آموزه های زیارت اربعین در امتداد احیای شهادت و عدالت نبوی
اربعین حسینى، از نخستین نشانه هاى حقانیت و ماندگارى حماسه عاشورا به شمار مى رود.اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه گذاری گردید.
اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون – از قبیل شهادت حسین بن علی(ع) در عاشورا – به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل های بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد.
درسی که اربعین به ما می دهد این است که باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. (۱)
زیارت اربعین یکى از مهم ترین محورهاى حیاتى فرهنگ شیعه است که همواره شیعیان راستین، با این نشانه در طول تاریخ شناخته مى شوند. (۲)
در این مطلب با آموزه ها و درس هایی از «زیارت اربعین» و با مرورى اجمالى فرازهایى از زیارت اربعین، مى توان راز این اهمیت را دریافت؛
با اینکه عبارات آن کوتاه است، اما محتوایى ظریف و مضامینى عالى دارد.که به صورت اجمال به بعضی فرازها اشاره خواهیم کرد.
زیارت در لغت
زیارت در لغت به معنای میل و قصد (آهنگ) چیزی یا کسی را کردن است و در عرف، زیارتِ کسی، عبارت است از آمدن نزد او به قصد تکریم و تعظیم و انس گرفتن با وی. (۳)
معنای اصطلاحی
زیارت در اصطلاح به تمایلی میگویند که افزون بر میل و حرکت حسی، قلب هم گرایش جدی پیدا کرده و نسبت به مذور و زیارتشونده با اکرام و تعظیم قلبی و انس روحی همراه باشد. (۴)
اهمیت زیارت اربعین
البته هر چه مذور برتر و کاملتر باشد، قصد جدیتر و درجه تکریم و تعظیم نیز برتر خواهد بود. زیارت سالار شهیدان، حضرت ابا عبداللّه، حسین بن علی علیه السّلام از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار و بر آن تأکید مضاعف شده است؛
به گونهای که زیارت آن حضرت در بسیاری از اوقات، اعم از شب و روز، همچون شب و روز عرفه، شبهای قدر، شب عید فطر و قربان، روز اول و نیمه رجب، نیمه شعبان و شب و روز جمعه مستحب مؤکد است؛ چنان که زیارت آن گرامی در شب و روز عاشورا و نیز روز اربعین استحباب دارد. (۵)
آموزه ها و درس هایی از «زیارت اربعین»
زیارت یعنی رسیدن به معرفت و فهم
زیارت اربعین (۶) از جمله زیارت انسان هاى کامل و معصوم است، که رهاوردها و میوه هاى فراوانى دارد که اجتهاد در فهم دین و جهاد در تبیین دین، اجراى دستورات الهى، دفاع و حمایت از ارکان اسلام، از جمله این رهاوردها و برکات به شمار مى آیند و نمونه هاى این گونه برکات را مى توان از اوصاف کمالى آنان در زیارت نامه هاى آنان دید، آنجا که مى گوییم:
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ وَ تَلَوْتَ الْکِتَابَ حَقَّ تِلَاوَتِه. (۷).
شهادت مى دهم که شما نماز را به پا داشتید و زکات را پرداخت نمودید و امر به معروف و نهى از منکر کردید و پیروى از پیامبر نمودید و قرآن را به درستى تلاوت کردید.
بر این اساس، کسى که به زیارت آنان مى رود، چنین ویژگى هایى را طلب مى کند و از چنین کمالاتى بهره مند مى شود.
احیاى فرهنگ شهادت
در این زیارت کوتاه، چندین بار از واژه هاى مقدس جهاد و شهادت و جان نثارى در راه احیاى ارزش هاى الهى، سخن به میان آمده است (۸) و این نشانگر اهمیت موضوع جهاد و شهادت در مکتب حیات بخش شیعه است.
البته چنان که مى دانیم، در نظام ارزشى اسلام، شهادت در راه خدا، یک معیار اصیل و معنوى است که بر سایر امتیازات انسانى و اعمال صالح فرد مسلمان تأثیر مى گذارد و در طبقه بندى ارزش ها و اصول اسلامى، جایگاهى رفیع دارد. پیامبر گرامى اسلام(ص) در این مورد مى فرماید:
فوق کل ذی برّ، برّ، حتى یقتل الرجل فی سبیل الله، فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر. (۹).بالاتر از هر نیکى، نیکى دیگرى است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامى که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکى وجود ندارد.
