دورن مایهی اسلامی سبک زندگی / منظر آیات و نقش جامعه
سبک زندگی روشی است که فرد در طول زندگی انتخاب کرده و زیربنای آن در خانواده پیریزی میشود که در واقع، متأثر از فرهنگ، نژاد، مذهب، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، اعتقادات و باورها میباشد؛ به عبارت دیگر رفتار نهادینهشده را سبک زندگی میگوییم.
سبک زندگی از منظر آیات و نقش خانواده و جامعه در این امر
مهمترین مسائل سبک زندگی، شامل نوع زندگی، فعالیتهای معیشتی، فرهنگ خانواده مداری، آداب و رسوم و… است. «سبک زندگی» یا «lifestyle» یک مفهوم وارداتی و به عبارتی غربی است. سبک زندگی، یعنی رسیدن به هندسهای که ما آن را حیات طیبه مینامیم؛ یعنی فراتر از حیات ظاهری، یعنی زندگیای کهایمان حرف اول را میزند. در دیدگاه قرآن، سبک زندگی با اوصافی مانند: حیات طیّبه، شیوه زندگى بایسته، شیوه زندگى ارزنده، شیوهى زندگىای که یکسره طاعت خداست، معرفی شده است.
سبک زندگی در آیات قرآن
آیات قرآن بهطور دقیق به تمام ابعاد حیات انسان پرداخته است. نمونهای از آن در سوره نحل بیان شده است که گویای معیار اسلام در زندگی حقیقی و اصیل میباشد: آیهی کریمه ۹۷ سوره نحل، «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»؛ هرکس از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد. حیات طیّبه، سبک زندگی انسانهایی است که زندگى پاک و پیراستهای دارند. مولفههای سبک زندگی به مفاهیم هستیشناسی، اخلاق، اقتصاد و اجتماع معطوف است و به جنبههای عینی زندگی مربوط میشود.خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی در زندگی، از مهمترین معیارهای سبک زندگی مورد تایید اسلام است؛ بدین معنی که فرد همه شئونات زندگی خود را مثل کسب و کار، تحصیل، تفریح، معاشرت، بهداشت، خوراک، تولید و مصرف را در مسیر این هدف قرار دهد.
خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی در زندگی، از مهمترین معیارهای سبک زندگی مورد تایید اسلام است؛ بدین معنی که فرد همه شئونات زندگی خود را مثل کسب و کار، تحصیل، تفریح، معاشرت، بهداشت، خوراک، تولید و مصرف را در مسیر این هدف قرار دهد. در قرآن سوره مائده: «یاایها الذین امنوا علیکم انفسکم»؛ ای کسانی کهایمان آوردید به خود بپردازید. امام على(علیهالسلام) مى فرماید: «العقل ان تقتصد فلا تسرف»؛ خردمندى آن است که در خرج زندگى میانهروى و اسراف نکنى.
همچنین دعاهای صحیفه سجادیه را از نظر مقولههای آن مورد بررسی قرار داده است که برای اشاره به امر دوم، بخشى از دعاى شماره ۸ از صحیفه سجادیه که میگوید: «پناه ببرید به خداوند بزرگ از اخلاق ناستوده و کردارهاى ناپسندیده» و نام برده مىشود: طغیان حرص، تندى خشم، غلبه حسد، ضعف نیروى صبر، کمى قناعت، سوءخلق، پیروى هوس، تفاخر توانگران، تحقیر فقرا و مستمندان و مستضعفان، کوتاهى در حق زیردستان، کمک به ستمگر و ظالم، خوار کردن ستمدیده و مظلوم، خواستن چیزى که مى دانیم حق و حقیقت نیست، سخن گفتن و اظهار نظر کردن از روى بى اطلاعى، داشتن قصد خیانت نسبت به همنوعان، خودپسندى در اعمال، داشتن آرزوهاى دراز، داشتن باطن بد و شر، کوچک شمردن گناه خرد و اسراف کردن» که این مقولهها را میتوان در سبک زندگی انسان براساس آموزههای اسلامی مدنظر قرار داد.
