تحلیل قانون کنش و واکنش در واقعه عاشورا
واقعه ی عاشورا ، با همه ی بزرگی مصیبت و بی هماوردی فجایعی که بر بزرگترین انسانهای تاریخ داشت، درسهای فراوانی دارد. توجه به این مسئله که در کنار شور حسینی نباید شعور حسینی فراموش شود و از قطره قطره اشکهایی که بر اباعبدالله (علیه السلام) ریخته می شود باید درس گرفت و در زندگی به کار بست، خود از درسهای عاشوراست.
اصل عمل و عکس العمل هشداری برای انسان است که بداند واکنش تمام اعمال خود اعم از خیر و شر را خواهد دید. جهان مادی گنجایش عدالت خدا را ندارد پس واکنش بسیاری از اعمال انسان در آخرت خواهد بود. قانون کنش و واکنش به وضوح در واقعه عاشورا قابل مشاهده است. پاداش امام ویارانشان و عقوبت دشمنان امام در جهان مادی قابل محاسبه نخواهد بود.
انسان در زندگی خود با حوادث و ناملایماتی روبرو می شود و در این رویارویی به دنبال علل این وقایع بوده و درصورتی که علتی برای آن ها نیابد، آن را اتفاقی تلقی می کند.
از قوانین و اصول زندگی آدمی قانون کنش و واکنش یا عمل و عکس العمل است. گاهی لازم است انسان با خود بیندیشد این حادثه و اتفاق عکس العمل کدامین رفتار اوست. او باید بداند اگر دستش برای ضربه زدن به صورت شخصی بلند شد در آینده همین ضربه را خواهد خورد. درواقع هیچ عملی از جانب او بی جواب نخواهد ماند. این قانون در خوبی ها نیز صادق است. همان گونه که اعمال شر انسان بی واکنش نیست اعمال خیر او نیز بی جواب نمی ماند.
هر عمل عکس العملی دارد
بارها در زندگی خود و دیگران مشاهده نموده ایم که عملی انجام شده و پس ازآن واقعه ای رخ داده است و خود انسان می داند این واقعه واکنش کار اوست. هر عملی که از انسان سر می زند عکس العملی دارد. حال انسان این اصل را بپذیرد یا نپذیرد تفاوتی در این اصل به وجود نمی آید. اندکی با خود بیندیشیم. مگر می شود میلیون ها حادثه اتفاقی باشد! آیا تکرار این وقایع دلیلی بر نظم امور نیست؟ مگر می شود احسانی صورت گیرد و بی جواب بماند، همان گونه که محال است ظلمی اتفاق بیفتد و پاسخی به آن داده نشود. اتفاقی دانستن تمام امور از بی منطقی ماست.
قانون کنش و واکنش، مهلتی از جانب خدا
عمل و عکس العمل آن در پی یکدیگر است. گاهی واکنش بافاصله اندکی از عمل رخ می دهد اما گاهی چندین سال پس ازآن اتفاق می افتد. برخی افراد فکر می کنند واکنش عملشان باید سریعاً بعد از عمل رخ دهد و درصورتی که عکس العمل آن را نبینند با خود می اندیشند که این اصل صحیح نبوده و همین تفکر توجیهی برای اعمال شر و ناصحیح آن ها است. او کار خود را انجام می دهد و جوابی نمی گیرد پس می گوید عمل اشتباه او واکنشی ندارد. همین امر موجب می شود انسان به اعمال دور از انسانیت روی آورد. این تفکر صحیح نیست.
گاهی واکنش عمل انسان چندین سال بعد دامن گیر او خواهد شد. این مهلتی از جانب خداوند برای جبران آن است. مهلتی که او بتواند حقوق ضایع شده را بازگرداند و کار خود را جبران نماید؛ اما انسان به جای عبرت آموزی و بهره مندی از این لطف خداوند، خود را در ظلمت وغفلت غرق می نماید.
قانون کنش و واکنش اثباتی بر وجود خدا و معاد
اگر انسان این اصل را که در سرتاسر تاریخ به چشم می خورد مطالعه نموده و آن را بیاموزد، به ادله و استدلال علمی و عملی برای وجود خداوند و اثبات معاد احتیاجی ندارد. ادله ای واضح تر از این قانون؟!
مگر می شود این نظم و قانونمندی بی خالق باشد؟ مگر می توان این حساب وکتاب و بی نتیجه نماندن کوچک ترین عمل از سوی انسان را با این ذهنیت که طبیعت را علت آن بدانیم و یا آن را اتفاق و رخداد تصور کنیم رفع رجوع کرد! آیا وجدان انسان با این جواب های سطحی قانع می شود؟
اگر انسان یک مورد عمل و عکس العمل در زندگی خود را به درستی تحلیل کند برای بیداری او کافی است؛ اما مگر دنیا و لذایذ زودگذر آن می گذارد ما به این نشانه های الهی بیندیشیم!