اگر روحیه شهادت طلبى و جهاد در راه خدا در جامعه اى نباشد و افراد آن جامعه، به تن پرورى و تعلقات مادى مشغول شوند، سرنوشتى ذلت بار و آینده اى حقارت آمیز خواهند داشت. امیرمؤمنان على(ع)، بزرگ پرچمدار عرصه جهاد و شهادت، در خطبه معروف خود در «نهج البلاغه» مى فرماید:
فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه وهو لباس التقوى ودرع الله الحصینه وجنته الوثیقه فمن ترکه رغبه عنه البسه الله ثوب الذل وشمله البلاء ودیث بالصغار والقماءه وضرب على قلبه بالإسهاب وادیل الحق منه بتضییع الجهاد وسیم الخسف ومنع النصف. (۱۰)
جهاد [در راه خدا]، درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است و کسى که جهاد را ناخوشایند دانسته و [از ترس شهادت] ترک کند،
خداوند لباس ذلت و خوارى را بر او مى پوشاند و دچار بلا و مصیبت مى شود و کوچک و ذلیل مى گردد، دل او در پرده گمراهى مانده و حق از او روى مى گرداند، به جهت ترک جهاد به خوارى، محکوم و از عدالت محروم است.
براساس این بینش الهى، مردمانى که روحیه جهاد و شهادت را در وجودشان تقویت کنند و در راه اهداف والایشان استقامت ورزند و براى تحقق آرمان هاى مقدس الهى با تمام وجود به استقبال شهادت بروند، ملتى عزیز، مورد توجه دیگران، مقتدر،.
مستقل و جاودانه خواهند بود. انسان شهادت طلب که شایستگى خویش را براى رسیدن به اهداف مقدس اثبات مى کند و با ایستادگى آگاهانه و مقاومت هوشمندانه، هستى خود را در راه مکتبش تقدیم مى دارد، هرگز روى ذلت و خوارى نخواهد دید و با شهادت در راه خدا، به درجات والاى معنوى نائل خواهد شد.
اربعین ستون ولایت است
نماز، زیارت خداست (۱۱) نماز، زیارت خداست (۱۲) و حج و عمره، زیارتِ خانه اوست و زیارت امام، دیدار با خلیفه خدا و آیینه تمام نماى هستى است. نماز آثارى دارد که نهى از فحشا و منکر، یکى از رهاوردهاى بى شمار آن است. (۱۳)
حج نیز فوایدى دارد که آزادگى از رجسِ شرک و رهایى از پلیدى دشمنان الهى، از برکات آن است؛ اما زیارت سالار شهیدان را ثمراتى برتر از حج است (۱۴) و هم ردیف نماز از آن یاد شده است. (۱۵)
یکى از برترین زیارت هاى آن حضرت، زیارت اربعین است که سفارش هاى بسیارى از سوى معصومان درمورد آن وارد شده است..
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه هاى ایمان است، بلکه طبق روایت امام حسن عسکرى(ع)، در ردیف نمازهاى واجب و مستحب قرار گرفته است.
بر پایه این روایت، همان گونه که نماز، ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است
به دیگر سخن، بر اساس فرموده پیامبر خدا(ص)، عصاره قرآن که دین خداست، ستونى دارد و آن نماز است (۱۵) و بر اساس روایت امام عسکرى(ع)، عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است و این دو ستون در کنار هم ذکر شده است؛
ولى مهم آن است که دریابیم چگونه نماز و زیارت اربعین، انسان را متدین مى کنند.ذات اقدس الهى، درباره نماز، معارف فراوانى را ذکر کرده است.
مثلاً فرموده به طور فطرى، انسان موحد است، ولى طبیعت او هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین، از خیر جلوگیرى مى کند، مگر انسان هاى نمازگزار (۱۶)؛
چرا که آنان مى توانند این خوى سرکش را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت هاى خاص الهى باشند. همچنین زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز مى دارد.
اربعین در امتداد عدالت نبوی
حرکت امام حسین(ع) براى اقامه حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدّی أرید أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنکر…». (۱۷)
در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى خوانیم: «و منح النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضّلاله»؛ آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کرده:
ایهاالنّاس انّ رسول الله صلّى الله علیه و اله و سلّم قال: «من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم الله ناکثا لعهدالله مخالفا لسنه رسول الله صلّى الله علیه و اله و سلم یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان فلم یغیر علیه بفعل و لاقول کان حقّا على الله ان یدخله مدخله». (۱۸)
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره آن بزرگوار از معصومان رسیده است، این مطلب را روشن مى کند که غرض، «اقامه حق و عدل و دین خدا»، «ایجاد حاکمیت شریعت» و «برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان» بوده است.
غرض، ادامه راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است: «یا وارث آدم صفوه اللهن.یا وارث نوح نبی الله…» (۱۹) و معلوم است که پیامبران نیز براى چه آمدند: «لیقوم النّاس بالقسط»؛ «اقامه قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى».
