تو برگزیده خداوند میان همه مخلوقات هستی. در حالی که قیصر و کسری بر فرش های طلا بافت و دیبا و ابریشم می آرمند، چرا شما که مقامت از آنها بالاتر است، چنینی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: «آنها در عیش و نوش و بهره مندی از لذت ها و شادی ها در همین دنیا شتاب کردند، در حالی که دنیا محل گذر و ناپایدار است و بهره های آن نابود می شود، ولی زندگی خوش ما برای آخرت تأخیر افتاده است و من سرای جاوید آخرت را برگزیده ام».

اباذر نیز می گوید:

روزی سلمان و بلال را دیدم که به سوی پیامبر می رفتند. سلمان به پای رسول خدا صلی الله علیه و آله افتاد و بر آن بوسه زد. پیامبر او را این کار بازداشت و فرمود: «ای سلمان، با من به گونه ای رفتار مکن که عجم با پادشاهان خود می کنند. من بنده ای از بندگان خدا هستم».

پیام متن:

رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره ساده و بی تکلف می زیست و می کوشید این اصل اساسی را در همه امور شخصی و اجتماعی مراعات کند. پس زمامداران و مبلغان نیز باید در این ویژگی، پیامبر را الگوی خویش قرار دهند.

مدارا و حُسن خلق

بزرگواری، شکوه و منزلت رسول خدا صلی الله علیه و آله تا آنجاست که خداوند متعال در قرآن کریم درباره ایشان می فرماید: «إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ».

مونته، استاد دانشکده ژنو می گوید:

محمد، اخلاق بسیار عالی و رفتار نیکو داشت و خود نیز می گوید: «بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاق.» خداوند نیز اخلاق و رفتارش را اسوه عالمیان قرار داد، به گونه ای که موافق و مخالف، به این امر اذعان داشتند؛ زیرا پیامبر این امر را بخشی از روش و هدف های دعوت خویش قرار داده بود و این مسئله، سبب شد تا بسیاری از مخالفان سرسختش پیش از آنکه با منطق زبان یا شمشیر نبی به اسلام ایمان آورند، از درون مقهور عظمت اخلاق نبوی شدند.

رفتار پیامبر با مردم مؤمن و کافر، همه از موضع شفقت و مهرورزی بود و این اخلاق نبوی، تنها به گروه ویژه ای منحصر نبود. در نظر حضرت، مشرکان، بیمارانی بودند که نیاز به پرستار دلسوزی برای مداوا داشتند؛ طبیبی باید که دردشان را بشناسد و مرهمی بر آن بنهد.

در روایت هاست که سرکرده منافقان، عبداللّه بن ابی از لحظه ورود پیامبر به مدینه، علم مخالفت و توطئه برضد آن حضرت را برافراشت. پسرش از رسول خدا اجازه می خواهد پدرش را به جهت فتنه جویی هایش بکشد. پیامبر هم چنان که با او به نرمی و مدارا رفتار می کرد، به پسرش نیز دستور داد مدارا کند و می فرمود: «ما هرگز قصد کشتن او را نداریم. تا او زنده است، همانند یک دوست با او رفتار خواهیم کرد و هم نشینی او را نیکو می شماریم».

پیام متن:

شفقت، مهرورزی، مدارا و اخلاق سراسر خالصانه نبی خدا، توجّه دوست و دشمن را به خود جلب کرده و عامل مهمی در گسترش اسلام و جذب قلب های مخالفان به این آیین مقدس الهی بود.

۲. تنها با مدارا و مهرورزی به جا می توان بر قلب دیگران حکومت کرد.

جوانمردی، عفو و گذشت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مظهر جوانمردی، گذشت و رحمت بود و چنان که در کلام اللّه مجید نیز می خوانیم: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ.» پیامبر هم اهل عفو بود و هم به نیکی ها دعوت می کرد. حتی دشمنانشان نیز از این رحمت گسترده بی بهره نبودند.

مویر می گوید: «جوانمردی و بلند همتی محمد، حتی درباره مردمی که مدت ها از او بیزار بودند و او را نمی پذیرفتند، شایسته ستایش است».