اصل عمل و عکس العمل هشداری برای انسان است که بداند واکنش تمام اعمال خود اعم از خیر و شر را خواهد دید. جهان مادی گنجایش عدالت خدا را ندارد پس واکنش بسیاری از اعمال انسان در آخرت خواهد بود. قانون کنش و واکنش به وضوح در واقعه عاشورا قابل مشاهده است. پاداش امام ویارانشان و عقوبت دشمنان امام در جهان مادی قابل محاسبه نخواهد بود.
اما مسئله مهم بعدی ادله بودن این اصل بر وجود معاد است. اگر باوجدان آگاه و کمی انصاف بیندیشیم، اتمام همه چیز با مرگ ما و ندیدن نتیجه اعمال خود، حیاتی پوچ و بیهوده است. در این صورت انسان با خود می اندیشد اصلاً چرا به وجود آمده ام؟ چند سال زندگی کردیم، اگر با مرگ زندگی ما تمام شود و نتیجه اعمال خود را نبینیم این زندگی پوچ و بی ارزش خواهد بود. محال است انسان در ۸۰-۷۰ سال عمر، به پاداش اعمال خیر خود دست یابد و به گرفتاری اعمال شر خود مبتلا شود. آیا کشتن یک انسان بی گناه با قصاصی چند لحظه ای برابری می کند؟ انسان نمی تواند این را بپذیرد. معاد زمان تحقق حقیقی قانون کنش و واکنش است. شخصی که تمام عمر خود را درراه کسب رضای خداوند کوشیده است، خدا چه اجری به او در این جهان بدهد؟ ۱۰ کیلو پرتقال! قصر! مال دنیا! آیا واقعاً اجر او این هاست؟!
فردی که در حق بسیاری از مردم ظلم نموده و به حقوق آن ها تجاوز کرده است، با به دار آویختن، ظلم او جواب داده شده است؟ گرفتن یک بار جان او به ازای کشتن صدها نفر! وجدان انسان این امر را نمی تواند بپذیرد.
خداوند به عنوان هشدار به انسان نمونه ای مختصر از این اصل را در جهان مادی به او نشان می دهد تا در غفلت خود غرق نشود و توجه داشته باشد که در سرای آخرت واکنش عملی خود را دریافت کرده و با او همراه و هم نشین خواهد بود. انسان نمونه کوچکی از واکنش اعمال خود را در این جهان می بیند اما اصل عمل و عکس العمل در آخرت است و کار در چند روز جهان مادی تمام نخواهد شد.
هر عمل انسان خواه خیرخواه شر، عکس العمل داشته و انسان بر اساس نوع عمل خود در دنیا یا آخرت با نتیجه آن روبرو خواهد شد. اصل کنش و واکنش در دنیا هشداری از جانب خداوند است تا انسان بداند سزای تمام اعمال خود را خواهد دید. جهان مادی گنجایش پاداش و عقاب اعمال انسان و عدالت خدا را ندارد، بلکه نمود کامل اصل کنش و واکنش در جهان آخرت است.
واکنش ظلم، عقوبتی حتمی و عظیم
ظلم با شیوعی که در حیات انسان داشته و او با عواقب این خصلت خود روبرو شده و نتایج سوء آن را دیده است، همچنان در رفتار او قابل مشاهده بوده و درس عبرت برای او نشده است. عواقب سنگین ظلم دامن گیر انسان بوده است اما او از آن ها غافل بوده و واکنش ظلم خود را اتفاقی و از حوادث روزگار می داند نه سزای عمل خود. تلاش انسان مبنی بر توجیه عقوبت ظلم بیهوده است چراکه حقیقت را نمی توان نادیده گرفت و انکار کرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«وَتِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا…» (سوره کهف آیه ۵۹)
(و مردم آن شهرها چون بیدادگری کردند هلاکشان کردیم.)
انسان اگر حق مظلومی را ضایع نماید، جان مظلومی را بدون مجوز شرعی بگیرد، سیلی به صورت شخصی بنوازد نمی تواند توقع بی جواب ماندن آن را داشته باشد.