نجات مردم از جهل و با فرهنگ کردن مردم؛
امام حسین علیه السلام آموزگار عبودیت و معلّم فضایل اخلاقی و زدایندۀ تاریکی های فکری و راهنمای کاروان انسان های شایسته به سوی سعادت و کمالات اند و همین بزرگوار بودند که در برابر ظلمتکدۀ امویان، چراغ هدایت بشر شدند و اسلام اموی را رسوا کردند:
[خدایا، حسین] خون قلبش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی و گمراهی نجات بخشد.«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه» (۲۰)
در زیارت اربعین مى خوانیم که قیام وجود مبارک حسین بن على(علیهما السلام)، براى دو هدف بود و آن حضرت براى این دو خون جگر خود را داد:
در آوردن مردم از ضلالت و گمراهى عقلى.
به استنادِ حدیث «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن»، (۲۱) هدف حسین بن على(علیهما السلام)، همان هدف پیامبر اکرم(ص) است. بر اساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیاى الهى، دو چیز است:
یکى عالم کردن مردم و دیگرى عاقل کردن آنها از راه تهذیب نفس. کسانى که جاهل اند، دستور خدا را نمى دانند و کسانى که عالم اند،
ولى بر اثر نداشتن عقل، به دانش خود عمل نمى کنند، توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. ازاین رو، پیامبران براى تعلیم و تزکیه مردم مبعوث شدند که خوبى ها را به مردم بشناسانند و عملاً آنان را براى رسیدن به نیکى و سعادت هدایت کنند.
امیرمؤمنان على(ع) مى فرماید: «خداى سبحان به دست پیامبر گرامى(ص) دو کار کرد: مردم را با فرهنگ و باسواد کرد و آنها را از گمراهى به درآورد». (۲۲)
رهبران الهى به مردمان، اندیشه ناب و انگیزه صحیح مى بخشند و بخشش هاى علمى و معنوى، والاترین بخشش هاست. ازاین رو، معصومان فرمودند: «پیامبر ازبخشنده ترینِ مردمان بود» (۲۳)؛
زیرا مائده و سفره معنوى را گشود و غذاى آماده را بر آن چید. آن گاه جامعه انسانى را به زندگى جاوید فرا خواند. حسین نیز از پیامبر(ص) بود و همانند او عمل کرد.
کرامت در زیارت اربعین
«أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ». (۲۴)
اکرام در برخى اقسام خود، معادل جود و هبه و… است، ولى ممکن است انسان وارسته در حال تهى دستى نیز کریم باشد، ولى جواد و وهاب نیست؛ زیرا کَرَم دارى که دِرَم ندارد، بالفعل کریم است؛ گرچه بالفعل جواد و واهب و… نیست.
همان طور که کرامت از شئون عقل عملى است، مانند جود و سخا و هبه، از شئون عقل نظرى نیز به شمار مى آید؛ مانند معرفت و درایت و شهود.
همچنین انسانى که به مقام نبوت نایل آمده، کرامت خاصى نصیب وى شده و خداوندى که وى را به نبوت رسانده، نسبت به او اکرام کرده است. سیدالشهدا(ع) فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ عَلَى أَنْ أَکْرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّهِ وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ وَ فَقَّهْتَنَا فِی الدِّین». (۲۵)
امام حسین(ع)، وارث پیامبران
«وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاء» (۲۶)امام حسین(ع)، وارث پیامبران الهى است و نهضت او ادامه و همسو با جنبش آنان است. این مطلب، افزون بر زیارت اربعین، در زیارت وارث نیز آمده است. (۲۷) امام
حسین(ع) عملاً براى اثبات اینکه نهضت او مانند قیام موساى کلیم است، در حرکت از مدینه تا کربلا، گام به گام، آیاتى را که درباره حضرت موسى(ع) نازل شده بود، قرائت مى فرمود. (۲۸)
ایشان با این کار به مردم فهماند که من وارث موساى کلیم هستم و یزید به جاى فرعون نشسته است و منافقان، همانند پیروان فرعون اند. شما تا زمانى که با پیامبر بودید و از او پیروى مى کردید، از رحمت خداوند برخوردار بودید؛ اکنون اگر از رهبران الهى پیروى نکنید، همچون بنى اسرائیل سرگردان خواهید شد.
امام حسین(ع) سید همه سادات
«جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ» (۲۹)قرآن کریم، سخن همه پیامبران الهى و کتاب هاى آنان را تصدیق مى کند، ولى بر آنها هیمنه و سیطره دارد و اگر در امت هاى پیشین پیامبرانى بودند، آورنده قرآن، سید و خاتم آنان است.
و اگر در گذشته، خلفاى الهى بودند، خلیفه پیامبر خاتم(ص) که در دامان قرآن تربیت شده است، سید و سالار خلفاست.
همچنین اگر در امت هاى پیشین، کسانى به مقام ولایت یا امامت رسیدند، اهل بیت(علیهم السلام)، سید آنان هستند. اکنون روشن مى شود که اگر کسى از میان اهل بیت(علیهم السلام)، شربت شهادت بنوشد، سید شهداى پیشین است و در این میان، امام حسین(ع)، جایگاه ویژه اى دارد.
