آداب معاشرتی مردود شمرده شده از نظر اسلام

با معاشرت کردن است که انسانها با درد های هم آشنا می‌شوند و مرحمی برای درد های هم می‌شوند. اما متاسفانه بعضی ها فقط دنبال کارهای منفی هستند و بجای رسیدگی به متن ماجرا به سراغ حاشیه ی آن می‌روند. در این جستار به کارهای که از نظر اسلام در معاشرت مردود هستند را بیان می کنیم.

#آداب#مردود#معاشرت

یکى از آداب معاشرت این است که انسان در معاشرت هاى خود موجبات خفت و سبکى شخصیت خود و دیگران را فراهم نکند.

انسان موجودی اجتماعی است. این حکمی است که همگان بر آن اتفاق و اجماع دارند. انسان به دلیل ماهیت اجتماعی خود، نیازمند به برقراری تعامل و معاشرت با دیگران است. اما برای برقراری تعامل بهتر با دیگران باید بر اساس آداب و قوانین اجتماعی رفتار کرد تا رابطه ها حفظ شود. آداب معاشرت بر اساس همین ویژگی انسان به‌ وجود آمده‌اند؛ رعایت این قوانین به ما کمک می‌کند تا مراقب رفتارمان باشیم و زندگی اجتماعی شادتری را تجربه کنیم و از حد خود تجاوز نکنیم. 

معاشرت در لغت و اصطلاح 

معاشرت، واژه ای عربی برگرفته از عشره به معنای آمیختن و مصاحبت است. (۱)
معاشرت در اصطلاح به معنای ارتباط، دوستی، رفت و آمد داشتن با کسی(۲)  گفت و شنید کردن با هم (۳) با هم زیستن، همدمی، رفاقت، با کسی زندگی کردن، خوردن و آشامیدن با هم و نشست و برخاست است (۴)

در این نوشتار می‌خواهیم آنچه از نظر اسلام در معاشرت مردود شمرده شده و باید ترک شوند را بیان کنیم. 

۱. سخن چینى

خن چینی صفت ناپسندی است که سبب می‌شود تا رابطه ها نابود شود. سخن چینى و نمامى کردن عملى بسیار زشت و ناپسند است که آثار بسیار سوئى بر اجتماع می گذارد، مثل تفرقه، کینه و کدورت و…از نظر اسلام سخن چینى در معاشرت، عملى مردود است و فرد مسلمان باید از این عمل پرهیز نماید و خود را منزه از این صفت کند. 
امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: از بزرگترین جادو، سخن چینى است؛ زیرا با سخن چینى، میان دوستان جدایى مى افتد، دوستان یک دل با هم دشمن مى شوند، به واسطه آن خون ها ریخته مى شود، خانه ها ویران مى گردد و پرده ها دریده مى شود. سخن چین، بدترین کسى است که روى زمین راه مى رود.(۵)

۲. سوء ظن

با وجود این صفت، دیگر نمی‌توان معاشرت خوبی داشت. چون  شخص را نسبت به دیگران بدبین می‌کند. کسی که دوست دارد گرمای رفاقت را بچشد و از معاشرت خودش لذت ببرد باید این صفت را از بین ببرد چون دشمن معاشرت است. 
یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا: اى اهل ایمان از بسیاری گمان ها پرهیز نمایید، زیرا برخى از گمان ها گناهند. (۶) 
یادآوری: البته نباید حن ظن بسیار داشت، چون سبب گرفتاری های زیادی می‌شود. 

۳. تشریفاتی و تجملاتی بودن

یکی از دشمن های اصلی در پایداری ارتباط ها، همین تشریفات و تجملات است. 
اکثر اسراف ها، دعواهای که بین خانواده ها صورت می گیرد  و طلاق ها ریشه در همین تکلفات و تشریفات بی مورد اجتماعى دارد. قصه دردناک چشم و هم چشمی که معمولاً در بانوان رواج بیشترى دارد، دستاورد مهمانی هاى آمیخته با تکلف و تشریفات است.
نکته: زندگی را با ترویج فرهنگ غربی، سخت کردن. حواس تان با‌شد تا اسیر این فرهنگ های غلط نشوید. 

۴. حفظ نکردن شخصیت خود و دیگران

یکى از آداب معاشرت این است که انسان در معاشرت هاى خود موجبات خفت و سبکى شخصیت خود و دیگران را فراهم نکند. شوخى هاى بى مورد، معاشرت هاى غیر متناسب، درخواست های مکرر و بار خود را به دوش دیگران انداختن مایه سبکى انسان می گردد. برای اینکه معاشرت کردن با شما سبب لذت دیگران شود باید آدم با متانتی باشید و سبب آزار دیگران نشوید. 
به شخصیت دیگران احترام بگذارید همان گونه که دوست دارید به شخصیت شما احترام گذاشته شود. 

۵. فضولی در زندگی دیگران

یکی دیگر از صفات های ناپسندی که بسیاری از افراد را زمین گیر کرده و نمی‌توانند از آن رهایی یابند، بحث دخالت در زندگی دیگران است. دوست دارند از تمام جزئیات زندگی دیگران مطلع باشند. پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: لغزش هاى مؤمنین را جستجو نکنید پس به حقیقت کسى که در جستجوى لغزش هاى برادرش باشد، خدا لغزش هاى او را دنبال مىکند. اگر چه در اندرون خانه اش باشد.(۷) 
نکته: این رفتار ها سبب می‌شود تا معاشرت ها کم رنگ شود و رو به زوال برود. 

هرچه کاشتیم را درو می کنیم

نمی توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم که مثلاً با ما به احترام رفتار کنند، حریم ما را محفوظ نگه دارند و کاری نکنند تا حرمت ها شکسته شود، امانت های ما را برگردانند، از ما بدگویی نکنند و در زندگی خصوصی ما دخالت نکنند و در مقابل خودمان را ملزم به رعایت این رفتارها در برابر آنها ندانیم و به خودمان اجازه دهیم تا تمام این صفت های ناپسند را داشته باشیم. بهترین راه فهم توقع دیگران از ما این است که ما خود را به جای آنها بگذاریم و تصور کنیم که اگر ما جای آنها بودیم چه توقعی از طرف مقابل خود داشتیم. 

پی نوشت 
[۱] مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۰۳، التحقیق، مصطفوی، ج ۸، ص ۱۳۷، نثر طوبی، شعرانی، ج ۲، ص ۱۵۲.
[۲] حسن انوری و جمیله اخیانی، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن، چاپ پنجم، ۱۳۹۳، ج۷، ص۷۱۲۶. 
[۳] فرهنگ فارسی، ج۳، ص ۴۲۱۲.
[۴] لغت نامه دهخدا، ج۱۳، ص۱۸۶۳۲. 
[۵] احتجاج (طبرسی) ج ۲ ، ص ۳۴۰ – بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۰، ص ۲۱، ح ۱۴
[۶] قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۲.
[۷] ملا محسن فیض کاشانی، تفسیر صافى، جلد ۲، ص ۵۹۳.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.