آنچه در عالم احتضار بر انسان نمایان می شود
شخص محتضر ظرف چند لحظه که انتقال روح او انجام می شود، پرده از جلوی دیدگانش کنار رفته، از عالم دیگر شاهد مناظر مطبوع و یا رنج آور این دنیا می شود.
برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می شود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا می گذرد، فرشته مرگ را می بیند و در آستانه جهان غیب قرار می گیرد. در چنین حالتی است که رابطه او با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند.
فرشته مرگ به او می گوید: اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود.
اوضاع و احوال کسی که فرشته مرگ را دیده و به جهان غیب راه یافته است، از بعضی جهات شبیه انسانی است که به خواب عمیق فرو رفته و از دنیای بیداری جدا شده است. قلب و مغز او فعّال است؛ امّا از اطرافش بی خبر است. نه بیدارانی که اطرافش هستند از مشهودات وی باخبرند و نه او می تواند در آن حال آنچه را می بیند، برای آنان توضیح دهد.[۱]
«در ادوار حیات بشر، سه روز است که از نظر دینی بسیار مهم تلقّی شده و بزرگ ترین تحّول در آنها به وقوع می پیوندد؛ یکی روز ولادت است، سپس روز مرگ و سوم روز قیامت. در این سه روز، انسان از عالمی به عالمی دیگر انتقال می یابد و تمام شرایط زندگی و قوانین حیاتی اش دگرگون می شود.»[۲]
به همین خاطر «وقت احتضار و مرگ را «معاینه» گویند؛ برای آنکه آثار آن عالم را بالعیان مشاهده می کند، و چشم غیبی ملکوتی گشوده می شود و شمّه ای از احوال ملکوت بر او کشف گشته و بعض آثار و اعمال و احوال خویش را مشاهده می کند.»[۳]
بسیار واضح است که تفاوت مشهودات اهل ایمان و کفر به اعمال آنها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را مشاهده می کنند؛ ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.
– دیدنی های در حال احتضار
فرشته ها
خدای متعال می فرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛[۴] «[متقین] کسانی هستند که وقتی فرشتگان [رحمت]، آنان را که عمرشان به پاکدلی [و درستکاری] طی شده است، قبض روح می کنند به آنها می گویند: سلام بر شما! داخل بهشت شوید که این، پاداش اعمال خوب شما است.
با توجه به آیات و روایات اسلامی، می توان فرشتگانی که بر بالین محتضر حاضر می شوند و ملاقات هایی که همراه با گفتگو صورت می پذیرد، بدین ترتیب بیان نمود:
الف) فرشته مرگ
ما در این جهان فعل و انفعال های عالَم ملکوت و غیب را نمی بینیم.
امام علی(علیه السلام) فرموده است: «هَلْ تُحِسُّ بِهِ إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا أَمْ هَلْ تَرَاهُ إِذَا تَوَفَّى أَحَداً بَلْ کَیْفَ یَتَوَفَّى الْجَنِینَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَ یَلِجُ عَلَیْهِ مِنْ بَعْضِ جَوَارِحِهَا أَمِ الرُّوحُ أَجَابَتْهُ بِإِذْنِ رَبِّهَا أَمْ هُوَ سَاکِنٌ مَعَهُ فِی أَحْشَائِهَا»؛[۵] آیا موقعی که فرشته مرگ در منزلی وارد می شود، احساس می کنی؟ آیا وقتی به قبض روح کسی اشتغال دارد، او را می بینی؟ فرشته مرگ، روح جنین را چگونه می گیرد؟ آیا از بعضی از جوارح مادر وارد می شود؟ یا آنکه روح جنین، به اذن خدا فرشته مرگ را اجابت می کند؟ یا او با جنین در رحم مادر سکونت دارد؟.
محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ را مشاهده می کند، متوجه می شود که زندگی دنیایش سپری شده و در آستانه رحلت به عالم آخرت قرار گرفته است. در این موقع، سخت نگران و مضطرب شده، دچار شدیدترین فشار روحی می گردد. به موجب روایات رسیده در این باب، این هنگام برای آدمی از ساعات بسیار سنگین و دشوار است.
امّا اینکه انسان در هنگام مرگ، فرشتگان قبض روح را در چه شکل و شمایلی مشاهده می کند؟ باید گفت: این حالت نیز به عمل و شخصیت فرد بستگی دارد. انسان نیکوکار آنها را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیّت مشاهده می کند؛ چنانچه قرآن کریم به آن اشاره کرده و می فرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۶]
اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند: «یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَهَ لا بُشْرى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً»؛[۷] روزی که فرشتگان (مرگ یا عالم برزخ یا صحنه قیامت) را می بینند. در آن روز گناهکاران را بشارتی نیست و (به فرشتگان) می گویند: ما را ایمنی کامل دهید! و فرشتگان می گویند: سخت ممنوع است (بر شما رحمت و بهشت خدا).