بر این اساس، «سیدالشهدا» فقط بزرگِ شهداى کربلا نیست، زیرا این مقام.براى امام حسین(ع) بسیار کوچک است، بلکه آن حضرت، سید و بزرگ همه انبیا و خلفایى است که در گذشته به شهادت رسیدند و نیز سید همه شهیدان غیر معصوم گذشته و آینده است.
قائدانه بودن رهبرى امام حسین (ع)
«وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَه» (۳۰) رهبرى پیامبران الهى، قائدانه است و نه سائقانه. قائد به کسى گفته مى شود که پیشوا و پیشرو قافله است و دیگران را جذب مى کند و به دنبال خود مى کشاند، ولى سائق آن است که زیردستان خود را همچو چوپان از پشت سر مى راند.
اولیاى الهى زمانى مردم را به راهى فرا مى خوانند که خودشان، پیشاپیش آن را پیموده باشند. چنان که امیرمؤمنان على بن ابى طالب(ع) فرمود: «ما هرگز به شما دستورى ندادیم، مگر آنکه خود پیش تر آن را انجام داده ایم.» (۳۱)
کسى که با حرکت در پیشاپیش کاروان، خطرها را به جان مى خرد و به پیشواز زندان، شکنجه، مهاجرت و شهادت مى رود، آن گاه امت را به دنباله روى از خویش فرا مى خواند و سخنش نفوذ و اثر ژرفى بر پیروان خواهد داشت؛
ولى رهبران سیاقى، خود حرکت نمى کنند و خویشتن را به خطر نمى اندازند، بلکه از عقب قافله، دیگران را به حرکت و قیام سوق مى دهند و رهنمود آنان، نفوذى نخواهد داشت..
جهاد براى صبّار و شکور کردن جامعه
«فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً حتى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُه». (۳۲)امام حسین(ع) نه تنها خود در تمامى مراحل قیام، صبّار و شکور بود، بلکه با سخنان خود تلاش کرد که جامعه را به صبر و شکر دعوت کند.
لازمه این کار، بیرون راندن محبت دنیا از دل است؛ زیرا تا زمانى که انسان، به دنیا دلبستگى دارد، حوادث و کاستى هاى مادى، او را خواهد لرزاند و هیچ گاه صبور و شکور نخواهد بود.
ازاین رو، سالار شهیدان در نامه ها و خطبه هاى خود، علاقه به دنیا را از مردم مى زدود و اشتیاق به شهادت و جاودانه شدن را در دل هاى آنها زنده مى کرد تا آنان بتوانند صبّار و شکور باشند.
گاهى آن حضرت این آیه را قرائت مى فرمود: «هرجا باشید، مرگ خواه ناخواه، شما را درمى یابد و مى میرید». (۳۳) اگر با مرگ شرافتمندانه نمیرید، با بیمارى هاى غیر شرافتمندانه، رخت بر مى بندید و اگر طیب و طاهر نشدید، مردار مى شوید.
انسان باید میوه شاداب خود را به مهمانش اهدا کند؛ وگرنه مى پوسد. میوه درخت، براى ابد نمى ماند و امکان خلود در این مرحله، محال است. ازاین رو، هر انسانى که در این دنیاست، باید خود را در راه خدا صرف کند و اگر در این راه، یعنى فى سبیل الله مصرف نشود، مى پوسد.
بر این اساس در زیارت اربعین مى گوییم: «… و کسانى که دنیا فریبشان داده بود، به پشتیبانى هم با شما جنگیدند و آخرت خود را به بهایى بسیار اندک فروختند». (۳۴)
نصیحت و موعظه دشمنان
«فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ». (۳۵)حسین بن على(علیهما السلام) در شرایطى قیام کرد که بر اثر طغیانِ حاکمان و جهل علمى و جهالت عملى توده مردم، قسمت مهم خاورمیانه، به انحراف عقیده، سوءخلق و رفتار تبه کارانه مبتلا بود و محرومیت از تبلیغ صالحان و نفوذ طالحان ددمنش، منشأ همه این تباهى ها شد.
حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا فرمود: «سرّ اینکه نصایح من در شما اثر نمى کند و رهنمود مرا نمى پذیرید، این است که شکم هاى شما با حرام پر شده است»، (۳۶) و غذاى حرام ممکن نیست با اندیشه صحیح و حلال، جمع شود.
شهادت در پرتو پیروزى حق
«أَشْهَدُ أَنَّکَ… عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مِتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیدا». (۳۷)همان طور که از نامه ها، پیام ها و خطبه هاى حضرت امام حسین(ع) استنباط مى شود، قیام مبناى خاصى داشت.