نقش زن در ایجاد و حفظ سبک زندگی اسلامی
امکاناتی که در خانواده برای فرهنگسازی وجود دارد، مانند روابط عاطفی و اجتماعیِ اعضای خانواده، به راحتی بسیاری از مشکلها را در خود هضم میکند و شرایط را برای رشد فراهم میکند که به نوعی پیشزمینهای است تا سبک خاصِ افراد را در محیط بیرونی و بهخصوص جامعه فراهم سازد. ویژگیهای ذاتی زنانه، نمایانگر نقش مراقبتگرایانهی زنان است؛ بنابراین یک زن از حیث تأثیر محیطی، نقش تعیینکنندهای دارد. مادر پس از تولد کودک، نخستین فرد نزدیک به اوست؛ بر این اساس امام خمینی(ره) فرمودند: «اولین مدرسهای که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچهی خوب تربیت میکند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون میآید.» زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز میشود واین تأثیر بهویژه در دو سال شیرخوارگی به اوج میرسد؛ بنابراین علاوه بر تأمین سلامت زیستی او، در شکلگیری سلامت روانی و اخلاقی او نیز مؤثر میباشد. ازاین رو، در سیرهی تربیتی معصومین بهخصوص امام علی(علیهالسلام) بر نقش و اهمیت شیر مادر و نیز انتخاب دایهی شایسته، بسیار تأکید شده است.
نقش زن در خانواده از محوریترین نقشها است؛ چرا که دو وظیفه بسیار اساسى و حیاتى در خانواده بهعهده زن گذاشته شده است: وظیفه همسرى و وظیفه مادرى که این دو نقش از حیاتىترین و اصیلترین نقشها در ایجاد سلامت در جامعه مىباشد. زن، مظهر سکونت و مودت که دو عامل مهم براى ایجاد سلامت روانى در افراد و نهایتاً در جامعه است، مى باشد.
با کمیدقت به سیره ائمه(علیهمالسلام) که الگوهای بینظیر در تکامل زندگی بشر هستند، درمییابیم که هر یک از آن بزرگواران با ظرافت و حساسیت و دقت نظر، مسائل تربیتی فرزندان بهویژه پرورش روح و شخصیت آنها را پی میگرفتند. بیشک توفیق بیمانندی که این بزرگواران و بهویژه حضرت زهرا(س)، به عنوان الگوی مادر مسلمان، در تربیت کودکان داشتند، ناشی از معرفت عمیق و صحیح ایشان از دستوراتی بود که اسلام درباره انسان ارائه کرده است و روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه(س)، بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی سعادتمند است. حضرت زهرا(س) که خود، تربیتیافته دامان وحی بود، به خوبی میدانست که در تربیت اسلامی از چگونگی شیر دادن به کودک و نگاههای محبتآمیز مادر و بوسه زدن کودکان گرفته تا تمام حرکات و اعمال و گفتارش، بر روحیه حساس آنها تأثیر میگذارد. کسی که میخواهد دیگری را تربیت کند، باید در عمل، به آنچه میگوید پای بند باشد. مادری که به تربیت فرزند خود علاقهمند است، باید خود، دارای فضایل اخلاقی باشد و همواره رفتار صحیح را رعایت کند تا فرزندانش با آسودگی خاطر، در عمل از او الگو گیرند.
شیوه تربیتی حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) روحیه تعبد و بندگی را از کودکی به فرزندانش میآموخت و آنها را در حد طاقتشان با عبادت آشنا میساخت.