واکنش تمام اعمال انسان وابسته به رفتار و کردار خود اوست. زمانی که ظلم او بی نهایت باشد و انسان و انسانیت و یا دین خداوند را نشانه برود آیا عقوبت کار او در جهان مادی قابل محاسبه خواهد بود؟ گاهی سزای عمل انسان به حدی سنگین است که مصداق سخنان امیر المومنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) خواهد شد. امام در نامه۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرمایند:
«کسی که به بندگان خدا ستم بورزد، خداست انتقام گیرنده (در روز قیامت)»
ظلم و ستم ویرانگر و غیرقابل جبران است که اگر انسان مرتکب به چنین عملی شود عقوبت عمل او باخداست و در جهان آخرت پاسخ ظلم خود را خواهد دید. وای بر انسانی که چنین واکشی در یوم الحسرت در انتظار او باشد…
کنش و واکنش در کربلا
از درس های آموزنده و مهم واقعه عاشورا برای ما توجه به قانون کنش و واکنش است. چگونه می توان وقایع آن روز عظیم را اتفاقی دانست درحالی که بزرگ ترین ظلم تاریخ بشر در حق محبوب ترین اولاد آدم حسین ابن علی (علیه السلام) صورت گرفت؟ آیا اعمال کربلا بدون عکس العمل بماند؟
امام از تمام هستی خود درراه حفظ دین و ارزش ها گذشت. ایشان در حساس ترین لحظات زندگی خود جوانمردی و بزرگواری را فراموش نکردند. امام بی هیچ گناه و معصیتی، به دست شقی ترین افراد با دردناک ترین مصیبت ها روبرو شد اما خدا را از یاد نبرد. سزاست که خداوند برای او پاداشی بزرگ آماده سازد. قطعاً جهان مادی گنجایش محاسبه و وصول اجر و پاداش اعمال امام ویارانشان را نداشت. خدا چگونه در این جهان مادی پاداش آنان را محاسبه می نمود! با مال دنیا و مقام و …! امام از تمام دنیا و مادیات گذشت تا به خدا برسد چگونه لذایذ زودگذر دنیا می توانست اجر ازخودگذشتگی او باشد؟
آگاهی امام نسبت به اصل کنش و واکنش از اضطراب ایشان جلوگیری نمود. امام می دانستند خداوند ناظر تمام اعمال و آگاه بر نیت های بشر است و کوچک ترین عمل انسان بی جواب نخواهد ماند. امام می دانستند که سر ملعونی چون عمر سعد در رختخواب جدا خواهد شد و این تنها عقوبت دنیایی اوست. همین علم و آگاهی موجب شد تا امام در روز عاشورا دشمنان خود را با این سخنان خطاب کنند:
در مباحث گذشته بیان نمودیم که هر عمل انسان خواه خیرخواه شر، عکس العمل داشته و انسان بر اساس نوع عمل خود در دنیا یا آخرت با نتیجه آن روبرو خواهد شد. اصل کنش و واکنش در دنیا هشداری از جانب خداوند است تا انسان بداند سزای تمام اعمال خود را خواهد دید. جهان مادی گنجایش پاداش و عقاب اعمال انسان و عدالت خدا را ندارد، بلکه نمود کامل اصل کنش و واکنش در جهان آخرت است.
همانا از موهوم بودن دنیاست در نزد خدا که سر یحیی فرزند زکریا به پیش نابکاری از نابکاران بنی اسرائیل فرستاده شد و همانا سر مرا نزد نابکاری از نابکاران بنی امیه خواهند فرستاد. آنان
(بنی اسرائیل) گاهی پیامبرانی را در بین طلوع و غروب خورشید می کشتند، سپس در بازار مشغول کسب وکار خود می شدند، گویی هیچ کاری نکرده اند. خداوند به آنان مهلت داد و انتقام گرفت.)
مگر می شود عقوبت و انتقام خداوند دامان دشمنان امام را رها کند درحالی که امام زبان به نفرین آنان گشودند. ایشان فرمودند:
«خدایا تو می دانی خود این ها مرا به اینجا آوردند، من که با این ها کاری نداشتم. تو که می دانی من نه حلالی را حرام و نه حرامی را حلال کردم…»
سپس دستان مبارک خود را به آسمان بلند نموده و فرمودند:
«هیچ گاه کلمه این ها را جمع نکن.»
کوچک ترین عقوبت این ظلم بزرگ، قطع نسل تمام آغازگران این حادثه در همان سال های اول پس از واقعه کربلا بود؛ اما عقوبت اصلی آنان به دست خداوند است و عمل شنیع و دور از انسانیت آنان بی جواب نخواهد ماند. همان گونه که عقوبت دشمنان امام نزد خداوند است اجر امام ویاران آن حضرت نیز نزد خداوند است.
وعده خداوند حق است. قانون عمل و عکس العمل از جلوه های عدالت خدا است. حیات وزندگی تمام انسان ها سراسر واکنش هایی است که ذخیره آخرت است و این جهان گنجایش آن را ندارد. روز معاد زمان محاسبه اعمال انسان است.
انشاءالله عقوبت اعمال ما در این جهان دامان ما را بگیر و سرای آخرت محاسبه اعمال ما با عنایت حسین و اولاد او باشد نه نامه اعمال سیاهمان…