تحلیل انواع برهانهای خداشناسی
علم انسان از دو قسم حضوری و حصولی تشکیل شده است. قسم اول علمی است که خود وجود معلوم در ذهن و ذات عالم وجود دارد و نه صورت ذهنی آن، مانند علم انسان به حالت شادی، اندوه و گرسنگی خویش؛ قسم دوم علمی است.
وجود آفریدگار جهان را از راههای مختلف میتوان مدلل و اثبات کرد که اشاره میشود:
۱. به اعتبار معرفت (علم حضوری و حصولی)
علم انسان از دو قسم حضوری و حصولی تشکیل شده است. قسم اول علمی است که خود وجود معلوم در ذهن و ذات عالم وجود دارد و نه صورت ذهنی آن، مانند علم انسان به حالت شادی، اندوه و گرسنگی خویش؛ قسم دوم علمی است که صورت و ماهیت شیء معلوم نزد عالم حاضر شود، مانند علم ما به اشیاء خارجی که از طریق صورت ذهنی خود- که در اصطلاح معلوم بالذات نامیده میشود- حاصل میشود.
براهین خداوند نیز از این دو قسم خارج نیست، چرا که شخص انسان ممکن است نه با مفاهیم و صورتهای ذهنی، بلکه با علم حضوری و فطرت خویش در ذات خود، خداوند را احساس کرده و به آن ایمان آورد، که در علم عرفان از آن به علم شهودی تعبیر میشود. نکته قابل ذکر این است که این نوع علم به خداوند با توجه به انسانها مختلف است، علم حضوری پیامبران و امامان قابل مقایسه با علم سایر انسانها نیست، چنان که علم عارف با علم افراد عادی تفاوت بسیاری دارد. صورت دوم علم انسانها به خداوند از طریق علم حصولی و تشکیل قیاسها و استدلالهای عقلی انجام میگیرد که در قالب انواع استدلالها مانند برهان امکان و وجوب، نظم حرکت و صدیقین تبیین میشود.
۲. پیشینی و پسینی
استدلال از طریق علم حصولی برای خداوند خود به دو قسم تقسیم میشود: یکی استدلال محض مانند براهین فلسفی مثل برهان صدیقین و امکان است که در تقریر و اثبات آن به مقدمات حسی و تجربی نیازی نیست، نوع دوم استدلالهایی است که به مقدمات خارجی و حسی نیازمند است مانند برهان حدوث، حرکت و نظم. از نوع براهین اول به پیشینی تعبیر میکنند که تحقق آن پیش از تجربه و حس صورت میگیرد، اما نوع دوم به لحاظ امور حسی نیازمند است که به این دلیل پسینی بر آن اطلاق میشود.
۳. به اعتبار علت و معلول (لمی و انّی)
راه دیگر برای شناخت خداوند سود جستن از علت یا معلول است.
شناخت و اثبات یک شیء گاهی از طریق علم و اثبات علت آن صورت میگیرد، مثلاً با علم به آتش، علم به حرارت و گرمای آن نیز مسجل میشود. در اصطلاح منطقی از این استدلال به «برهان لمی» تعبیر میشود. گاهی برای اثبات یک شیء از اثبات معلول استفاده میشود، مانند اثبات آتش از طریق وجود دود که نشانگر آتش است.
در شناخت و اثبات خداوند نیز دو طریق قابل تصور است، استدلال انّی از طریق اثبات حدوث، نظم، وجود ممکن و حرکت که اکثر براهین کلامی و فلسفی را شامل است. (۱) صورت دوم استدلال از طریق حقیقت وجود که آن نه علت وجود خداوند که ملازم با آن است، این صورت نه برهان لمی بلکه برهان شبه لمی است، چرا که خداوند علتی ندارد تا از طریق اثبات علت آن، وجود خداوند نیز ثابت شود.
۴. به اعتبار راه، رونده و هدف
در برخی از براهین راه، رونده و هدف یکی است، مانند برهان صدیقین که با قبول نظریه وحدت وجود، همه هستی خداوند است؛ لذا راه (نفس وجود)، رونده (انسان که شأنی از وجود کامل است) و هدف (وجود کامل) یکی خواهد بود. صدرا با اشاره به برتری برهان صدیقین بر برهان نفس میگوید:
«طریقه الصدیقین فیفضل علیه و علی غیرها بانّ السالک و المسلک و المسلوک منه و المسلوک الیه کله واحد و هو البرهان علی ذاته» (۲).
در بعضی براهین رونده و راه یکی است، مانند برهان نفس که انسان (رونده) خداشناسی (مقصد) را از خود (نفس) شروع میکند.
«ففی هذه الطریقه یکون المسافر عین الطریق». (۳)
در بعض دیگر هر سه اصل فوق متغایر است، مانند برهان نظم که انسان (رونده) از طریق نظم موجود در عالم (راه) به وجود خدا (هدف) دلیل اقامه میکند.
۵. به اعتبار خود راه
در این تقسیم ادلهای با توجه به خود راه تبیین و اقامه میشود که قابل تقسیم به براهین عقلی، شهودی، طبیعی و فطری و همچنین نقلی است که توضیح آن گذشت.
۶. تقسیم رایج در فلسفه غرب
دو تقسیم اول در فلسفه و کلام اسلامی رایج بود، اما در فلسفه غرب براهین وجود خدا در هشت قسم ذیل طرح و تحلیل و نقد میشود (۴):
۱. برهان وجود شناختی (انتولوژی)
۲. جهان شناختی
۳. اخلاقی
۴. تجربه دینی
۵. اجماع عام
۶. درجات کمال
۷. مردم پسند
۸. غایت شناختی