عوامل تاثیر گذار در تقسیم نقش ها

نقش های انسان در زندگی، بخش مهمی از شخصیت انسان است که درخواست های دیگران بر اساس آن شکل می گیرد. در این نوشته به بیان ۴ عامل مهم در تقسیم نقش ها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

#عوامل#تقسیم#نقش_ها

یکی از مهم ترین نقش های زنان، نقش مادری است. 

نقش ها

نقش ها، بیانگر چگونگی برخورد با وظایف، سرپرستی و تقسیم کارهای خانه است. نقش هایی که انسان در زندگی خود به عهده می گیرد، باید بر اساس واقعیت هایی شکل بگیرد. این واقعیت ها، گاه مبتنی بر طبیعیات انسان است و گاه بر اساس نیازهای درستی که در محیط وجود دارد.

اگر نقش ها بر اساس واقعیتی صورت نگیرد، می توان این نقش ها را، نقش های موقتی دانست. اما باید در این مورد دقت داشت که اگر نقشی خواست به مدت زمان طولانی به شخص داده شود باید بر اساس فطریات و طبیعیات او باشد. به عنوان نمونه نمی توان از زن برای مدت طولانی ای خواست که امر نان آوری خانه را برعهده بگیرد، چرا که به دیگر نقش های او همچون مادری و همسری سیب وارد می کند.

عوامل موثر در تقسیم نقش ها

یکی از سئوالات مهم در بحث نقش های انسانی، آن است که چه عواملی بر روی تقسیم نقش ها موثر است. چرا که در برخی جوامع دیده شده است، نقش هایی که به مردان و یا زنان داده شده، متفاوت از آن چیزی است که در جوامع دیگر، دیده می شود.
با بررسی های صورت گرفته می توان چهار عامل را در تقسیم نقش ها مهم دانست.

۱.ارزش های اجتماعی

یکی از مواردی که در تقسیم نقش ها، جایگاه مهمی دارد، ارزش های اجتماعی است. ارزش های اجتماعی، همان باید و نبایدهایی است که بر اساس هست ها و نیست ها، شکل می گیرد. جامعه هر آنچه باور داشته باشد در قالب ارزش ها خود را نمایان می سازد و منجر به مصنوعاتی در اجتماع می شود. جامعه ای که زن در آن دارای ارزش بالایی باشد، اجازه نمی دهد به زن به عنوان یک کالای تبلیغاتی مورد بهره برداری قرار بگیرد.

۲.یافته های علمی

یکی دیگر از عوامل موثر بر تقسیم نقش ها، یافته های علمی است. یافته های علمی نشان از آن دارد که مردان در مواجه با کارهای سنگین فیزیکی بهتر می توانند عمل کنند و در مقابل زنان شکنندگی خاصی در برخورد با این کارها دارند. از همین روی نمی تواند کارهایی که نیاز به قوت بدنی بیشتر است را بر دوش زنان قرار داد.

بسیار قابل تامل است که چرا فمینیست های موج دوم توجهی به این امر نداشتند که از لحاظ علمی زن نیاز دارد که مادری کند و نیازهای جنسی او جز با کنار مرد قرار گرفتن، تامین نخواهد شد. این جنبش با چشم بستن بر حقایق و نیازهای ذاتی انسان، راهی را در پیش روی زنان در دهه ۷۰ میلادی قرار دادند که نتیجه آن آسیب های جسمی و روانی به زنان بود. اگر آنها باوری به هیچ دین و مکتبی نبودند، می توانستند با مراجعه به همان متون علمی، بیابند که زنان به خاطر روحیه مراقبت گری ای که دارند، نیاز به مادر شدن و همسر بودن دارند و نمی توان برای آنها جایگزینی قرار داد و جایگزین های اشتباه، منجر به انحرافات اخلاقی می شود.

نمونه آن را می توان توصیه رهبران این جنبش به رابطه جنسی زنان با زنان دانست. ایشان بر این نظر بودند که رابطه جنسی ای که میان زن و مرد برقرار می شود، یک رابطه ظالمانه ایست که به زن در این رابطه ظلم می شود و باید او را از این رابطه خارج کرد. ثمره آن چیزی شد که امروزه به عنوان هموسکشوال می باشد که جزو دسته انحرافات جنسی به شمار می آید.

۳.اولویت ها و خواسته های زوجین

زندگی دارای فراز و نشیب های بسیاری است. از همین روی باید نسبت به این فراز و نشیب هایی که در زندگی به وجود می آید، تقسیم وظایفی کرد. گاه این تقسیم وظایف منجر به تغییر نقش هایی در خانه نیز می شود. به عنوان نمونه در وضعیت بحرانی مالی ای که بوجود می آید، گاه نیاز است که زن و مرد هر دو برای تامین نیازهای مالی تلاش کنند. از همین روی نقش زن در این زمان، به یک نان آور تغییر می یابد.

با بیانی که داشتیم می توان این نکته را فهمید که برخی از نقش ها در طول زندگی ثابت است همچون مادری و همسری و برخی از نقش ها وابسته به زمان و مکانی که دارد، تغییر می کند. گاه در طول زندگی اتفاق می افتد که زن به خاطر مراقبت از والدین پیر خود مجبور است که به مراقبت از ایشان بپردازد، از همین روی همسر او نقش مراقبت گری از فرزندان را باید بر عهده بگیرد.

۴.الزامات شرعی

یکی دیگر از عوامل موثر بر تعیین نقش ها، الزامات شرعی است. بعضی از نقش ها، برای زنان، نقش مطلوبی نیست، چرا که او را در مواجه خطرات جسمی و روحی قرار می دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.