مهدویت در فطرت / گرایش فطری بشر به ظهور مصلح

واقعیت این است که علیرغم عدم موفقیت بشر در جامعه ایده‌آل، از روزگاران کهن داستان ظهور مصلح، در آخرالزمان، اصلی اساسی بوده است و پیشینیان بشر، پیوسته آن را به یاد می‌آورده‌اند.

#ریشه#فطری#مهدویت

بشر در مورد آینده چگونه می‌اندیشد؟ آیا اعتقاد به مهدویت یک اعتقاد به اصطلاح مترقی است یا یک اعتقاد ارتجاعی؟ و آیا ریشه در اعماق وجود انسانها دارد؟‌ 

نمونه‌های ذیل، بخشی از نیازها و گرایشهای متعدد فطری انسانهاست، که همه آنها اشاره به یک حقیقت واحد دارند، و آن اینکه آدمیان بر اساس فطرت خود جامعه ایده‌آلی را می‌طلبند، تا در آن، عموم ابناء بشر به راحتی در کنار یکدیگر ، یکدل و یک زبان، بر مبنای اصول اخلاقی زندگی نمایند، و رهبری را جستجو می‌کنند تا در سایه راهبری و دادگریش، تباهی از چهره جهان برای همیشه پاک شده و مردم از پرتو هدایتش به سرمنزل وحدت و کمال برسند. 

کمال پرستی

خوی کمال پرستی انسان، پیوسته به دنبال رتبه‌ای و منزلتی افزونتر است. تمام تلاشهای انسان، برای کسب معرفت و ثروت، قدرت و شهرت، بصیرت و سعادت، از فطرت کمال پرستی او سرچشمه گرفته است. ” ویل دورانت ” فیلسوف معاصر می‌گوید: 
” کشش به سوی مدینه فاضله و کمال مطلوب، در خون ماست و ما را راحت نمی‌گذارد؛ مگر آنکه از رشد و حرکت بازمانیم .” 

گرایش به وحدت 

طبیعت انسان، همواره وحدت‌گرا و وحدت دوست بوده است. از آنجا که دنیای پس از ظهور منجی، وحدت و همبستگی جامعه بشری را در بالاترین شکل ممکن دارد، عموم آدمیان در هر زمان و هر مکان خواستار چنین روزگاری بوده اند ، چنانکه ” مهاتما گاندی ” چنین می‌گوید: 

  اگر این جهان نتواند روزی به صورت جهانی واحد درآید، هیچ میل ندارم در آن زندگی کنم

” اگر این جهان نتواند روزی به صورت جهانی واحد درآید، هیچ میل ندارم در آن زندگی کنم .” 

عدالت خواهی 

زشتی ظلم و ستم، و زیبایی عدل و داد، با سرشت پاک آدمیان آمیخته است. فطرت انسان روزگاری را می‌جوید که حق و عدالت حاکم شود و جور و خیانت محکوم گردد. در عین حال، اوضاع کنونی جهان، آینده روشنی را برای اهل آن ترسیم نمی‌کند، به همین دلیل در نوشته برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۸۷، نویسنده بزرگ روس ” یوزف برودسکی ” در مقاله‌ای که اوضاع دهه آخر قرن حاضر را پیشگویی و ترسیم کرده می‌خوانیم: 
به نظر نمی‌رسد که طی دهه آینده ، جامعه به چیزی بیش از آنچه هست ، مبدل شود. بهترین چیزی که می‌توان به آن امیدوار بود، این است که کمتر از امروز ناعادلانه باشد . 

نیاز به امنیت 

نیاز به امان و آرامش برای حیات بهتر و پردوام، یکی از حاجات فطری، بلکه حقوق طبیعی هر موجود زنده و به ویژه انسان به شمار می‌آید. 

تنها امید 

مصلحین و اندیشمندان جوامع بشری ، در جستجوی راهی که پیام‌آور آینده‌ای روشن و نویدبخش باشد، آرزوهای خویش را در جوامعی ایده‌آل مجسم ساخته اند ؛ ولی متأسفانه تمامی آنها جز طرحهایی غیرعملی و رؤیایی بیش نبوده‌اند. جوامع تشکیل شده از سوی گروهی دیگر چون سازمان ملل و شورای امنیت و سازمان ع ف و بین‌المللی و صدها گروه و دسته دیگر که با اهداف خیرخواهانه و عقل‌پسندانه ، آغاز به کار نموده‌اند ، نیز در عمل همچون طبل توخالی بوده‌اند. و هرگز نتوانسته‌اند مرحمی بر زخمهای بشریت قرار دهند و بالاخره در تأمین امنیت و آسایش ناتوان مانده‌اند. 
واقعیت این است که علیرغم عدم موفقیت بشر در جامعه ایده‌آل، از روزگاران کهن داستان ظهور مصلح، در آخرالزمان، اصلی اساسی بوده است و پیشینیان بشر، پیوسته آن را به یاد می‌آورده‌اند. 
اصولاً فتوریسم یعنی اعتقاد به دوره آخرالزمان، و انتظار ظهور منجی عقیده‌ایست که در کیشهای آسمانی به مثابه یک اصل مسلم، قبول شده است. 
تمامی ادیان آسمانی بر این مسئله متفق هستند که در آخرین دوره‌های تاریخ بشریت، در حالیکه جهان مملو از ظلم و جور شده است، موعودی خواهد آمد و نظام جهان را بر اساس پرستش و عبادت خدای یگانه بر مبنای عدل و داد و دوستی برپا خواهد نمود. پیروان ادیان الهی از آنجا که تمامی وعده‌های الهی را محقق می‌دانند، چشم انتظار اویند . همان کس که بر اساس آنچه گذشت؛ فطرت تمامی آدمیان او را می‌طلبند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.