تبیین انقلاب اسلامی ایران بر اساس چارچوب تئوری تحول انقلابی چالمرز جانسون (بخش سوم)

معیارها و منابع تغییر و عدم تعادل
 شیوه دوم برای نشان دادن و اثبات یک جامعه متعادل از نظر روحانیان از معیارهایی است که بیانگر متعادل یا نامتعادل بودن یک جامعه می باشد.

#تبیین#انقلاب#معیارها#منابع#تغییر

اگرچه معیارهای کاملی برای اندازه گیری نظام اجتماعی از حالت تعادلی وجود ندارد اما می توان به مقیاس های گوناگونی که باید در یک شاخص کامل وجود داشته باشد اشاره کرد که مهم ترین آنها عبارت اند از:
۱. گسترش انواع فساد، جرم و جنایت و اعتیاد در جامعه: یکی از مشخصات جامعه ایران در سال های ۵۷- ۱۳۴۲، گسترش و رواج انواع فساد (اداری، مالی، اخلاقی) در ارکان دولت و جامعه است. آمار و ارقام مربوط به اماکن فساد و فحشا، مراکز فروش مشروبات الکلی، قمارخانه ها، کاباره ها و دانسینگ ها، تعداد معتادان به مواد مخدر، میزان رشوه ها و پرونده های جرایم مختلف، نمونه ای از فساد اخلاقی در جامعه بود. در این دوره فساد و فحشا به صورت های مختلف، جامعه را فراگرفت و توسعه یافت و حکومت هم علاوه بر اینکه ممانعتی ایجاد نمی کرد، با وسایل مختلف به آن دامن می زد، قمارخانه های مجهز و کازینوهای شبانه روزی وابسته به دولت، همیشه دایر بود و پول های هنگفت به دست آمده از نفت در آنها صرف می شد و در نهایت به مجامع معتبرتری از همین نوع در خارج منتقل می شد. (۲) جزیره کیش که با صرف میلیاردها دلار به صورت مونت کارلوی ایران درمی آمد و برای آن خطوط ویژه هواپیمای کنکورد در نظر گرفته شده بود، نمونه ای از هزینه های هنگفت، جهت عیاشی بود.
در سال های آخر سلطنت شاه، به لحاظ آشفتگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ و نیز فساد مالی، فحشا به صورت یک بحران اجتماعی درآمده بود. (۳) محله های بدنام و فحشاخانه ها بسیار زیاد شده بود و تنظیم روابط اجتماعی بر اساس آنها انجام می شد. روز به روز به تعداد فواحش و مراکز فحشا افزوده می شد و آمار غیر رسمی حکایت از وجود ۵۰ هزار فاحشه در ایران داشت. محله های بدنام در تهران و شهرستان ها به صورت پایگاه بزرگ جنایت، فساد، قتل و اعتیاد، درآمده بود و علاوه بر حاشیه خیابان ها که لانه فساد بود در زندان ها نیز فساد و فحشا بیداد می کرد.
حقوق بگیران ۲۶۰۰ نفری دربار شاه، هزینه های غیرمعمولی مانند تلفن و تلکس، لباس های آنچنانی، دعوت از خیاط های خارجی و پرداخت هزینه سفر و انعام و هدایای مخصوص به آنها، دعوت از هنرپیشه ها و رقاصه ها با هزینه های گزاف، بخشی از حیف و میل های خاندان سلطنتی و دربار و دولت بود. شرکت ها و سازمان های مختلف هم به نحوی در چنین فسادهایی غوطه ور بودند. (۴)
۲. افزایش مهاجرت: شاه با اجرای برنامه اصلاحات ارضی، کشاورزی را نابود کرد؛ به طوری که در سال ۱۳۵۲ که قیمت نفت به سرعت افزایش یافت، میزان سرمایه گذاری در کشاورزی تنها ۸ درصد درآمد ملی را به خود اختصاص داد. (۵) نابودی کشاورزی، نابودی روستاها و مهاجرت مردم به شهرهای بزرگ را ایجاد کرد به طوری که در سال ۱۳۵۷، جمعیت شهرنشین ایران به ۲۰ میلیون نفر بالغ گردید و از جمعیت روستایی پیشی گرفت. (۶) روستاییان در نتیجه نابودی کشاورزی و به دنبال توسعه شهرنشینی، به امید پیدا کردن شغل مناسب به شهرها هجوم آوردند و ضمن اسکان در حاشیه شهرها و حلبی آبادها، طبقه کارگر روزمزد شهری را ایجاد کردند. وضع زندگی روستاییان، جلوه ای بسیار نامطلوب و تضاد چشمگیری با وضع شهری ها داشت. عقب افتادگی، محرومیت و پراکندگی روستاها، محیط زندگی سخت و طاقت فرسایی را برای روستاییان ایجاد می کرد و نتیجه این وضعیت، بالا بودن درصد بی سوادی و مرگ و میر در میان آنها بود. در سال ۱۳۵۳ تنها ۳۹ درصد کودکان لازم التعلیم روستایی امکان استفاده از آموزش های دولتی را داشتند، در حالی که این رقم برای شهرنشینان به ۹۰ درصد می رسید. (۷) در نتیجه شکاف بین روستاها و شهرها و مهاجرت روستاییان به شهرها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، عواملی بودند که طغیان عمومی علیه شاه را به جود آوردند.
۳. ارتباطات: عواملی نظیر گسترش شبکه تلویزیونی و مسافرت به خارج، از منابع تغییر ارزشی جانسون بود که در این خصوص می توان گفت بین سال های ۵۵-۱۳۴۵ درصد گیرنده های تلویزیون از ۸/۳ درصد به ۰/۶۹ درصد و تعداد مسافران سالیانه به خارج از کشور از حدود ۱۰۰هزار نفر نزدیک به ۵۵۰ هزار نفر رسید. (۸)