خدای متعال در آیاتی به گفتگوی فرشتگان و ستمکاران در هنگام مرگ تصریح کرده و این گفتگو را چنین بیان می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً»؛[۸] کسانی که فرشتگان (قبض روح) روح آنها را گرفتند، در حالی که به خویش ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، [تحت فشار و] مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خداوند، پهناور نبود که مهاجرت کنید!؟ آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است.
همچنین میفرماید: «وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ»؛[۹] (ای پیامبر)! اگر ببینی کفار را هنگامی که فرشتگان (مرگ) جانشان را می گیرند و بر صورت و پشت آنها می زنند و (می گویند: بچشید عذاب سوزنده را ! (به حال آنها تأسف خواهی خورد!).
در منابع اسلامی در مورد مشاهده، گفتگو، بشارت به بهشت و نشان دادن نعمت های آن به مؤمنین درستکار توسط فرشته مرگ در لحظه جان دادن روایات بسیاری وجود دارد.
ب) فرشتگان ثبت اعمال
«یک انسان مکلّف در طول ده ها سال عمر خود، هزاران عمل خوب و بد انجام می دهد و «رقیب» و «عتید» تمام آنها را ثبت می نمایند. هنگام مرگ، خلاصه تمام آنها به محتضر ارائه می شود؛ یعنی هر انسانی در پایان عمر و خاتمه یافتن دوران معامله و داد و ستد بازار دنیایش، بیلان کارهای خود را می بیند، از اوضاع و احوال خوب یا بد خویش آگاه می گردد و به سود یا زیان معاملاتی که در زندگی با نقد عمر انجام داده، واقف می شود. خلاصه، خیلی زود می فهمد اهل ثواب است یا اهل عقاب.»[۱۰]
بر این اساس هر انسانی پس از مرگ، بلافاصله از وضع خود آگاه می شود و می فهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب می باشد. از این رو، هر یک از کفّار و گناهکاران که عمر خود را با جهل و غفلت گذرانده اند، در همان لحظات احتضار، خطر را احساس نموده، از گذشته پشیمان می شوند و می گویند: «قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛[۱۱] پروردگارا! مرا به دنیا باز گردان تا مگر گذشته را جبران کنم و عمل صالحی انجام دهم؛ ولی پاسخ منفی می شنوند و به او گفته می شود: این سخن بی اثر، هرگز جامه تحقّق نمی پوشد و از پی مرگشان عالم برزخ است تا قیامت بر پا گردد و از قبرها برانگیخته شوند.
ج) فرشتگان موکّل رزق، آشامیدنی ها و نَفَس ها
یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشگان مأمور بر رزق و روزی است. در آن لحظات، سه فرشته بر بالین او حاضر میشوند و هر کدام از آنها گزارش مأموریت خود را بدین شرح بیان میکنند:
«اولی سلام کرده، میگوید: من موکل روزی تو بودم، شرق و غرب زمین را جستجو کرده، از روزی تو لقمهای پیدا نکردم که نخورده باشی، سپس فرشته دوم میگوید: سلام بر تو! من موکّل مایعات و آشامیدنیهای تو، از آب و غیر آب بودم، شرق و غرب زمین را گشتم، شربت آبی از آن تو نیافتم که نیاشامیده باشی. آنگاه ملک سوم درآمده، پس از سلام میگوید: من مأمور نفسهای تو بودم، شرق و غرب زمین را تفحّص کردم، نفسی از تو که نکشیده باشی، پیدا نکردم.[۱۲]
پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ الْعَاقِبَهِ وَ لَا یَتَیَقَّنُ الْوُصُولَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ حَتَّى یَکُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَکِ الْمَوْتِ لَه …. ِ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ انْظُرْ فَیَنْظُرُ فَیَرَى مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ فَیَقُولُ لَهُ أَ وَ لَا تَرَاهُمْ هَؤُلَاءِ سَادَاتُکَ وَ أَئِمَّتُکَ هُمْ هُنَاکَ جُلَّاسُکَ وَ آنَاسُکَ أَ فَمَا تَرْضَى بِهِمْ بَدَلًا مِمَّا تُفَارِقُ هَاهُنَا فَیَقُولُ بَلَى»؛[۱۳] مؤمن پیوسته از قیامت بیمناک است و یقین ندارد که آیا مقام خشنودی و رضای خدا را دریافت خواهد کرد یا نه، تا هنگام مرگ و آمدن ملک الموت؛ … فرشته مرگ به او می گوید: اینک تماشا کن! محتضر نگاه می کند. محمد و علی و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)را در اعلا علیین مشاهده می کند. فرشته به او می گوید: آنها پیشوایان و رهبران تو هستند و در آنجا با تو همنشین و مأنوس خواهند بود. اکنون حاضری به جای کسانی که اکنون در دنیا از آنها مفارقت می کنی، این همنشین ها را انتخاب نمایی؟ می گوید: آری… .»
