ویژگی های «دنیا» از زبان امام علی(ع)
امام علی(ع) در خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» درباره ویژگی های «دنیا» می فرماید: «خدا دنیا و انقطاع و زوال و انتقال آن را براى شما وصف کرده است؛ بنابراین از این زرق و برق هایى که براى شما دل پسند است، به دلیل کوتاه بودن دورانش چشم بپوشید». حضرت به بیان چهار صفت دنیا می پردازد: ۱- اصل زندگی دنیا حقیر و بی ارزش است. ۲- دنیا فانی است. ۳- دنیا همانطور که انسان را از مواهب خود بهره مند می کند، آنها را از او باز می ستاند. ۴- همواره از گروهی به گروه دیگر منتقل می شود.
از آنجا که سرچشمه معاصى و گناهان، دنیاپرستى و فریفته شدن به زرق و برق آن است، امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» به سراغ این مطلب مى رود و از قول خداوند چنین مى گوید: (خدا دنیا و انقطاع و زوال و انتقال آن را براى شما وصف کرده است؛ بنابراین از این زرق و برق هایى که براى شما دل پسند و دوست داشتنی است، به دلیل کوتاه بودن دوران مصاحبتش چشم بپوشید)؛ «وَ وَصَفَ لَکُمُ الدُّنْیَا وَ انْقِطَاعَهَا، وَ زَوَالَهَا وَ انْتِقَالَهَا فَأَعْرِضُوا عَمَّا یُعْجِبُکُمْ فِیهَا لِقِلَّهِ مَا یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا».
از این جمله هاى کوتاه و پرمعنا به خوبى استفاده مى شود که خداوند چهار چیز را در مورد دنیا بیان فرموده است: نخست اصل زندگى دنیا که همان گونه که از نامش پیداست زندگى پست و پایین و کم ارزش و حقیرى است و دوم اینکه پایدار نمى ماند و روزى با مرگ آدمى و سرانجام با مرگ مجموعه دنیا به پایان مى رسد و سوم اینکه در همان زمانى که انسان از مواهب دنیا برخوردار است گرفتار زوال تدریجى آن مى باشد. قواى بدن به تدریج از میان مى رود و ضعف، جاى قوّت را مى گیرد، سلامتى مختل مى شود، دوستان و عزیزان یکى بعد از دیگرى چهره در نقاب خاک مى کشند و چهارم اینکه همواره دنیا از گروهى به گروه دیگر منتقل مى شود. «قرآن مجید» در این باره مى فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»(۱)؛ (بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانى که محصولش کافران را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشک مى شود؛ به گونه اى که آن را زرد رنگ مى بینى؛ سپس تبدیل به کاه مى شود و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و [به هر حال] زندگى دنیا چیزى جز متاعی فریبنده نیست). در این آیه بى ارزش بودن دنیا و همچنین انقطاع و زوال آن در ضمن یک مثالِ روشن، ترسیم شده است؛ همان گونه که انتقال آن در آیه شریفه «وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ»(۲)؛ (ما روزهاى پیروزى و شکست را در میان مردم منتقل مى سازیم) تبیین شده است.
و در ادامه آن در وصف دنیا مى افزاید: (دنیا نزدیک ترین منزلگاه به خشم خدا، و دورترین آنها از رضا و خشنودى اوست)؛ «أَقْرَبُ دَارٍ مِنْ سَخَطِ اللهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللهِ!». دلیل آن هم روشن است؛ چرا که دنیا مجموعه اى است از هوی و هوس هاى سرکش که از هر سو انسان را به طرف گناه مى راند و موجب خشم خدا و ناخشنودى او مى شود. بدیهى است منظور از دنیا در تمام این عبارات، دنیاى مادّى است که تنها هدفِ انسان باشد و براى به چنگ آوردن آن از هر وسیله ای استفاده کند و آلوده هر گناه شود؛ به آن مشغول و مغرور گردد و غیر آن را فراموش کند؛ وگرنه، دنیایى که وسیله قوّت و قدرت بر طاعت و شکر بر نعمت و رسیدن به سعادت باشد، از مواهب عظیم الهى است.
امام(علیه السلام) در ادامه این سخن در یک نتیجه گیرى روشن، مى فرماید: (حال که چنین است اى بندگان خدا! از غم و اندوه آن و مشغول شدن به [سرگرمى هاى] آن چشم فرو گیرید؛ چرا که از فراق و دگرگونى هاى حالاتش باخبرید؟ و همچون دوستى مهربان و اندرزگو و کوشا که براى نجات دوستش تلاش مى کند خویشتن را [نصیحت کنید و] از دنیاپرستى برحذر دارید)؛ «فَغُضُّوا(۳) عَنْکُمْ عِبَادَ اللهِ غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَیْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِیقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْکَادِحِ(۴)».
اشاره به اینکه گرفتارى هاى دنیا فزاینده و غم و اندوه آن، روزافزون است. هر چه انسان به آن نزدیک تر شود، گرفتارتر خواهد شد و به جایى خواهد رسید که تمام وجود او را گرفتارى ها و اندوه ها پر خواهد کرد. در این زمینه، حدیث جالبى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیَا مَثَلُ دُودَهِ الْقَزِّ کُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً کَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً»(۵)؛ (مثال کسى که نسبت به دنیا حریص است، همچون کرم ابریشم است که هر قدر بر خود بیشتر مى تَنَد از خارج شدن دورتر مى شود تا در درون آن پیله، از اندوه مى میرد).
یکى از شعراى عرب این حدیث را در ضمن شعر زیبایى بیان کرده است:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْمَرْءَ طُولَ حَیَاتِهِ *** حَرِیصٌ عَلَى مَا لایَزَالُ یُنَاسِجُهُ
کَدُودٌ کَدُودِ الْقَزِّ یَنْسِجُ دَائِماً *** فَیَهْلِکُ غَمّاً وسط مَا هُوَ نَاسِجٌ(۶)
«آیا نمى بینى که انسان در طول حیات خود *** نسبت به چیزى که جمع آورى مى کند حریص است
بسیار پرتلاش است همچون کرم ابریشم که همواره بر خود مى تند *** و سرانجام در میان آنچه تنیده با اندوه مى میرد!».(۷)