ایشان بر این باور بود که در نظام هستى، حق پیروز است؛ خواه از قدرت مادى برخوردار باشد، خواه نباشد و باطل، محکوم به شکست است. امویان نیز بر این باور بودند که چون قدرت مادى دارند، پیروزند؛ خواه با حق همراه باشند یا نه.
این دو طرز فکر که همواره بوده و هست، از دو نوع جهان بینى سرچشمه مى گیرد. کسى که جهان را در ماده خلاصه مى کند و اصالت را به ماده مى دهد، هرجا جریان طبیعت بیشتر حضور داشت، آنجا محور قدرت تلقى مى شود؛ ولى۳.
کسى که جهان بینى را بر اساس حقیقت هستى تنظیم کرده است، اصالت را به معنا مى دهد و در محور حق حرکت مى کند. بر این اساس، همیشه در برابر پیامبران الهى، افرادى قیام مى کردند که بر این باور بودند: «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى» (۳۸)؛
یعنى کسى پیروز خواهد شد که از نظر مادى برتر است. در برابر چنین تصورى، انبیاى الهى باور داشتند که: «قد أفلح من تزکّى» (۳۹)؛ یعنى آن که پاکیزه و مهذب است، پیروز خواهد شد.
وراثت از امام حسین(ع)، عامل یارى دین و اصلاح جامعه
«وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حتى یَأْذَنَ الله لَکُم». (۴۰)رهبران الهى مى کوشند جامعه انسانى را وارث حسین بن على(علیهما السلام) کنند. اگر جامعه اى وارث حسین بن على(علیهما السلام) باشد، میراث همه پیامبران را نیز به اندازه خود خواهد داشت؛
چون یکى از شعارهاى رسمى، هنگام برخورد با یکدیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان، این است: «عَظَّمَ الله أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالحُسَیْنِ(ع) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأرِهِ مَعَ وَلِیِّهِ وَ الْإِمَامِ المَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد». (۴۱)
بخش نخست عبارت یاد شده، آن است که ما در سانحه سنگین کربلا، اندوهگین و مصیبت زده ایم. خداوند اجر همه را افزون کند. بخش دوم شعار این است که خداوند ما را جزو کسانى قرار دهد که براى خون خواهى سالار شهیدان و گرفتن خون بهاى حسینى، موفق به قیام هستند!
ما هنگامى مى توانیم خون بهاى حسین بن على(علیهما السلام) را بگیریم، کهوارث او باشیم؛ چون اگر وارث او نباشیم، خون بها به ما ارتباطى ندارد؛
یعنى اگر کسى نسبت به مقتولى یا شهیدى بیگانه باشد، حق ندارد براى خون خواهى او انتقام بگیرد. پس طبق این شعار و دعا، ما جزو وارثان حسین بن على(علیهما السلام) بوده و آماده خون خواهى آن حضرت هستیم.
بنابراین، راهیان طریق حسین بن على(علیهما السلام) که جزو وارثان او هستند، مى توانند به خون خواهى شخصیت حقوقى سالار شهیدان، به مبارزه با ظلم بپردازند؛ نه اینکه فقط مصرف کننده نهضت حسینى باشند.
بسیارى از افراد بر این باورند که ما فقط مصرف کننده نهضت کربلاییم، مانند داروخانه اى که محصولاتش براى همه مردم سودمند است؛
اما خواص بر این اعتقادند که ما هم مصرف کننده این نهضتیم تا به صلاح رسیم و هم باید تولیدکننده نهضت هاى اسلامى باشیم تا مصلح شویم.
حرکت به سوى لقاى الهى
سالار شهیدان، امام حسین(ع) نیز مانند پیامبران الهى، خود از پیش مى رفت و دیگران را به حرکت فرا مى خواند. آن حضرت در روز هشتم ذى الحجه (روز ترویه) در میان زائران بیت الله فرمود:
«امروز قربان گاه ما سرزمین کربلا و جامه احرام ما کفن است. باید براى نجات اسلام، جان خویش را قربانى کنیم. تنها آنان که جان خود را بر کف دست نهاده اند، با من همراه شوند؛ نه آنان که امید نام و نان و پیروزى ظاهرى دارند
. کسانى با من همراه شوند که وطنشان لقاءالله است». «مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلى لِقَاءِ الله نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ الله». (۴۲)۰.
به همین دلیل، همراهان و یارى کنندگان آن حضرت را، بهترین اصحاب مى دانند که آنان در پایین قدوم حضرت آرمیدند و ما بر همه آنان پس از سلام بر امام حسین(ع)، سلام مى گوییم:
«فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ الله عَلَیْکُمْ وَ عَلى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین». (۴۳)
آخرت را به دنیا نفروختن
از درس های مهم زیارت اربعین، پرداختن به ریشه های جنایت های امویان و تبیین علت مخالفت یزیدیان با سیدالشهدا علیه السلام است. در عبارتی نورانی از زیارت شریف اربعین.
