شناخت تحلیلی پدیده انقلاب اسلامی و مفاهیم انقلاب

فاعتبروا بما اصاب الامم المستکبرین من قبلکم من باس الله وصولاته ووقائعه و مثلاته، واتعظوا بمثاوی خدودهم و مصارع جنوبهم، واستعیذوا بالله من لواقح الکبر کما تستعیذونه من طوارق الدهر؛ ۱ مردم! از آنچه که بر ملت های متکبر گذشته، از کیفرها و عقوبت ها و سختگیری ها و ذلت و خواری فرود آمده، عبرت گیرید، و از قبرها و خاکی که بر آن چهره نهادند، و زمین هایی که با پهلو ها بر آن افتادند، پند پذیرد و از آثار زشتی که کبر و غرور در دل ها می گذارد به خدا پناه ببرید، همان گونه که از حوادث سخت به او پناه می برید!»

#شناخت#مفاهیم#انقلاب#اسلامی

۱. مقدمه
 مطالعه ی انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یکی از تحولات سرنوشت ساز تاریخ، برای هر آن کس که در عرصه ی سیاست و تاریخ گام می نهد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. شناخت این پدیده مستلزم شناخت پدیده «انقلاب» است. در این رهگذر شناخت واژه «انقلاب»، قبل از هر بحث دیگری در این نوشتار ضرورت دارد. پس از ارائه ی تعریفی از انقلاب، بایسته است تعریفی از تحولات مهم اجتماعی دیگر نظیر اعتصاب، کودتا، شورش، اصلاح، و
نهضت یا جنبش ارائه گردد تا وجه تمایز آن ها از انقلاب مشخص شود و در نتیجه، این واژگان در مباحث، با یکدیگر خلط نگردند.

۲. تعریف انقلاب ۲
 «انقلاب»، از واژگانی است که از گذشته ی دور، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی، یکی از اصطلاحات نجومی و به معنای« حرکت دورانی منظّم و قانونمند ستارگان»، «دور» و «گردش» بوده است. در قرآن کریم نیز این کلمه در دو معنای «رجوع و بازگشت» و «تحوّل و دگرگون شدن» استعمال شده است. اروپائیان برای القای معنای نجومی این کلمه از دیرباز، لفظ«Revolution» را به کار می برده اند. از سال ۱۶۶۰ میلادی بدین سو، این لفظ در غرب معنای جدید دیگری نیز یافت و برای قیام سریع، پرشور، و همگانی مردم بر ضدّ نظام حاکم به کار رفت. این که چرا غریبان برای نام گذاری این قسم از حرکت های اجتماعی از اصطلاح نجومی استفاده کردند، خود، ادّله و عللی دارد که در کتب مختلف به آن ها اشاره شده است. ۳ مترجمان فارسی زبان نیز، به پیروی از غریبان، قیام همگانی مردم را بر ضد نظام حاکم، «انقلاب» نام نهادند.
به هرحال، کلمه«انقلاب» در پهنه علوم انسانی و اجتماعی به دو معنا استعمال می شود: یکی به معنای تحوّل سریع، شدید و بنیادین که بر اثر طغیان عموم مردم در اوضاع و احوال سیاسی جامعه روی می دهد و در نتیجه یک نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی جای خود را به نظام دیگری می دهد؛ و دیگری به معنای تحوّل شدید و ریشه ای و غیر سیاسی که به کندی و بدون خشونت صورت می گیرد. مانند انقلاب علمی، انقلاب صنعتی، انقلاب فرهنگی، انقلاب ادبی و انقلاب هنری. وجه مشترک دو معنای لفظ «انقلاب» همان « تحوّل شدید، اساسی و کلّی» است. در این نوشتار مقصود از واژه ی «انقلاب» فقط معنای اوّل آن است، و معنای دوم به هیچ روی، مراد نیست.
واژه ی انقلاب از واژگانی است که در علوم مختلف دیگر همچون فلسفه و فقه نیز از آن یاد شده است. آیا می توانید برخی از این تعاریف را به دست آورده ارتباط آن ها را با تعریفی که در بالا ذکر گردید، مشخص سازید؟

