نقش زنان و ژست های فمینیستی/آسیب‌های اجتماعی نظریه فمینیسم

از دیدگاه نظریه فمینیستی، زنان در جامعه حکم قربانی را ایفا می‌کنند، آنان در اجتماعی مردسالار زندگی کرده و از حقوق اجتماعی پایینی برخوردارند و مردان به آنان سلطه دارند.

 

#جایگاه#اجتماعی#زنان#دیدگاه#فمینیستی

“آزادی زنان”، “برابری زن و مرد”، “تحقق حقوق زنان” و… شعارهایی هستند که طی سال‌های اخیر در کشور ما موج جدیدی از تقابل زنان در برابر مردان را راه‌اندازی کرده است. این شعارها که اکثرا از ایدئولوژی فمینیست‌ها نشات می‌گیرد، در واقع تفکری غربی و متضاد با فرهنگ ایرانی-اسلامی محسوب می‌شود.

دیدگاه‌های فمینیستی

به‌طور کلی، نظریه فمینیسم Feminism از برابری میان زن و مرد سخن می‌گوید. این مکتب بر این اعتقاد است که زنان و مردان از نظر حقوقی و موقعیت اجتماعی با هم یکسان هستند. هر چند این نظریه مخالفانی نیز دارد که ادعا می‌نمایند تساوی میان زن و مرد اشتباهی بیش نیست، زیرا زنان از نظر فیزیکی از مردان ضعیف‌تر هستند و این مهم را یکی از دلایل مخالفت‌شان با چنین نظریه‌ای بیان می‌کنند.

اصطلاح فمینیسم, نخستین بار در سال ۱۸۳۷ و در کشور فرانسه استفاده شد. هدف از به‌کارگیری این واژه، گسترش جنبش اجتماعی زنان و نیز اثبات برابری حقوق مرد و زن در سطوح مختلف اجتماعی بود. این موج در اعتراض به عدم حق رای دادن بانوان هلندی و فرانسوی در ابتدای قرن بیستم آغاز شد.

لازم به ذکر است که همه زنان از برخی مردان ضعیف‌تر نیستند، پس زنان قوی‌تر می‌بایست حقوق اجتماعی بیشتری از مردان ضعیف در جامعه داشته باشند. اصل کلام نظریه فمینیسم در این است که تمام انسان‌ها از موقعیت اجتماعی و حقوقی برابری برخوردارند چه زن چه مرد، اما وقتی فردی از موقعیت بهتری در جامعه  برخوردار می‌شود به این معنا است که توانایی و لیاقت بیشتری نسبت به بقیه افراد جامعه دارد.

زمانی که یک جامعه بیمار باشد در آن انحرافات؛ جرم و بزه بسیار به چشم می‌خورد. عوامل مختلفی باعث بروز انحرافات اجتماعی می‌گردد که برای از میان برداشتن آن و سالم سازی جامعه می‌بایست در ابتدا به ریشه اصلی این پدیده توجه نشان داد.

امروزه فمینیسم از پدیده‌های مهم اجتماعی به شمار می‌رود. به نظر می‌رسد که این نظریه‌ی اجتماعی در شکل‌بندی اولیه، منشا غربی داشته است. سپس، به‌مرورزمان این نظریه در جوامع مختلف ذهن زنان را درگیر ساخت و آنان را ترقیب به جهت‌دهی خواسته‌هایشان در زمینه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی به‌عنوان فردی تاثیرگذار بر جامعه رهنمون کرد.


آسیب‌های اجتماعی نظریه فمینیسم

از دیدگاه این نظریه‌پردازان زنان در جامعه حکم قربانی را ایفا می‌کنند، آنان در اجتماعی مردسالار زندگی کرده و از حقوق اجتماعی پایینی برخوردارند و مردان به آنان سلطه دارند. با چنین برداشتی از زندگی در آنها حسی شکوفا می‌شود که می‌خواهند خود را از سلطه مردان رهانیده و راه حلی برای گریز از مسئولیت‌های خانوادگی بیابند.

این پدیده به‌ظاهر مدافع حقوق زنان باعث تضعیف نگرش مردسالارانه‌ی آنها می‌شود و حیات زن را در حضور داشتن درون جامعه می‌داند و برای حضور زنان در خانواده ارزشی قائل نمی‌شود.