ظاهر شدن ایشان برای عموم مردم در حال احتضار و در قبر، امری ممکن و واقع شدنی است؛ زیرا در آن حال و در آنجا حجاب های عالم ماده برای مؤمن و کافر از دیده ها برداشته می شود، پس انسان مؤمن ایشان را می بیند، به صورتی که دوست می دارد و کافر می بیند، به نحوی که آنها را دوست نمی دارد.[۱۴]
و امّا حاضر شدن ایشان موقع جان دادن به این سبب است که بر کارهای او شهادت دهند و او را به فرشته مرگ معرفی کنند. اگر محتضر از اولیاء الله و دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد، سفارش او را به ملک الموت می کنند و می گویند: ای گیرنده جان ها! ملاحظه حال این محتضر را بکن؛ زیرا او از دوستان و شیعیان ما می باشد. ملک الموت نیز با کمال مهر و محبّت و به آسانی جان او را از بدنش بیرون می آورد. بعد از مرگ در پیشانی آن مؤمن نوشته می شود: این شخص از دوستان و شیعیان علی و اولادش(علیهم السلام) می باشد.
اگر محتضر از منافقان و دشمنان خدا و اهل بیت(علیهم السلام) باشد به ملک الموت می گویند: این شخص از دشمنان ما خانواده بود و در دنیا با ما ارتباطی نداشت. هر گونه که صلاح می دانی با او رفتار نما! فرشته مرگ نیز با شدت و سختی جان او را از بدنش بیرون می کشد، و بعد از مرگ هم در پیشانی او نوشته می شود: این شخص منافق یا کافر است.
امام صادق(علیه السلام) در وصف افراد محتضر این گونه می فرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا رَأَى مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً حَیْثُ تَقَرُّ عَیْنُهُ، وَ لَا مُشْرِکٌ یَمُوتُ إِلَّا رَآهُمَا حَیْثُ یَسُوؤُهُ»؛[۱۵] هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)و ائمه معصومین(علیهم السلام)همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر می شوند، به طوری که آنان را می بیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا می کند و عشق می ورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن می دارد و به دیدار آنان علاقه ای ندارد.»
امیرالمؤمنین(علیه السلام)به «حارث بن اعور همدانی» فرمودند:
یَا حَارِ هَمْدَان مَنْ یَمُتْ یَرَنِی مِنْ مُؤْمِنٍ اَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً
«ای حارث همدانی! بدان هر کس از مؤمنان و منافقان که بمیرد، مرا می بیند.»[۱۶]
بهشت و جهنم
در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «انسان مؤمن در دنیا همواره نسبت به آینده خود و آنچه در پیش رو دارد، در نگرانی و هراس به سر می برد، حتی در لحظه مرگ. برخی امور همچون جدا شدن از اهل و اموال بر اندوه او می افزاید؛ امّا با دیدن بهشت و نعمت های آن، راحتی و آسایش خاطر غیرقابل وصفی پیدا می کند که حاضر به عوض کردن آنها با أمر دیگری نمی باشد.
مؤمن به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد و چون آرزوهایش ناتمام مانده است و ملک الموت در هنگام شدت بیماری و کمال ناراحتی او، از رها کردن اموال و خانواده و گرفتاری های دیگر می آید، پس ملک الموت به او می گوید: این چه اندوه و ناراحتی است که داری؟ آیا عاقل به واسطه از دست دادن پشیزی بی ارزش ناراحت می شود، در صورتی که به جای آن میلیون ها برابر دنیا به او ارزانی داشته اند؟ مؤمن در پاسخ می گوید: نه. ملک الموت به او می گوید: به بالای سرت نگاه کن! محتضر درجات بهشت و قصرهایی که از حد آرزو نیز بالاتر است، می بیند. فرشته مرگ به او می گوید: اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمت ها را دریابی؟ می گوید: به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.»[۱۷]
برخی روایات، این مشاهده را ثمره صبر و استقامت در راه ولایت و محبت امیرالمؤمنین(علیه السلام)و بغض نسبت به دشمنان ایشان معرفی نموده اند.