۳. انقلاب در مقایسه با دیگر حرکت های اجتماعی
 با تعریفی که از واژه ی انقلاب داده شد، می توان به تفاوت آن ها با انواع دیگر حرکت های اجتماعی، که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود، پی برد:

الف – اعتصاب
 اعتصاب ۴، در دامنه دارترین معنای خود، به هر نوع تعطیلی گفته می شود که به عنوان اعتراض به تجاوز به یکی از حقوق اجتماعی به عمل آید. به عنوان مثال ممکن است همه ی سکنه ی ناحیه ای پس از وقوع زمین لرزه یا طغیان رودخانه، به کندی و غیر مؤثّر بودن کمک های ضروری دولت، اعتراض داشته باشند و دست به «اعتصاب» بزنند.
اعتصاب، به معنای خاصّ کلمه، یعنی معلّق ساختن هماهنگی کار از طرف کارگران و دستمزد بگیران، تا به این وسیله، یا به طور مستقیم به کارفرما فشار وارد شود و یا قدرت های محلّی یا دولت مجبور به دخالت شوند تا در این صورت کارفرما را در تنگنا بگذارند و به هر تقدیر، همه یا لااقلّ، قسمتی از درخواست های کارگران و مزدبگیران برآورده شود.۵
اعتصاب چه عمومی باشد و چه صنفی، چه اعتراضی بر ضدّ تجاوز به حقوق طبیعی(غیر وضعی) باشد و چه اعتراضی بر ضدّ تجاوز به حقوق شناخته شده و قانونی و یا این که چه اعتراضی بر ضدّ تخطّی از عرف و عادات و آداب و رسوم معمول و متعارف باشد و چه با هدف تغییر تصمیم کارفرمایان یا مدیران صنعتی باشد و چه قصد تغییر سیاست های اقتصادی دولت را و چه قصد در هم شکستن و واژگون کردن نظام حاکم را داشته باشد، به هرحال، کم یا بیش با امور و شؤون سیاسی ارتباط و سر و کار می یابد. بنابراین، « اعتصابی وجود ندارد که کم و بیش جنبه سیاسی نداشته باشد»۶ و با نظام حاکم، اصطکاک پیدا نکند.
نظام حاکم ممکن است به سبب آگاهی از اوضاع و احوال عمومی جامعه و عمق و وسعت اعتراض اعتصابیّون و خطرات ناشی از بی التفاتی به خواسته های آنان یا سرکوبی آنان، شیوه ای مسالمت جویانه در پیش گیرد، با اعتصاب گران به تبادل نظر و گفت و گو پردازد، و با جرح و تعدیل و حکّ و اصلاح خواسته هایشان، به قسمتی از آن ها تن دردهد و آنان را به ترک اعتصاب راضی کند. هم چنین ممکن است، از سر بی خبری از واقعّیت ها یا ترس از واکنش های کار فرمایان، مدیران صنعتی و سرمایه داران، از توجّه به خواسته های اعتصاب کنندگان یکسره سرباز زند و به قوه قهریّه و اعمال زور و خشونت متوسّل شود.
در این صورت، بسته به اوضاع و احوال مختلف اجتماعی، قدرت اعتصاب کنندگان، رهبری آنان، قدرت آنان، قدرت نظام حاکم، تدابیر و چاره اندیشی های آنان و …، یا اعتصاب کنندگان، اگرچه به طور موقت، شکست می خورند و خاموش می شوند و یا اعتصاب، عمق، وسعت و اوج بیشتری می گیرد و موجبات تزلزل و سقوط و زوال نظام حاکم را فراهم می آورد.

