شبهه خراب کردن خانه کعبه و مسجد النبی توسط حضرت مهدی(عج)
در بعضی از سایت های وهابی دیده شده است که از کتاب بحار الأنوار نقل کرده بودند: روی المجلسی: (إن القائم یهدم المسجد الحرام حتی یرده إلی أساسه، والمسجد النبوی إلی أساسه). بحار الأنوار ۵۲/۳۳۸، الغیبه للطوسی ۲۸۲. حضرت مهدی(عج)خانه کعبه و مسجد النبی را خراب خواهند کرد!
پاسخ شبهه
۱⃣در روایت علامه مجلسی و شیخ طوسی، فقط تخریب مسجد الحرام در آن ذکر شده و سخنی از مسجد النبی نیست.
۲⃣این روایت در بسیاری از کتاب ها نقل شده است که اصل آن به این صورت است :
ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قائم علیه السّلام قیام کند مسجد الحرام را خراب کند تا به اساس و پایه های (اصلی) آن بازگرداند، و مقام (ابراهیم علیه السّلام) را به جای اولی خود که در آن بوده بازگرداند، و دست های قبیله بنی شیبه را (که کلیدهای کعبه نزد آنان هست) ببرد و به کعبه می آویزد، و به آن دست ها می نویسد: اینهایند #دزدان کعبه.
و روایات متعدددر منابع دیگر.
۳⃣بررسی سندی
روایت اولی که از شیخ مفید و دیگران نقل شد، همگی به صورت مرسل نقل و سند روایت را ذکر نکرده اند و روایت مرسل نیز ارزش استناد ندارد.
۴⃣روایت دوم نیز که مرحوم کلینی و دیگران نقل کرده اند، همان طور از سند آن پیدا است، مرسل است؛ چرا که در سند روایت «عمن حدثه» دارد و مشخص نیست که این فرد چه کسی است تا بررسی شود؛ پس این روایت نیز ارزش استناد ندارد.
ا۵⃣ما روایت سوم که شیخ طوسی در کتاب الغیبه با سند متصل نقل کرده است، بازهم از نظر سندی مشکل دارد؛ چرا که در سند آن علی بن أبی حمزه بطائنی وجود دارد. او نخستین کسی است که فرقه واقفه را به خاطر طمع در مال و اموالی که از امام کاظم علیه السلام در نزد او بود، بنیان نهاد.
۶⃣گذشته از بحث در سند روایات، روشن است که که خراب کردن کامل مسجد الحرام و مسجد النبی از نظر دین مبین اسلام حرام است و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که بیش از همه مردم به حلال و حرام الهی آگاه است، هرگز کاری بر خلاف شریعت اسلامی انجام نخواهد داد. (البته در صورت غصب، تخریب کردن مواردی که به صورت غصبی از مردم گرفته شده و جزو اضافات مسجد به حساب می آید اشکالی ندارد و بلکه واجب است! و اصلا آن قسمت ها حقیقتا جزو مسجد به حساب نمی آید) همچنین تخریب سایر مساجد نیز تنها در موارد خاص جایز است (مانند تخریب مسجد ضرار)
الشیخ المفید،الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد،ج۲، ص ۳۸۳،