آیا از دیدگاه اسلام عقل زن و مرد مساوی است؟
این مسأله همواره از موضوعات جنجال برانگیز تاریخ بوده است. منشأ اختلاف در آن نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر، برداشت ناقص و فهم ناصحیح از مطلب است.
آیا از دیدگاه اسلام عقل زن و مرد مساوی است؟
اگر جواب منفی است، آیا بیشتر بودن عقل مرد نسبت به زن، نقصی در انسانیت زن و در راه تکامل او شمرده نمی شود؟این مسأله همواره از موضوعات جنجال برانگیز تاریخ بوده است. منشأ اختلاف در آن نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر، برداشت ناقص و فهم ناصحیح از مطلب است.
برای روشن شدن پاسخ باید به چند نکته توجه کرد:
اوّل: عقل در عرف و اصطلاح منطق، فلسفه و حدیث، معانی متعدّدی دارد. یکی از معانی پرکاربرد آن، قوّه ی درک امور کلی و تجزیه و تحلیل مفاهیم و استدلال است؛ یعنی عقلی که برای گردش امور زندگی و اقتصاد و سیاست بشری به کار می آید یا همان عقلی که موجب پیشرفت و توسعه ی علوم مختلف است. گاهی این عقل به سه معنای مستقل از هم یعنی عقل نظری، عقل عملی و عقل ابزاری به کار می رود. (۱)
از معانی دیگر عقل، آن است که موجب نجات بشر و عبودیت خداوند شود. (۲)
نکته ی دوم: دانشمندان می گویند متوسط اندازه ی مغز مرد از متوسط اندازه ی مغز زن بزرگ تر است، ولی نسبت حجم مغز به حجم کل بدن، در زن بیش تر است. (۳)
البته نباید از نظر دور داشت که رابطه ی مستقیم حجم مغز با توانایی قوه ی عقل ثابت نشده است.
همچنین احساسان زن از مرد رقیق تر است. زن در اموری که مورد علاقه یا موجب ترس اوست، بسیار زودتر، تحت تأثیر احساسات خویش قرار می گیرد، امّا سرد مزاج تر است. این ها تنها بخشی از تفاوت هایی است که پس از این خواهد آمد. (۴)
نکته ی سوم: گاه حکمی مربوط به طبیعت یک عنوان است که شامل غالب افراد می شود و گاه یک حکم مربوط به همه ی افراد زیر مجموعه ی خود است. حال اگر حکمی به جنس موجودات نسبت داده شود، مربوط به طبیعت و ذات آن موجودات است به طور کلی، نه تک تک آن ها بدون استثناء. وقتی گفته می شود بدن « جنس مرد » قوی تر از « جنس زن » است، این حکم مربوط به تک تک مردان نیست، بلکه بسیاری از زنان هستند که از حیث قدرت بدنی بر بسیاری از مردان برتری دارند، ولی طبیعت جنس مرد، قوی تر از جنس زن است. با توضیحی که گذشت معلوم می شود وجود ده ها و صدها زنی که قدرتی بیش از برخی مردان دارند، حکم کلی ما را ابطال نمی کند، همچنان که اگر مردانی صاحب صدای زیر و نازک یا بدنی ظریف باشند، وجود آن ها، این حکم کلی را که صدای زنان زیرتر و نازک تر از مردان است، از بین نمی برد. از دیدگاه اسلام و با توجه به مجموعه ی آیات و روایات و فهم بزرگان دین، مرد از حیث قوه ی عقلانی به معنای اوّل و استدلال و تدبیر در امور زندگی و اقتصاد و سیاست بر جنس زن برتری دارد. دلایل این مدّعا عبارتند از:
۱. برداشت کلّی از منابع اصلی دین و احادیث
۲. مشاهدات ما درباره ی مردان و زنان در طول تاریخ بشری و حیات عقلانی انسان بر حضور بیش تر مردان گواهی می دهد. این برتری اختصاص به برهه و زمان خاصی ندارد. حتّی در قرن بیستم و در جوامع غربی که تقریباً هیچ محدودیتی برای زنان در عرصه های مختلف قائل نیستند، برتری مردان مشاهده می شود. نگاهی به فهرست متفکران بزرگ بشریت، فیزیکدان ها، شیمی دان ها، ریاضی دان ها، فلاسفه، سیاستمداران، مخترعین و مکتشفین و دیگران، این برداشت را تثبیت خواهد کرد. بنابراین، این فرضیه که برتری عقلی مردان به دلیل عدم وجود زمینه برای تحرک و فعالیت فکری زنان در طّی تاریخ بوده، مردود است. (۵)
روشن نیست که عقل محاسبه گر در مرد ذاتاً قوی تر است یا (۶) برتری عقلی و هوشی مرد بر زن ذاتی نیست و در بعضی رشته ها و علوم زنان برتری دارند. به هر حال بروز و ظهور تعقّل در کارها و سنجیدگی اعمال در مردان بیش تر است زیرا قوت احساسات و عواطف زنان به تصمیمات زن رنگ عاطفی می دهد.
شاید کلام معروف امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه اشاره به همین باشد:
و امّا نقصان عقلهنّ فشهاده امرأتین کشهادهِ الرّجلِ الواحد. (۷)
و امّا تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت است که شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است.
در مواردی مثل گواهی دادن بر حوادث که انسان بیش تر در معرض عواطف قرار دارد، زنان آسیب پذیرترند. در نتیجه نظرات و تصمیم هایشان در داوری ها، حوادث روزگار و فراز و نشیب ها نسبت به مردان از عقلانیت کم تری برخوردار است.