ب – کودتا یا انقلاب کاخی
 کودتا،۷ که در اصل واژه ای فرانسوی است، در معنای عام خود، یعنی شورش گروهی از دستگاه حاکمه برضدّ گروه دیگر و تلاششان برای برکنار کردن آنان از صحنه قدرت. اگر کودتا به ابتکار گروهی از مقامات دولتی یا صرفاً توسط آنان صورت گیرد، «کودتا» به معنای واقعی، نام می گیرد، و اگر به ابتکار گروهی از مقامات ارتشی و نظامی یا صرفاً به وسیله آنان انجام پذیرد، «کودتای نظامی» نامیده می شود. بنابراین، فرق کودتا با انقلاب این است که کودتا از بالا و به دست افرادی از نظام حاکم انجام می گیرد، در حالی که انقلاب، طغیان عموم مردم و قشرهای پایین بر ضدّ نظام حاکم است.
کودتا، چون نتیجه نزاع بر سر قدرت است و به انگیزه از میان برداشتن حریفان و رقباست، به طور طبیعی نمی تواند به خیر و صلاح عموم افراد جامعه منجر شود، اگرچه کودتاگران برای این که از تأیید و حمایت مردم برخوردار شوند، دست به یک سلسله فعّالیّت های به ظاهر اصلاح گرانه و خیرخواهانه می زنند.البته می توان فرض کرد که در اوضاع و احوالی که مهیّای یک تحوّل بنیادی و انقلابی است، گروهی از مقامات دولتی یا ارتشی، نظام حاکم را ناگهان ساقط کنند و سپس قدرت و حکومت را به دست مردم بسپارند و خود نیز کناره گیری کنند؛ ولی این فرضی است که لااقل تاکنون به وقوع نپیوسته است.
کودتای خزنده پیچیده ترین صورت کودتاست که عمدتا مبتنی بر سیاست نفوذ در نهادهای قدرت، از جمله سه قوه ی مجریه، مقننه و قضاییه و تشدید فضای اختلاف جناح های حکومتی، پیش بردن پروژه های فعال و پرفشار جنگ روانی و تبلیغی و ترور شخصیت و حتی ترور فیزیکی علیه آنانی که ممکن است توان مقاومت در برابر کودتا را داشته باشند و نیز استفاده از تاکتیک های پیچیده ی نفوذ از درون با بهره گیری از جوّ بی تفاوتی مردمی، غفلت حاکمان و نارسایی های اقتصادی است.۸
به نظر شما، دشمنان نظام جمهوری اسلامی، با چه شگردهایی می توانند این نوع کودتا را در ایران عملی سازند؟ آیا می توانید به نمونه یا نمونه هایی از کودتای خزنده، در طول عمر نظام جمهوری اسلامی، اشاره کنید و نتایج و بازتاب های آن را تشریح نمایید؟ در گفت و گو با دوستان خود، ابعاد مختلف این بحث را مطرح سازید.

ج – شورش
 شورش،۹ رفتار خشونت آمیزی است که توسط توده ای از مردم یک منطقه علیه حکومتی خاص برای رهایی از سلطه ی سیاسی آن حکومت شکل می گیرد.
از مقایسه ی ماهیت «شورش» و «انقلاب» می توان تفاوت های ذیل را به دست آورد:۱۰
۱. وسعت و عمق یک انقلاب، به مراتب بیش از شورش است، زیرا انقلاب ها از یک سو مبتنی بر ارزش های ایدئولوژیکی بوده و از دیگر سو، حجم عظیمی از آحاد یک کشور را در برمی گیرند؛ ولی در شورش تنها اقشار معدودی از جامعه در صحنه حاضر خواهند گردید و عامل عمده در ایجاد آن، از یک سو، قدرت رهبری و از دیگر سو، میزان فشارهای اقتصادی و نارضایتی است. از این رو، شورش در مقایسه با انقلاب، بسیار زودگذر است و به شیوه های مختلف می توان جلوی آن را گرفت.
۲. حرکات اعتراضی در شورش ها از سرعت بیشتری برخوردارند. از این رو دامنه ی آشوب در مدت کوتاه تری جامعه را در برمی گیرد، در حالی که انقلاب ها ریشه در حیات تاریخی یک ملت داشته و چه بسا سال های طولانی جهت شروع اولین جرقه ی رفتارهای انقلابی لازم باشد.
۳. در شورش ها، رفتارهای بسیار خشونت آمیز و جنگ مسلحانه، از عناصر اصلی به شمار می روند؛ لیکن در انقلاب ها، انقلابیون اصولا با نوعی برنامه ی سیاسی و تا حدودی از طریق تاکتیک های نظامی حساب شده و بعضا در قالب احزاب سیاسی عمل می کنند.