اصلی ترین علت دشمنی دشمنان امام حسین علیه السلام ، فریفته شدن به دنیا و معاملۀ دین و آخرت با دنیا به بهایی اندک، معرفی شده است:
وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ. [ٱن ها] مردمی [بودند] که مغرور دنیا شدند و بهرۀ آخرتشان را به متاع ناچیز پست دنیا فروختند.
تا آخرین نفس اهل جهاد بودن
مهم ترین درس عاشورا که در زیارت شریف اربعین به آن اشاره شده است، تلاش برای تربیت جهادی و زندگی جهادی است. پُر واضح است که ثمرۀ چنین تلاش مقدسی، نهراسیدن از مرگ، بلکه آرزوی مرگ با شهادت و باورداشتن شهادت به عنوان کرامتی الهی است:
أَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ… أَللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ… الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ… أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ… أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتاکَ الْیَقِینُ… .
سلام بر حسینِ مظلوم شهید… [خدایا،] گواهی می دهم که آن حضرت، ولیّ توست… که به لطف و کَرَمت رستگار شد. تو او را به فیض شهادت گرامی داشتی و به سعادت مخصوص گرداندی…
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم … شهادت می دهم که به عهدت با خدا [در قبل شهادت] وفادار ماندی و در راهش تا آخرین نفس جهاد کردی…
صبر در برابر بلاها و سختی ها
بلا و مشکلات آرمانی، تازیانۀ تکامل و سلوک و پرورش دهندۀ روح و نزدیک کنندۀ انسان به خداست. با نگاهی گذرا به زندگینامۀ سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان، به روشنی درمی یابیم که این بزرگواران از شاهراه ایمان و صبر به چنین مقام والایی دست یافته اند؛ چراکه با بلاها و سختی های طاقت فرسا آزمایش شده اند:
أَلسَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُباتِ. سلام بر امامی که اسیر سختی ها و کشتۀ اشک هاست.
نعمت اشک بر مصائب
سید شهیدان و یاران ایشان، با تحمل انواع بلاها و مصیبت ها، عظیم ترین حرکت اصلاحی اجتماعی را رقم زدند و همۀ عواطف انسانی را به خود جلب کردند؛ ازاین رو سیل اشک های عاشقان آن حضرت، دَم به دَم نثار ایشان و یاران باوفایشان خواهد شد.
در فرهنگ تشیع، گریه بر مصائب سیدالشهدا علیه السلام عبادتی پسندیده و عملی صالح است که معارف بسیاری در بر دارد و بازگوکردن آن ها در این مجال نمی گنجد؛
بنابراین در این نوشتار فقط به بیان انواع گریه بر سیدالشهدا علیه السلام بسنده می کنیم: گریه برای مظلومیت آن حضرت، گریۀ سیاسی برای رسواسازیِ دشمنان آن حضرت، گریه برای یاریِ آن حضرت، گریه به عنوان عبادت برای قرب الی الله و گریه برای بخشوده شدن گناهان.
تعبیر زیبای «قَتِیلِ الْعَبَراتِ» در زیات شریف اربعین، برگرفته از همین معانی است:أَلسَّلامُ عَلَی… قَتِیلِ الْعَبَراتِ. سلام بر امامی که… کشتۀ اشک هاست.
در مقابل گناه و ستمگران، بی تفاوت و بی طرف نبودن
امویان در ماجرای عاشورا انواع ستم هارا در حقّ امام حسین علیه السلام و یارانشان روا داشتند: ستم فردی، ستم خانوادگی، ستم روحی روانی
ستم جسمی، ستم تاریخی، ستم سیاسی و ستم اقتصادی. این ها نه تنها ستم هایی شخصی، بلکه ستم هایی تاریخی به همۀ مؤمنان و آزادگان است و به همین دلیل ما تا پایان تاریخ آن ستمگران را لعن و نفرین می کنیم.
رضایت به ستم و گناه و بی تفاوتی در برابر آن نیز، در طول تاریخ، دردی کشنده برای مسلمانان بوده است. سکوت و رضایت افرادِ بی طرف و بی تفاوت، درنهایت به نفع جبهۀ باطل خواهد بود. اینجاست که زائرِ امام، حق خود و امام می داند که نفرت و انزجار از این همه ظلم و ستم را به صورت نفرین و لعن بیان کند و به همین دلیل است که در زیارت اربعین، چنین افرادی لعن و نفرین شده اند:
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ ِ.
لعنت خدا بر آن که به تو ستم کرد و لعنت خدا بر گروهی که [خبر] آن [ظلم ها به سیدالشهدا علیه السلام ] را شنیدند و به آن رضایت دادند.