نمونه دیگری از رفتار کرامت آمیز و همراه با عفو رسول خدا صلی الله علیه و آله ، برخورد وی با عکرمه بن ابی جهل است.

وی یکی از چهار نفری بود که پیامبر در فتح مکه، به سبب جنایت های بی شمار، خونشان را مباح دانسته بود. عکرمه پس از فرار به بیابان و دریا، بازگشت و اسلام آورد و بیعت کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز او را پذیرفت و فرمود: سوار مهاجر خوش آمد.» مسلمانان به رسول خدا اعتراض کردند که: این پسر دشمن خدا، ابوجهل است. حضرت با این گفتار مردم درباره عکرمه مخالفت کرد و او را عامل جمع آوری زکات های قبایل هوازن قرار داد.

به راستی، اگر رسول خدا(ص) در راه تبلیغ معارف اسلام، با بخشش و بزرگواری با مردم رفتار نمی کرد، در عصر نبوی و پس از آن هرگز شاهد گسترش اسلام نمی بودیم.

پیام متن:

پیامبر به منظور ترویج معارف اسلامی، به امر خداوند تا آنجا که ممکن بود، از عنصر عفو و گذشت بسیار مدد می جست.

مواسات و برآوردن نیازها

رسول گرامی اسلام بنابر سیره تبلیغی خود، برای رسیدگی به کارهای مردم و برآوردن نیازهای آنان بسیار می کوشید و بر اساس مواسات اسلامی، در خوشی و ناخوشی، شدت و فرج و شادی و غم مردم، با ایشان همراه و همدرد بود و از هیچ کمکی به مؤمنان دریغ نمی کرد. از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ هیچ درخواستی، نه نمی گفت. اگر نزد او بود، می بخشید و اگر نبود، می فرمود: «اگر خدا بخواهد، به زودی نیازت را برآورده می کنم».

ابوطالب بزرگ بنی هاشم، چون صاحب فرزندان فراوانی بود، در فشار مالی سختی به سر می برد. حضرت با مشاهده این وضع، آرام نگرفت و به سراغ دیگر عموی خود، عباس رفت که وضع نسبی خوبی داشت. به او گفت: «ای عباس، عائله برادرت ابوطالب زیاد است بیا با هم برویم و عائله او را کم کنیم. یکی از بچه هایش را من تحویل می گیرم و یکی را تو.» پس محمد صلی الله علیه و آله ، علی را همراه خود برد و عباس، جعفر را و با این کار خداپسندانه، دو نفر از عائله ابوطالب کم شد. بدین ترتیب، رسول خدا صلی الله علیه و آله گامی دیگر در گره گشایی از کار مردم برداشت.

پیام متن:

در سیره تبلیغی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مواسات و برآوردن نیازهای مردم، اهمیت ویژه ای داشت.

مشورت و دوری از استبداد رأی

از فایده های مشورت و پرهیز از خودرأیی در راه تبلیغ معارف الهی، جلب مشارکت و اعتماد عمومی، رفع مخالفت ها و دشمنی ها و رشد شخصیت و استعدادهای افراد است. ازاین رو، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با وجود بهره مندی از عقل کامل و ارتباط با مبدأ وحی، در مسائل مختلف اجرایی و اجتماعی، در جنگ و صلح و دیگر امور مهم، با یاران خود مشورت می کرد و رأی اکثریت را ترجیح می داد. هر چند مشکلاتی از این ناحیه پدید می آمد، ولی برکت های مشورت، از زیان های احتمالی آن بسیار بیشتر بود. از امام رضا علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره با یاران خود درباره امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم نهایی را می گرفت.

ایشان هم خود اهل مشورت بود و هم به دیگران سفارش می کرد که تنها به رأی و نظر خود اعتماد نکنند و به رایزنی با دیگران و آگاه شدن از دیدگاه های آنان همت گمارند. زمانی که علی علیه السلام را به یمن اعزام می کرد، به او فرمود: «یا علیٌّ ولا نَدِمَ مَن استَشارَ؛ ای علی! پشیمان نشد، آن کس که مشورت کرد».

پیام متن:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با هدف جلب مشارکت و اعتماد مردم و رفع مخالفت ها و شکوفایی استعدادها، با یاران خود مشورت و از استبداد رأی پرهیز می کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.