د – اصلاح
 کلمه ی «اصلاح»۱۱ که در مقابل کلمه ی «افساد» به کار برده می شود، به معنای سامان بخشیدن و به صلاح آوردن می باشد. معنای این گونه کلمات به کمک یک دیگر روشن می شود؛ همانند کلمات روز و شب که مفهوم هر یک از آن ها با توجه به مفهوم دیگری شناخته می شود. با مقایسه ی مفهوم روز، به معنای روشنایی، و مفهوم شب، به معنای تاریکی، بهتر می توان مفهوم هر یک از این کلمات را شناخت. کلماتی همچون خیر و شر، خوبی و بدی، و اصلاح و افساد نیز از همین قبیل کلمات شمرده می شوند. بنابراین کلمات اصلاح و افساد را باید با یک دیگر مقایسه کرد تا بتوان مفهوم روشنی از آن ها به ذهن آورد.
باید به این نکته نیز توجه داشت که مفاهیم «صلاح» و «فساد» دو مفهوم ارزشی هستند و تعریف آن ها جز با توجه به مبانی ارزشی هر جامعه امکان پذیر نمی باشد. از این رو، با نیکو شمردن اصلاحات و ناپسند شمردن افساد، نمی توان مصداق های آن ها را نیز مشخص نمود؛ بلکه باید هدف های مطلوب هر جامعه ای را در نظر گرفت و در مسیر تحقق آن اهداف حرکت کرد. حرکت به سوی هدف مطلوب، اصلاح شمرده می شود، خواه آن حرکت به تدریج، آرام و خواه به صورت جهشی و ناگهانی تحقق پذیرد؛ هرچند که در اصطلاح، تنها به حرکت نوع اول «اصلاح» اطلاق می گردد و حرکت نوع دوم «انقلاب» شمرده می شود.

ه – نهضت یا جنبش
 نهضت یا جنبش،۱۲ عبارت است از « حرکت یا رفتار گروهی به نسبت منظم و بادوام برای رسیدن به هدف اجتماعی – سیاسی معین بر اساس نقشه ی معین که ممکن است انقلابی و یا اصلاحی باشد».۱۳
مفهوم «نهضت» یا «جنبش» از مفاهیم بسیار نزدیک به انقلاب است؛ ولی می توان برخی از وجوه مهم افتراق آن ها را در امور ذیل خلاصه کرد: ۱۴
۱. در انقلاب، مفهوم «خشونت» از شروط اصلی و ضروری به شمار می رود و هرگونه تغییر و تحول در جامعه را نمی توان انقلاب محسوب کرد؛ ولی خشونت شرط لازم برای تحقق نهضت یا جنبش به شمار نمی رود.
۲. تغییر و دگرگونی در ساخت سیاسی یک جامعه، از عناصر مهم انقلاب به شمار می رود و بر این اساس تعویض حاکمان سیاسی و به هم ریختن شیرازه وجودی یک حکومت از اهداف هر انقلابی است؛ ولی در یک نهضت ممکن است تنها به اصلاح بخشی از یک ساخت سیاسی اکتفا شود.
۳. گستردگی یک انقلاب و دربر گرفتن اقشار و اصناف مختلف یک کشور، به مراتب بیشتر از یک نهضت می باشد.
با توجه به تعاریفی که از واژگان دالّ بر حرکت های مختلف اجتماعی گذشت، مثال هایی را برای برخی از وقایع مختلفی که در جهان به وقوع پیوسته است، ذکر نمایید و بر تعاریف ارائه شده در این درس تطبیق نمایید تا نشان دهید که آیا آن تحول اجتماعی، درخور نام انقلاب است یا آن که باید نام اعتصاب، کودتا، شورش، اصلاح یا جنبش برآن نهاد.