“آندره میشل” فعال اجتماعی، معتقد است که جریان‏‌های استثمارگری زنان سعی به تفکیک بخش خصوصی از عمومی نموده و در بخش عمومی، تقدم را به مردان داده و زنان را به بخش خصوصی رانده‌‏اند؛ و این تمایز و تفکیک سیاسی است و القای رابطه‏‌ای را دنبال می‏‌کند، که وابستگی زنان به مردان، و استثمار ایشان توسط مردان را در پی بیاورد. بر همین اساس، فمینیست‏‌های لیبرال برای فعالیت‏‌های خصوصی و بی‌‏اجر و مزد زنان در حریم خانواده، ارزشی قائل نیستند؛ و معتقدند که مردان از بیشترین پاداش‏‌های زندگی که همان پول، قدرت و منزلت اجتماعی است، سود می‏‌برند؛ و مانع راه‏یابی زنان در عرصه فعالیت‏‌های عمومی که منبع بزرگ‏ترین پاداش‏‌های اجتماعی است می‏‌شوند.


فمینیسم و انحرافات اجتماعی

به‌طور کلی فمینیسم، دیدگاهی است که برای تامین حقوق به ظاهر ضایع شده‌ی زنان ایجاد شده است که با آسیب‌های فراوانی همراه بوده چرا که این نوع از تفکر و نگرش با بسیاری از فرهنگ‌ها و اعتقادات همچون اسلام، در تضاد است. برخی از آسیب‌های این نوع نگرش عبارت‌اند از:

– تقابل زن و مرد (اختلافات گسترده و عمیق میان زنان با مردان)
– زیر پا گذاشتن بسیاری از ارزش‌ها (هنجارشکنی و اعمال ضدارزشی همچون مخالفت با حجاب)
– تزلزل پایه‌های خانواده (دوری از ازدواج و گسترش تجردگرایی)
– تغییر سبک زندگی بانوان (زندگی آزادانه و به دور از قید و بندی خاص)

فمینیسم در ایران

کشور ما نیز از این فرهنگ و تفکر هدفمند غربی، مستثنا نبوده و شاید بتوان نخستین زمزمه‌های ورود تفکرات فمینیستی به ایران را، دوره‌ی مشروطه و مشارکت همه‌جانبه‌ی زنان در امور جنگی عنوان کرد. اما با گذشت زمان و پیشرفت‌های اجتماعی-سیاسی به‌خصوص پس از انقلاب اسلامی، این نوع تفکر بیش از پیش گسترش یافت و به نوعی جنگ میان زنان با مردان تبدیل شد.

جامعه‌شناسان ایرانی، فمینیست‌های ایران را به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌کنند:
– فمینیست‌های غیر دینی: این گروه در پی حذف دین و چارچوب‌های دینی برای بانوان هستند و این چارچوب‌ها را محدودیت می‌دانند. باید توجه داشت که عمده اعتقاد آنان نشات گرفته از تفکرات غربی؛ مبنی بر “سکولاریسم” است.

– فمینیست‌های دینی!: گروه دوم سعی بر آن دارند که قوانین و هنجارهای اجتماعی را به نفع زنان تغییر داده و خواستار اصلاحات گسترده‌ای در این زمینه هستند. آن‌ها معتقدند که تفکرات فمینیستی با دین در تضاد نیست اما باید محدودیت‌های دینی برای زنان از میان برداشته شود تا عدالت اجتماعی برقرار گردد.

باید توجه داشت که با افزایش موج تهاجم فرهنگی به ایران، گروه‌ها و NGO های فراوانی با هدف اشاعه‌ی تفکرات فمینیستی و نیز آزادی بی‌قید و شرط زنان راه‌اندازی شده‌اند که اکثر آن‌ها دین و حجاب را بزرگ‌ترین مانع رشد و پیشرفت زنان می‌دانند و همین موضوع باعث موج‌سواری بیگانگان و سوءاستفاده از فضای موجود، شده است. به‌طوری که همواره شاهد هدایت اکثر گروه‌های فمینیستی از خارج کشور هستیم و نمونه‌ی آن را در طرح‌ها و دستوالعمل‌های افرادی همچون “مسیح علینژاد” (فعال اجتماعی) و نیز “شیرین عبادی” (حقوق‌دان)، آشکارا مشاهده می‌کنیم که حجاب بانوان را مورد هدف قرار داده تا به اصلی‌ترین اولویت دینی و مهم‌ترین ارزش اجتماعی آسیب برسانند. آن‌ها خوب می‌دانند که با چنین روندی، تدریجا پایه‌های اعتقادی جامعه را متزلزل ساخته و مسیر نیل به جدایی دین از حکومت را هموار خواهند کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.