شیطان
وقتی انسان در حال احتضار قرار می گیرد، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر می شوند و تلاش می کنند تا با حیله های مختلف «ایمان» او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت برای هر محتضری است.
از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است: «مَا مِنْ أَحَدٍ یَحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا وَکَّلَ بِهِ إِبْلِیسُ مِنْ شَیَاطِینِهِ مَنْ یَأْمُرُهُ بِالْکُفْرِ، وَ یُشَکِّکُهُ فِی دِینِهِ حَتّى تَخْرُجَ نَفْسُهُ، فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً لَمْ یَقْدِرْ عَلَیْهِ، فَإِذَا حَضَرْتُمْ مَوْتَاکُمْ، فَلَقِّنُوهُمْ شَهَادَهَ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله حَتّى یَمُوتَ»؛[۱۸] هیچ انسانی نیست، مگر اینکه در هنگام مرگ شیطان، یکی از مأمورین خود را نزد او حاضر می کند تا وی را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشاند. این وسوسه ادامه دارد تا اینکه روح از بدن او خارج شود؛ اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد. پس هرگاه یکی از شما بر بالین شخصی از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است، شهادتش را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.
مال، فرزندان و اعمال
از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم می گردد و او آنها را می بیند و دست نیاز به سویشان دراز می کند، مال و اولاد و اعمال فرد است.
در این مورد أمیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: همانا فرزند آدم در آخرین روز از روزهای دنیای خود و اولین روز از روزهای آخرت (در حال احتضار) قرار گیرد، (در عالم مثال به صورت مثالی) مال و اولاد و عملش برای او ممثّل شود، پس متوجه مال خود شود و گوید: (ای مال) ! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمی کردم)، پس چه سود و بهره ای از تو برای من است؟ مال (در جواب) می گوید: کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).
سپس حضرت فرمود: پس متوجه فرزندان خود شود و گوید: به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایده ای از شما برای من هست؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و در آن پنهان می سازیم.
پس از آن متوجه عمل خود می شود و می گوید: به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای من هست؟ می گوید: من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم. پس اگر آن شخص، ولیّ و دوست خدا باشد، نزد او کسی آید که از جهت خوشبویی و خوبی منظره و زیبایی و در برداشتن لباس های فاخر و قیمتی، نیکوترین مردم است، پس به وی گوید: بشارت و مژده باد تو را به راحتی و آسایش و زندگی دایم و روزی پاک و پاکیزه و بهشت پر نعمت و ورود تو بهترین ورودها باشد، پس محتضر می گوید: تو کیستی؟ می گوید: من عمل صالح تو هستم. از دنیا به سوی بهشت کوچ کن.[۱۹]
اعمال خیر، صورتی زیبا و نیکو دارند و برای فاعلش آسایش و راحتی را به ارمغان می آورند و اعمال شرّ، صورتی زشت و کریه المنظر دارند و باعث عذاب و وحشت صاحبش می گردند.
پاورقی:
[۱]. بر گرفته از: معاد از نظر روح و جسم، محمد تقی فلسفی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۵ ش، ج۱، ص ۱۶۹.
[۲]. همان، ص ۷۵.
[۳]. چهل حدیث، سید روح الله موسوی خمینی (ره)، ص ۴۵۳.
[۴]. نحل/۳۲.
[۵]. بحار الانوار، علامه مجلسی،مؤسسهالوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ج ۶، ص ۱۴۳.
[۶]. نحل/۳۲.
[۷]. فرقان/۲۲.
[۸]. نساء/۹۷.
[۹]. انفال/۵۰.
[۱۰]. معاد از نظر روح و جسم، ص ۱۹۰.
[۱۱]. مؤمنون/ ۹۹ ـ ۱۰۰.
[۱۲]. لئالی الاخبار، محمد نبی تویسرکانی، مکتبه محمدیه، قم، بیتا، ج ۵، ص ۲ ـ ۳.
[۱۳]. بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۷ ـ ۲۶.
[۱۴]. «عَنْ اَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)قَالَ: مَا یَمُوتُ مُوَالٍ لَنَا وَ مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِنَا إِلَّا وَ یَحْضُرُهُ رَسُولُ اللَّهِ -وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام)فَیَرَوْنَهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ مُوَالٍ لَنَا یَرَاهُمْ بِحَیْثُ یَسُوؤُهُمْ…. .» بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۸۱.
[۱۵]. بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۱۷۴.
[۱۶]. همان، ج ۶، ص ۱۸۱.
[۱۷]. بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۶.
[۱۸]. همان، ج ۶، ص ۱۹۵.
[۱۹]. وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج ۱۶، ص ۱۰۵.