۱. بازی با کودکان، روش مؤثر در تربیت. بازی، شیوهای است که تأثیرات مثبت بر روحیه فرزند به جای میگذارد؛ خلاقیت او را شکوفا و عواطف کودکانه او را از محبت سیراب میسازد. بازی کودکانه مادر با فرزندان، رشد جسمی و فکری کودک را سرعت میبخشد و احساسات پاک مادری را به او منتقل میکند. نشاط، شادابی، خلاقیت، ابتکار و نوآوری و اعتمادبهنفس را در او ایجاد و زمینه را برای ظهور استعدادهای نهفته کودک فراهم میآورد. سلمان میگوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. دراین هنگام، فرزندش حسین گریه میکرد و بی تاب بود. عرض کردم، برای کمک به شما، آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمودند: «من به آرام کردن فرزندم اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.»
۲. توجه به نیازهای کودک؛ بوسیدن و ملاطفت با کودکان. روزی رسول خدا(ص) امام حسن(علیهالسلام) را میبوسید و نوازش میکرد. اقرع بن حابس عرض کرد: «من ده فرزند دارم، ولی تا به حال هیچ یک از آنان را نبوسیدهام.» پیغمبر اکرم(ص) غضبناک شد و فرمود: «اگر خدا، محبت را از قلب تو گرفته است، من چه کنم؟ هر کس نسبت به اطفال ترحم نکند و احترام بزرگسالان را نگه ندارد، از ما نیست.» ۲۰
۳. ارج نهادن به شخصیت کودک. روانشناسان مىگویند تربیتکننده، باید شخصیت کودک را پرورش دهد و اعتمادبهنفس را به او تلقین کند. او را بزرگ نفس و با شخصیت بار بیاورد. مربى اگر به کودک احترام نگذاشت و او را کوچک شمرد و شخصیت او را خرد کرد، طبعاً ترسو و بیشخصیت بار میآید و خودش را زبون و بیارزش میپندارد. هنگامیکه بزرگ شد، خودش را کوچکتر از آن مىداند که به کارهاى بزرگ اقدام کند. چنین فردى در اجتماع، منشأ اثر واقع نخواهد شد و بهآسانی زیر بار ذلت خواهد رفت؛ اما اگر خودش را بزرگ و با شخصیت دانست، به کارهاى پست، تن نمىدهد و زیر بار خوارى و ذلت نمىرود. این شخصیت نفسانی تا حدودی، به تربیت خانوادگی و روحیات پدر و مادر بستگی دارد.
با تغییر بافت اجتماعی از حالت سنتی به شکل مدرن و در اثر تحولات ناشی از جهانیشدن، شاهد تغییرات ماهیت انسان و تغییر هویت اجتماعی و فردی او هستیم کهاین امر ناشی از آثار دنیای مدرن است. آنچه دنیای به اصطلاح مدرن، به بشریت هدیه داد این بود که فرهنگ اصیل را بهعنوان عقبگرد معرفی کردند و زندگی سالم اسلامی و بومی را ارتجاع خواندند. جمع گرم خانواده، قصههای پدربزرگ و مادربزرگ، جایش را به اینترنت و ماهواره و پراکندگی خانواده داده است. قاعدتاً با پیشرفت جامعه، سطح تفکر و انتظارات اجتماع نیز تغییر خواهد کرد. نکته مهم این است که اسلام، ویژگیای دارد که شاید سایر ادیان و مذاهب نیز این ویژگی را ندارند و آن هم پویایی و انعطافپذیر بودن آن طبق مسائل روز است؛ ما احکام مستحدثه داریم.