در مورد این حدیث شریف و برخی روایات دیگر که اشعار یا دلالت بر نقص عقل زن دارند، برخی گفته اند که شاید کلام مولا (علیه السلام) اشاره به زنی خاص یعنی عایشه و جریان جنگ جمل باشد نه عموم زنان، بنابراین، قضیه خارجی یا شخصیه است نه حقیقیه. (۸) گاهی نیز در سند این گونه احادیث مناقشه شده است، امّا به نظر می رسد برداشت بهتر همان است که گذشت. هیچ کدام از آیات و روایات ما به صراحت دلالت بر نقص عقل زنان ندارد و حدیث نهج البلاغه هم به موردی از موارد ظهور تعقل و آسیب پذیری زنان ازجهت عواطف و شرایط مختلف اشاره دارد.
باید بین انتظاراتی که از زن و مرد داریم، مدارجی قائل شویم. (۹) غالب مردان نیز زمانی که تحت تأثیر عواطف شدیدی چون غم، شادی، غضب، شهوت و ترس قرار می گیرند، قدرت تفکر، دوراندیشی و داوری صحیح را از دست می دهند.
تمام سخن این است که دست آفرینش، برای مکمّل بودن دو جنس زن و مرد تفاوت هایی در خلقت ایجاد کرده است. همان گونه که ضعیف بودن عاطفی مرد امری مسلّم است و نقصی برای مرد یا کمالی برای زن به حساب نمی آید، ضعیف بودن عقلی زن نیز، نقصی برای او و کمالی برای مرد شمرده نمی شود. خالق حکیم، مرد را برای غرضی خاص آفریده است و اندام مناسب، قدرت و صدای لازم و عقل متناسب با آن را در اختیار او قرار داده است، به همین ترتیب زن را نیز برای غرضی آفریده است و اندام مناسب، روحیه، صدا، عاطفه و سایر خصوصیات لازم را به او عطا فرموده است. این گونه است که هیچ کدام از این ویژگی ها نقص شمرده نمی شود، بلکه می توان در آن ها نهایت تناسب را دید.
آن چه در اسلام ارزش است، عقل به معنای دوم، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است که همه به روح انسانی و قابلیت آن باز می گردد و از این حیث، زن و مرد همانند هستند قرآن به صراحت می فرماید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (۱۰)
هر کسی با تقوی تر باشد، در درگاه ما مقرّب تر است.
در جهان آخرت و روز بازپسین، اصالت، اهمیت و ارزش اساسی به تقوا، عمل صالح و نیت پاک و خالص است. در آن عالم نمی گویند هر که عقل معاش بیش تری دارد یا استدلال و مدیریت قوی تری دارد، وارد بهشت شود و در جوار الهی مسکن گزیند، چنان که نمی گویند هر کس عاطفه و رقّت قلب بیش تری دارد، وارد جنّت شود.
با توجه به اینکه هدف از خلقت انسان نزدیکی هر چه بیش تر به کمال مطلق است، تمام فضائل و رذایل کمالات و نقایص بشر، در قیاس با آن هدف معنا پیدا می کند. بنابراین، بنده ی مسلمان به خلقت الهی خرده نمی گیرد و در تقسیم مواهب و نعمت ها عدل الهی را فراموش نمی کند. مرد و زن در کنار یکدیگر با استفاده از مجموع امکاناتی که در اختیار آن ها قرار گرفته، در میدان خیرات و کمالات سبقت می گیرند و یقین دارند که پروردگار عالم و عادل، در مقام پاداش و جزا، مانند مقام نعمات و عطایا ذرّه ای ظلم نخواهد کرد و با توجه به استعدادات و شرایط هر فرد و قشر و صنفی، به حساب اعمال انسان ها رسیدگی می کند.
به این ترتیب می بینیم آن چه پیرامون برخی نقل های مذهی گفته شده است، چندان مورد قبول نیست و مسأله را به صورت ریشه ای حل نخواهد کرد. (۱۱)
پینوشتها:
۱.ر.ک: محمدرضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی: درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج ۱، صص ۷۳ و ۷۲.
۲.در روایات آمده است: «العقل ما عُبِدَ بِه الرَّحمنُ وَ اکتُسِبَ بِه الجَنانُ» نگاه کنید به: محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب العقل؛ عبدالله جوادی آملی: نیز زن در آئینه ی جلال و جمال، صص ۲۷۹ و ۲۷۸.
۳.ر. ک: مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۷۴؛ محمد حکیمی و همکاران، کتاب زن، صص ۱۹۰ و ۱۸۹؛ آیزاک آسیموف، اسرار مغز آدمی، صص ۱۴۷ – ۱۷۱.
۴.رجوع کنید به پرسش مربوط به تفاوت های زن و مرد.
۵.ر.ک: محمدرضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی: درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج ۱، ص ۷۳.
۶.در زمینه ی تفاوت های مختلف زن و مرد رجوع کنید به: محمد حکیمی و همکاران، کتاب زن؛ نیز بنگرید به پرسش تفاوت های زن و مرد در همین کتاب و منابع آن.
۷.نهج البلاغه، خطبه ۸۰.
۸.عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه ی جلال و جمال، صص ۳۴۵ – ۳۳۹.
۹.ر. ک به: محمد تقی مصباح یزدی: پرسش ها و پاسخ ها، ج ۵، صص ۲۸ – ۲۳؛ محمدرضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی: درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج ۱، صص ۷۴ – ۷۰.
۱۰.حجرات (۴۹): ۱۳.
۱۱.ر. ک: محمدرضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی: درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج ۱، صص ۷۰ – ۷۷؛ عبدالله جوادی آملی: زن در آئینه ی جلال و جمال، صص ۳۴۵ – ۳۳۹.منبع مقاله :
کریمی، حمید، (۱۳۸۷) حقوق زن، تهران: انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ چهارم.