راههای خداشناسی/ حکمت، معرفت و حدوث
حرکت به سوی اثبات او
در گذشتههای دور، ارسطو فیلسوف یونانی برای اثبات خداوند به برهانی توسل جست که بر همان حکمت نام دارد. ارسطو اثبات میکند که محرک نخستینی وجود دارد که حرکت را در عالم ایجاد کرده است.
آن محرک اولینی همان خدای ارسطوست! این محرک خودش غیر متحرک است و اگر نه مشکل دور یا تسلسل اجتناب ناپذیر خواهد بود. ارسطو در این برهان چند مقدمه را به عنوان اصل و مبنا میپذیرد:
۱- حکمت یعنی حرکت به معنای ارسطویی که حرکت در کم و کیف وأین است. یعنی در اجسام و موجودات تغییر در کیست و کیفیت و مکانشان رخ میدهد که همان حرکت است.
۲- هر متحرکی در حرکت خود به محرّک نیازمند است و نمیشود بدون آن حرکت کند.
۳- بطلان دور و تسلسل
۴- محرک و متحرک همواره همراه یکدیگر هستند.
بیان شهید مطهری در برهان حرکت
شهید مطهری درباره برهان حرکت ارسطو میفرمایند: «ارسطو خدا را به محرک اول تعبیر کرده است و برهان او بر اثبات خدا همین برهان محرک اول است… خلاصه حرف ارسطو این است که حرکت نیازمند محرک است و هر محرکی با خود متحرک است و یا نه. در صورت دوم که محرک غیر از متحرک است همان خداست و در غیر این صورت اگر محرک نیز متحرک باشد خود حرکت آن نیز از سوی محرکی است و همین طور تا جایی که برسیم به محرکی غیر متحرک که همان خدا و محرّک اول است.»
یکی دیگر از براهین شناخت خدا شناخت نفس است که ما را متوجه خداوند متعال میکند. در حدیث شریف نیز آمده است: من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ هر کسی که نفس خودش را بشناسد خداوند و پروردگارش را خواهد شناخت
طریق معرفت نفس
یکی دیگر از براهین شناخت خدا شناخت نفس است که ما را متوجه خداوند متعال میکند. در حدیث شریف نیز آمده است: من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ هر کسی که نفس خودش را بشناسد خداوند و پروردگارش را خواهد شناخت. ملاصدرا از حکمای اسلامی در باره این برهان می گوید: «از جمله طرق، طریق معرفت نفس است و علم به این که نفس ملکوتی است و دائماً در صراط تکامل و ترّقی و خروج از قوه و استعداد به حدّ کمال است. پس ناچار برای نفس مربّی و مکمّل وجود دارد که او را از قوه به فعل و از نقص به جانب کمال میکشاند. این موجود که مربّی و مکمّل نفس است ناچار باید عقل کامل بالفعل باشد والّا لازم میآید که معنی کمالی خود فاقد کمال و ناقص باشد. بنابراین آن مربّی نفس آدمی و مکمّل آن موجود کامل است که همان خداوند است. بنابراین نفس طریق است از طرق الهی که سالک راه حق را به سوی خدا سوق میدهد و دری بسیار بزرگ است که انسان از آن در، وارد خانه خدا میشود و سر به آستان او میسپارد.»
نظم، نظم تا ناظم!
یکی دیگر از براهین خداشناسی برهان نظم است. این برهان یکی از سادهترین براهین اثبات خداوند است که حتی کودکان نیز قادر به فهم و درک آن هستند. بر اساس این برهان عقل آدمی در هر نظم و انضباطی به دنبال کسی میگردد که آن را ترتیب و نظم داده است. نظم عالم و زندگی منظم و دقیق موجودات از گیاهان و حیوانات گرفته تا کهکشانها و همه عالم هستی خود گواه وجود ناظمی قدرتمند است که با حکمت و تدبیر عالم را اداره میکند که او همان خداوند متعال است.
این برهان را با دقیق شدن در احوال زندگی و جزئیات زیست و حیات سایر جانورانی به خوبی میتوان دریافت. چون از شواهد علمی و تجربی برای اثبات خداوند متعال در این برهان بهره جسته میشود، این برهان را برهانی علمی در خدا شناسی میدانند.
طریقه حدوث
یکی دیگر از براهین خداشناسی که برهانی کلامی است، برهان حدوث است. حدوث در مقابل قدیم قرار دارد و مقصود از آن دومی است که قبلاً نبوده و بعد پدیدار شده است. در مقابل قدیم موجودی است که همواره بوده و زمانی نیست که او نبوده باشد. این برهان به صورت زیر تقریر میشود:
عالم خالی از حرکت و سکون نیست و حرکت و سکون هر دو حادثند و هر چه خالی از حرکت و سکون و به طور کلی خالی از حوادث نیست، خودش حادث است. پس عالم حادث است . از سوی دیگر هر چیزی که حادث باشد نیازمند محدث است یعنی عامل و فاعلی که آن را به وجود آورد. پس عالم نیازمند محدث است. این محدث یعنی آن عاملی که عالم را به وجود آورده است. این برهان که برهان حدوث نامیده میشود را متکلمان اسلامی مطرح نمودهاند که البته اشکالاتی بدان وارد است کسا قصد نداریم در این نوشتار بدان بپردازیم. امّا علاقمندان میتوانند به کتب کلامی و فلسفی و به ویژه کشف المراد در شرح تجرید الاعتقاد از علامه حلّی مراجعه نمایند که به طور مبسوط به بررسی این برهان و موارد نقص آن پرداخته است.
راههای خداشناسی!
بر اساس آن چه گذشت باید دانست که راههای خداشناسی بسیار است و براهین متعددی در اثبات خداوند متعال وجود دارد. گفته شده است که فخر رازی یکی از متکلمان اسلامی براهین توحید را به هزار برهان رسانیده است و میگویند: الطوق الی الله بعدد أنفسی الخلائق؛ راههای خداشناسی به تعداد آدمها مختلف است. بنابراین باید دانست که برای اثبات وجود او راههای بسیاری وجود دارد اما برخی از راهها موثقتر و شریفتر و نورانیتر از بعضی دیگر است و قدم نهایی در این راه آن است که با عقل خدا را اثبات و با دل او را به جان پذیرفت