در اینجا ممکن است عدهای با یک نگاه سطحی، گمان کنند که دین اسلام قادر نیست که خود را با زندگی امروزی تطبیق دهد؛ چرا کهاین دین یک مُدل قدیمی از سبک و روش زندگی ارائه میدهد و هرگز از یک زندگی نو و جدید استقبال نمیکند. این از باور نادرست آنها ناشی میشود؛ از عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات کافی نسبت به آموزههای سعادتآفرین دین اسلام. آموزههای این دین، بهگونهای نرم و انعطافپذیر طراحی شده که میتواند با یک پوشش همه جانبه، نیازهای انسان را در زمانهای مختلف در هر عصر و زمانی به خوبی تأمین نماید. اسلام یک دین همیشه زنده و پویایی است که هرگز گذشت زمان، آن را به عقب نرانده و پیشرفته شدن زندگی فردی و اجتماعی بشر باعث فرسودگی و کهنگی آن نمیشود. وسعت و گستردگی آموزههای دین اسلام به اندازهای است که میتواند مسائل گوناگون زندگی انسان را تحت پوشش قرار دهد و به راحتی پاسخگوی تمام نیازهای او در تمام مدت عمرش باشد و بهگونهای عمل نماید که هیچگاه در مورد اداره زندگی او، دچار عجز و درماندگی نشود.
بنابر این بحث، میتوان پیشنهاد نمود که آموزش و پرورش، به عنوان اولویت اول و سایر موسسات و مراکز فرهنگی و آموزشی میتوانند در تئوری و عمل، تأثیر بهسزایی در فرهنگسازی مقوله سبک زندگی اسلامی داشته باشند. لذا در این فرهنگسازی، بیشتر بر «چرایی زندگی» و «مفهوم حیات طیبه» تأکید میشود، اما مهارتهای زندگی و ابزارهای لازم زیستن «زیست مطلوب دنیوی» در اختیار انسانها قرار داده نشده است که البته در بسترسازی این مسئله مهم، «مقوله سبک زندگی اسلامی» آنطور باید و شاید کار نشده است.
نقش دولت و حاکمیت در استقرار سبک زندگی اسلامی
مفهوم سبک زندگی اسلامی و مقولههای آن، بایستی مطابق پژوهشها در سطح کلان استخراج و در نهایت، طی برنامهریزی راهبردی و عملیاتی در کشور با بسترسازی لازم آن، نهادینه شود. نسبت دولت و سبک زندگی اسلامی، از جمله مسائلی است که میتواند در مقولهی سیاستگذاری و تعیین خطمشیء نمایان گردد؛ لذا ترسیم چشمانداز زندگی مردم و نیز آسیبشناسی از وضع موجود، میتواند در نهادها و ساختارهای قدرت در نظام اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و سنجش برخی عادات و آداب و رسوم کنونی با اعمال نظارت فرهنگی، موجبات اصلاح سبک زندگی مردم را فراهم نماید. نهاد سیاسی دولت باید در راستای بسط و گسترش تاریخ پربار فرهنگی کشور و تعمیق مطالبات فرهنگی، ابعاد گستردۀ فرهنگ و وضعیت فعلی فرهنگ عمومی را در موضوع سبک زندگی ایرانی-اسلامی ترمیم نماید که دراین میان نقش رسانۀ ملی و دیگر رسانههای دیداری و نوشتاری بسیار مهم و کلیدی است. حیات یک جامعه منوط به حیات خانواده است؛ بدین ترتیب، ضرورت تبیین سیاستهای حمایتی دولت از نهاد خانواده برای ارتقای سبک زندگی ایرانی-اسلامی بیش از پیش احساس میشود.آنچه دنیای به اصطلاح مدرن، به بشریت هدیه داد این بود که فرهنگ اصیل را بهعنوان عقبگرد معرفی کردند و زندگی سالم اسلامی و بومی را ارتجاع خواندند. جمع گرم خانواده، قصههای پدربزرگ و مادربزرگ، جایش را به اینترنت و ماهواره و پراکندگی خانواده داده است. قاعدتاً با پیشرفت جامعه، سطح تفکر و انتظارات اجتماع نیز تغییر خواهد کرد. نکته مهم این است که اسلام، ویژگیای دارد که شاید سایر ادیان و مذاهب نیز این ویژگی را ندارند و آن هم پویایی و انعطافپذیر بودن آن طبق مسائل روز است؛ ما احکام مستحدثه داریم.