۴. خلاصه و نتیجه گیری
 1. انقلاب در اصطلاح علم سیاست عبارت است از تحوّل سریع، شدید و بنیادین که بر اثر طغیان عموم مردم در اوضاع و احوال سیاسی جامعه روی می دهد و در نتیجه یک نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی جای خود را به نظام دیگری می دهد.
۲. اعتصاب، در دامنه دارترین معنای خود، به هر نوع تعطیلی گفته می شود که به عنوان اعتراض به تجاوز به یکی از حقوق اجتماعی به عمل آید و در معنای خاص خود، به معنای معلّق ساختن هماهنگی کار از طرف کارگران و دستمزد بگیران برای فشار بر کارفرما، به منظور برآوردن حداقل بخشی از خواسته هایشان می باشد.
۳. کودتا، در معنای عام خود، یعنی شورش گروهی از دستگاه حاکمه بر ضدّ گروه دیگر و تلاش شان برای برکنار کردن آنان از صحنه قدرت.
۴. شورش رفتار خشونت آمیزی است که توسط توده ای از مردم یک منطقه علیه حکومتی خاص برای رهایی از سلطه ی سیاسی آن حکومت شکل می گیرد.
۵. اصلاح عبارت است از: تغییر در عرصه های اقتصادی و سیاسی یک جامعه، حکومت، آیین، نهاد، و یا ساختار، بدون آن که روح کلی و شاکله و ساختار سیاسی آن را دگرگون سازد.
۶. نهضت یا جنبش عبارت است از حرکتی که از سوی گروهی به طور نسبی منظم و بادوام برای رسیدن به هدف اجتماعی – سیاسی معین و بر اساس نقشه ی معین شکل می گیرد.
منابعی برای مطالعه ی بیشتر:
۱. آقایی، بهمن و غلامرضا علب بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، کتاب دوم: ترمینولوژی انقلاب، جنگ، کودتا،…، ج ۱، تهران، نشر ویس، چ۱، ۱۳۶۶.
۲. آقابخشی، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران: نشر چاپار، چ۱، ۱۳۷۹.
۳. آرنت، هانا، انقلاب، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چ۱، ۱۳۶۱.
۴. زرشناس، شهریار، واژه نامه فرهنگی، سیاسی، تهران: کتاب صبح، چ۱، ۱۳۸۳.
۵. کاشانی، مجید، جامعه شناسی انقلاب،[بی جا]: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور، چ۳، ۱۳۷۶.
۶. مصباح یزدی، محمدتقی، اصلاحات، ریشه ها و تیشه ها، قم: مرکز انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲.
۷. ــــــــــــــــــــ، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۸.
۸. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱.

پی نوشت ها :
 

۱.نهج البلاغه، خطبه ی ۱۹۲
۲.Revolution
۳.ر. ک: بهمن آقایی و غلام رضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، ج۱، ص ۳۴ و: شهریار زرشناس، واژه ی نامه فرهنگی، سیاسی، چ۱، ۱۳۸۳، ص ۳۲، و:هانا آرنت، انقلاب، ص ۵۷.
۴.Greve strike
۵.توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، ص ۱۷۳- ۱۷۱.
۶.همان، ص ۱۷۲.
۷.Coup dEtat
۸.شهریار زرشناس، واژه نامه فرهنگی، سیاسی، ص ۲۱۱.
۹.Revolt – Insurrection – Insurgency – Rebellion – Backlash.
۱۰.مجید کاشانی، جامعه شناسی انقلاب،[بی جا]: ص ۷۸.
۱۱.Reform
۱۲.Movement
۱۳.علی آقابخشی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص ۳۶۹.
۱۴.مجید کاشانی، جامعه شناسی انقلاب، ص ۷۸.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.