جمع بندی و نتیجه گیری
 سیاست ها و اقدامات شاه اعم از توسعه و پیشبرد شبه مدرنیزاسیون، اتخاذ سیاست دست نشاندگی آمریکا، ترویج و تبلیغ سکولاریسم و تلاش برای جدایی دین از سیاست و… همگی شرایط را فراهم آورد که در آن محیط تاسیسی ناشی از اتخاذ این اقدامات با شرایط و ویژگی های ذهنی جامعه ایران در تضاد و تخالف قرار گرفت. به عبارت دیگر این شرایط منجر ایجاد شکافی عمیق میان هنجارها و ارزش های دیرین حاکم بر جامعه ایرانی گردید که فرهنگ ایرانی را شکل می داد. با واقعیت های محیطی که در نتیجه اتخاذ این سیاست ها شده بود. گسترش کاباره ها ، سینماها، مدل های زننده لباس، شیوع سبک رفتار غربی، انسداد سیاسی و … . همگی محیطی جدید را در مقابل چشمان میلیون ها ایرانی عرضه می نمود که با ارزش ها و هنجارهای درونی آنها در تضاد بود؛ این تضاد و ناهماهنگی میان واقعیات محیطی و ارزش ها منجر به شکل گیری جامعه ای نامتعادل گردید. در ایران، عدم تعادلی که می تواند به عنوان یک عامل انقلاب در نظر گرفته شود از اواخر سال ۱۳۵۶ در قشرهای مختلف اجتماعی قابل مشاهده بود؛ شعارهای مردم، اعتصابات عمومی، تظاهرات و … همگی حاکی از این عدم تعادل بود.
سرانجام عوامل شتابزا از جمله شهادت فرزند امام (ره) در آبان ماه ۵۶، شهادت دکتر شریعتی در خرداد ۵۶، انتشار اطلاعیه توهین آمیز در روزنامه اطلاعات و نیز دستور امام مبنی بر پیوستن ارتش به مردم- که باعث فرار فرماندهان رده بالای ارتش و نیروهای انتظامی و در نتیجه از هم گسیختگی آنها شد- باعث گردید که همه گروه های مخالف تحت رهبری امام (ره) رژیم را سرنگون کنند. بعد از انقلاب اسلامی ۵۸ در ایران نظام ارزشی جدیدی پی ریزی شد که عناصر مهم آن از بین رفتن بی عدالتی و نابرابری، استبداد، وابستگی به غرب و تمایل بیشتر به مذهب شد؛ این فرآیند تغییر ارزش ها با نگاهی به سیاست های فرهنگی نظام تازه استقرار یافته و اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی و … به خوبی مشهود است. جدا از تغییرات ظاهری در سیما و چهره مردم، جلسات قرآن در کلیه اماکن و مناطق اعم از شهری و روستایی رونق یافت؛ حوزه به عنوان پایگاه اصلی روحانیت و مذهب رونق گرفت؛ نام های غیر رسمی از رونق افتاد و باعث شد که اکثر مردم از نامه ائمه جهت نامگذاری فرزندان خود استفاده کنند؛ نهادهایی نظیر جهاد سازندگی و بسیج تاسیس شد؛ فقر به یک ارزش تبدیل شد و در مقابل جاه طلبی و تجمل پرستی رژیم پیشین قرار گرفت و انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی برای مستضعفان نامگذاری شد؛ استفاده از کلمات خارجی کمتر شد، خارجی ها در نظر مردم بی اهمیت شدند و حتی این تغییر در نظام اقتصادی تاثیر بر جای گذاشت، با تغییر ارزش ها، تقاضا برای برخی کالاها و برای برخی افزایش یافت؛ تجمل از رونق افتاد و بازار نمایشگاه های اتومبیل، بوتیک، لوکس فروشی ها و مدسازان کساد شد.
در نهایت می توان نتیجه گرفت که ملت ایران که هویت و فرهنگ خویش را خدشه دار و ارزش های درونی خود را در تغایر با محیط تاسیسی اش می دید علیه چنین وضعیت تحمیلی ای قیام کرد و در راستای تاسیس رژیمی مستقل و آزاد از تبعیت بیگانگان اقدام کرد و لذا انقلاب ایران ریشه در اعماق فرهنگ و آداب ایران زمین دارد و از دل فرهنگ و هویت ایرانی سرچشمه گرفته است و از آنجایی که ارزش ها و هنجارهای ایرانی با شرایط و محیط تحمیلی رژیم پهلوی تضاد داشت ملت ایران برای کسب مجدد هویت از دست رفته خود انقلاب کرد؛ بدینسان انقلاب ایران تلاشی بود برای کسب مجدد هویت از دست رفته ایران زمین.

پی نوشت ها :
 

۱)کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
۲)جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، اسلامی، ۱۳۶۱، ص۱۳۸.
۳)همان، ص۱۳۹.
۴)همان، ص۱۴۴.
۵)منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۵، ص۷۹.
۶)همان، ص۸۰.
۷)همان.
۸)فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۶، ص۷۲.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.