بنابراین، رسالت دولت باید بر مبنای تعمیق گفتمان معنایی خانواده تعریف گردد تا معناگرایی و احساسپذیری از زندگی اجتماعی ارتقاء یابد. ازاین رو، مهدکودکها، دانشگاهها یا دیگر نهادهای آموزشی و تربیتی در دولت و یا نهادهای خصوصی، بههیچ عنوان نمیتوانند کارکرد واقعی نهاد خانواده را به فرد منتقل سازند، بلکه دولت باید بر کارکردهای بیبدیل خانواده در درون این هستۀ ارزشمند، تأکید ورزد تا فرایند ارتباط از درون خانواده به بیرون از خانواده منتقل نگردد. در صورت غفلت از این مقوله، طرح تحقق سبک زندگی اسلامی شعاری بیش نخواهد بود. سند جامع سبک زندگی اسلامی-ایرانی، باتوجه به شاخصهای کمیوکیفی، نظیر الگوی مصرف، ترویج روحیه مشارکت وفرهنگ تعاون و رقابت سالم بین مردم، قناعت و صرفهجویی و احترام به کسب وکارحلال، احترام به قانون، تفریحات و اوقات فراغت سالم، ترویج سختکوشی وسادهزیستی متناسب با آموزههای اسلامی، توسط دولت به مجلس شورای اسلامی است که در راستای اجرای سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه و مصوبهی مجلس باید مورد اهتمام روزافزون دولتمردان محترم قرار گیرد که در صورت تحقق این مهم، میتوان مدعی الزامات و بایستههای ورود عالمانه و هدفمند دولت در تحقق سبک زندگی اسلامی گردید.
بهواسطۀ اجتماعی بودن انسان، هرگونه خلل و چالشی در هر زمینهای میتواند پیکره جامعه را تحتتأثیر قرار داده و سلامت ساختار اجتماعی را به مخاطره اندازد. مطالعه انحرافات و کجرویهای اجتماعی و به اصطلاح، آسیبشناسی اجتماعی که عبارت است از: ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و غیره، همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها است. بهعبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابهسامانیهای اجتماعی، آسیبشناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند؛ یعنی، آسیب زمانی پدید میآید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. پایبند نبودن به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی میگردد. ناهنجاریهای اجتماعی بیشتر از ضعف و ناکارآمدی حکومتها سرچشمه میگیرد و یا نتیجه مستقیم عملکرد خود انسان است. برخی از ناهنجاریهای اجتماعی که میتواند بر تغییر سبک زندگی تأثیرگذار باشد و موجبات ناامنیهای اجتماعی را فراهم کند، عبارتند از:
• اعتیادهای مضر؛
• دوستان ناباب؛
• محیطهای آلوده؛
• مشروبات الکلی؛
• ترویج لذتپرستی؛
• پیشرفت تکنولوژی و استفادههای نادرست؛
• طلاقهای بیمورد؛
• تقلیدهای بیدلیل؛
• حاشیهنشینی در شهرها؛
• بیحجابی و پوشش نامناسب در جامعه؛
• استفادههای ناصحیح از ماهواره واینترنت.
اگرچه مفهوم سبک زندگی چند بعدی است، اما باید بهعنوان یک کل درنظر گرفته شود. حاکمیت و افراد هر جامعهای برای برآوردن نیازهای کلی خود و بهینهسازی این نیازها باید سعی کنند اقدامات و تدابیری را پایهگذاری کنند تا بتوانند گام مؤثری در عرصه توسعه پایدار زندگی، بهویژه در بعد اجتماعی آن بردارند.
منابع:
۱. قرآن
۲. صحیفه سجادیه
۳. غررالحکم
۴. محمد سعید مهدوی کنی، دین و سبک زندگی، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ۱۳۹۱.
۵. علامه طباطبایی، سنن النبی، ترجمه محمدهادی فقهی، انتشارات بوستان کتاب، قم.
۶. محمد تقی فعالی، مبانی سبک زندگی، انتشارات دین و معنویت آل یاسی. قم ۱۳۹۶.