زمینه ساز نسلی پاک
از عوامل مهم ایستادگی در برابر ظلم و استبداد و بی دینی، اصالت خانوادگی و پاکی ولادت است؛ همچنان که از عوامل مبارزه با دین و رهبران دینی، آلودگی و نداشتن نجابت و اصالت خانوادگی است:
أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشّامِخَهِ وَ الْأَرْحامِ الطّاهِرَهِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِأَنْجاسِها… .
گواهی می دهم که تو نوری [از انوار الهی] در اصلاب پدران عالی رتبه و ارحام مادران پاک طینت بودی و جاهلیت، تو را آلوده نکرد… .
قطعاً هر یک از ما با تطهیر خود از گناهان و آراسته شدن به فضائل، در شکل گیری نسلی پاک نقش خواهیم داشت.
همیشه آماده برای یاری کردن
شیعه پا در رکاب اهل بیت علیهم السلام دارد و همیشه برای دفاع و جان نثاری در راه ایشان آماده است؛ پس در هیچ حال، از آرمان های خود عقب نشینی نمی کند. در زیارت شریف اربعین می خوانیم:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی… أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ… نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتَّی یَأْذَنَ اللهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ.
پدر و مادرم فدای تو! شهادت می دهم که من به [امامت و حقانیت] شما ایمان دارم و… یاری من برای شما مهیّا است تا زمانی که خدا [برای ظهور قائم] اذن دهد؛ پس البته با شما هستم، نه با دشمنان شما.
کمک گرفتتن از سید الشهداء
زائران امام حسین علیه السلام با سختی، اما مشتاقانه به سوی کربلا می شتابند و این حرف دل هر دلداده است که: «آقا! آمده ام دستم را بگیری.» یکی از اهداف زیارت اربعین، درخواست شفاعت از سیدالشهدا علیه السلام است تا در پیشگاه خداوند، برای حاجت های دنیایی و دستیابی به مقام های معنوی شفاعتمان کنند:
أَنَا یا مَوْلایَ عَبْدُ اللهِ وَ زائِرُکَ جِئْتُکَ مُشْتاقاً فَکُنْ لِی شَفِیعاً إِلَی اللهِ یا سَیِّدِی.ای مولای من، من بندۀ خدا و زائر شما هستم که با اشتیاق، به سویتان شتافتم؛ پس ای آقای من، در درگاه خدا شفیعم باش!
تحمل غم و اندوه براى اصلاح جامعه
«السلام على أسیر الکربات و قتیل العبرات»؛ «سلام بر آن اسیر [غم و اندوه و] مصائب سخت [عالم] و کشته آب چشمان».
امام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهاى روحى و جسمى است و مشکلات را به جان مى خرد؛ رهبران الهى و پیروان واقعى آنان، همواره بیشترین فشار روحى، صدمات روانى، غم و اندوه را تحمل مى کنند.
امام صادق(ع) فرمود: – ان اشدّ الناس بلاء الأنبیاء ثم الذین یلونهم ثم الأمثل فالأمثل. (۴۴) رنج و ناراحتى انبیا، شدیدتر از دیگران است. از آن پس، کسانى که پشت سرشان مى آیند و سپس هرکه شبیه تر باشد.
همچنان که گفته اند: «آنکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش مى دهند». درروایت سلمان نیز، نشانه هاى مؤمن آمده است (۴۵)
– فعندها یذوب قلب المؤمن فی جوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع أن یغیره. (۴۶)
مؤمن در اثر مشاهده منکرات و بى بند و بارى ها و نداشتن توان مقابله و تغییر وضع موجود، [چنان در فشار روحى قرار مى گیرد که] قلبش آب مى شود، هم چنان که نمک در آب ذوب مى شود.
«معمر بن خلاد» مى گوید: در محضر حضرت رضا(ع) از آسایش و راحتى در عصر امام قائم(عج) سخن به میان آمد، حضرت فرمود:
أنتم الیوم أرخی بالا ًمنکم یومئذ قالوا: و کیف؟ قال: لو قد خرج قائمنا(عج) لم یکن الا العلق و العرق والقوم على السروج و ما لباس القائم(عج) الّا الغلیظ و ما طعامه الا الجشب. (۴۷)
شما امروز راحت تر از هنگام ظهور قائم خواهید بود. عرض کردند، چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا اگر قائم ما خروج کند، جز زحمت و مشقت نخواهد بود و مردم باید همواره بر زین اسبان سوار شوند [و جهاد کنند] و لباس قائم(عج)، درشت و خشن و غذایش خشک خواهد بود.
نتیجه:
در پایان بحث از درس ها و آموره های زیارت اربعین به سخن رهبری اکتفا می کنیم.
یک جمله در زیارت اربعینِ امام حسین علیهالصّلاهوالسّلام ذکر شده است که مانند بسیاری از جملات این زیارتها و دعاها، بسیار پُرمغز و در خور تأمّل و تدبّر است. آن جمله این است:
«و بذل مهجته فیک» یعنی حسینبنعلی، جان و خون خود را در راه تو داد؛ «لیستنقذ عبادک من الجهاله»؛ تا بندگان تو را از جهل نجات دهد؛ «و حیره الضّلاله»؛ و آنها را از سرگردانیِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند. این یک طرف قضیه، یعنی طرفِ قیام کننده؛
حسینبنعلی علیهالسّلام است. طرف دیگر قضیه، در فقرهی بعدی معرفی میشود: «و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الأدنی»
؛ نقطهی مقابل، کسانی بودند که فریب زندگی، آنها را به خود مشغول و دنیای مادّی، زخارف دنیایی، شهوات و هواهای نفس، از خود بیخودشان کرده بود؛
«و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ سهمی را که خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است به بهای پست و ناچیز و غیر قابل اعتنایی فروخته بودند. این، خلاصهی نهضت حسینی است.(۴۸)
پی نوشت:
۱..گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۹/ ۶/ ۶۸..
۲.روضه الواعظین و بصیره المتعظمین، محمد بن فتال نیشابورى، ج۱، ص۱۹۵..
۳. المصباح المنیر، واژه «زور»
۴.طریحی، فخرالدین، تفسیر مجمع البحرین، ج۱، ربع ۲، ص۳۰۴ ۳۰۵، ماده زور.
۵.وسائل الشیعه ج۱۴، ص۴۰۹
۶ . علی بن موسی بن طاووس، إقبال الأعمال، ص۵۸۹و۵۹۰.
۷ . کافى، کلینى، ج۴، ص۵۷۴.
۸ . دقت در متن زیارت اربعین، نمایانگر این نکته حیاتى است: «… المظلوم الشهید … أکرمته بالشهاده … بذل مهجته فیک … فجاهدهم فیک … حتى سفک فی طاعتک دمه … مظلوماً شهیداً… و جاهدت فی سبیله حتى أتاک الیقین…» (تهذیب الأحکام، شیخ طوسى، ج۶، ص۱۱۴).
۹ . الکافى، شیخ کلینى، ج۲، ص۳۴۸.
۱۰ . نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
۱۱ . «مَعْنَى قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ فِی الْإِقَامَهِ أَیْ حَانَ وَقْتُ الزِّیَارَه». التوحید، شیخ صدوق، ص۲۴۰.
۱۲ . إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ (عنکبوت: ۴).
۱۳ . «بَابُ تَأَکُّدِ اسْتِحْبَابِ زِیَارَهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ»؛ ر.ک: وسائل الشیعه، حرعاملى، ج۱۴، ص۴۹.
۱۴ . التهذیب، ج۶، ص۵۲.
۱۵ . «إن رسول الله(ص) قال الصلاه عمود الدین»؛ المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، ج۱، ص۲۸۶.
۱۶ . (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّینَ). (معارج: ۱۹ – ۲۲).
۱۷ . بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج۴۴، صص۳۲۹ و ۳۸۲.
۱۸ . همان.
۱۹. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، زیارت وارث.
۲۰ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۲۱ . بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۶۱، باب ۱۲.
۲۲. «فهَداهُم به من الضّلاله و أنقذهم بمکانه من الجهاله». نهج البلاغه، خطبه ۱.
۲۳ . بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۹۰.
۲۴ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۲۵ . الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۹۱.
۲۶ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۲۷ . مستدرک الوسائل، حسین نورى، ج۱۰، ص۲۹۹.
۲۸ . ر.ک: قصص: ۲۱.
۲۹ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۰ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۱ . «إِنِّی وَ اللهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَهٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَهٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا». نهج البلاغه، خطبه ۱.
۳۲ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۳ . ر.ک: نساء: ۷۸.
۳۴ . «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَس». التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۵ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۶ . «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُم» . بحارالانوار، ج۴۵، ص۸.
۳۷. التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۳۸ . ر.ک: طه: ۶۴.
۳۹ . ر.ک: اعلى: ۱۴.
۴۰ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۴۱ . وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۰۹.
۴۲ . «هر کسى که خون خود را به قصد لقاى الهى بذل می کند، همراه ما بیاید که اگر خدا بخواهد، صبح حرکت می کنم»؛ اللهوف، ابن طاووس، ص۶۰.
۴۳ . التهذیب، ج۶، ص۱۱۳.
۴۴ . مناقب آل ابی طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانى،، ج۳، ص۲۲۵.
۴۵ . کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج۲، ص۲۵۲.
۴۶ . مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج۱۱، ص۳۷۲.
۴۷ . مسند الامام الرضا(ع)، شیخ عزیزالله عطاردى خبوشانى، ج۱، ص۲۱۹.
۴۸. بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران – ۱۳۷۹/۰۱/۲۶