اقدامات اولیه امام زمان(عج) هنگام ظهور

احیاى قرآن و معارف قرآنى


محور حرکت نهضت جهانى امام مهدى، قرآن است و آن حضرت با تعلیم قرآن، آن را سرمشق زندگى انسان ها قرار خواهند داد.

#اقدامات#ولی_عصر#هنگام#ظهور

دوران پس از ظهور حضرت مهدى (عج) بدون شک، والاترین و شکوفاترین و ارجمندترین، فصل تاریخ انسانیّت است. آن دوران، دورانى است که وعده هاى خداوند درباره ى خلافت مۆمنان و امامت مستضعفان و وراثت صالحان، عملى مى گردد و جهان با قدرت الهى آخرین پرچمدار عدالت و توحید، صحنه ى شکوه مندترین جلوه هاى عبادت پروردگار مى شود.

در احادیث مختلف، گوشه هایى از عظمت آن دوران به تصویر کشیده شده است. ما در یک سلسله مقالات، به برخى از کارهایى را که امام زمان (عج) براى ایجاد جامعه اى متکامل و ایده ال، انجام مى دهند، اشاره مى کنیم.

احیاى قرآن و معارف قرآنى

امیرالمۆمنین (علیه السلام) با اشاره به قیام حضرت مهدى (عج) مى فرماید: گویا شیعیان ما اهل بیت (علیهم السلام) را مى بینم که در مسجد کوفه گرد آمده اند و خیمه هایى برافراشته اند و در آن ها قرآن را آن چنان که نازل شده است، به مردم یاد مى دهند.

بنابراین، محور حرکت نهضت جهانى امام مهدى، قرآن است و آن حضرت با تعلیم قرآن، آن را سرمشق زندگى انسان ها قرار خواهند داد.

حضرت على(علیه السلام) در بیان احوال زمان ظهور امام مهدى (عج) مى فرماید:

(امام مهدى) هواى نفس را به هدایت و رستگارى برمى گرداند، زمانى که مردم هدایت را به هواى نفس تبدیل کرده باشند، و رأى را به قرآن برمى گرداند، زمانى که مردم قرآن را به رأى و اندیشه مبدل کرده باشند. (نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خ ۱۳۸، ج ۳، ص ۴۲۴)

آری با ظهور منجی بشریت، روزگار موعظه و خواهش تمام می‎شود. از قدیمی‎ترین روزگاران که پیامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه کردند، و درخواست کردند که: مۆمن باش، و عمل صالح به جای آر. و دیدیم که بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبیاء و اولیا را از دم تیغ گذرانید. امّا روزگار مهدی، روزگار خوار ساختن زورداران است

مقابله امام با دشمنان

در ابتدای ظهور تمام همّت امام مهدی ـ علیه السلام ـ صرف اصلاح و هدایت انسان ها خواهد شد و جنگ و قتل منحصر در مواردی خواهد بود که امیدی به اصلاح نمی رود.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند: (امام مهدی ـ علیه السلام ـ و سپاهیانش) بر پیروان هیچ دینی وارد نمی شوند مگر اینکه آنها را به خداوند، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ دعوت می کنند. (علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴ ص ۶۱)

براساس روایات رویارویی امام مهدی ـ علیه السلام ـ با منکران و معاندان تنها پس از عرضه اسلام، دعوت به حقیقت و تمام شدن حجت از یک سو و اصرار ورزیدن آنها بر لجاجت و عنادشان از سوی دیگر خواهد بود.

اهتمام حضرت بر هدایت انسان ها به اندازه ای زیاد است که آن حضرت برای ارشاد مردم از تمام ابزارها استفاده خواهد کرد.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند:

هیچ معجزه ای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست مگر اینکه به جهت تمام شدن حجّت بر دشمنان خداوند مانند آن را بدست قائم ما ـ علیه السلام ـ ظاهر خواهد کرد. (لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص۳۸۷)

وقتی حضرت مهدی (عج) ظاهر شد و حقایق اسلام را به مردم جهان عرضه داشت و برنامه انقلابی و اصلاحی اسلام را به گوش آنان رسانید، بسیاری از مردم اسلام را قبول می‎کنند زیرا استعداد مردم برای درک حقایق به حد کمال رسیده است. و از طرفی معجزاتی را به دست امام عصر (عج) مشاهده می‎کند و اوضاع عمومی جهان را غیرعادی و فوق العاده می‎یابند و اعلام رهبر انقلاب جهانی به گوششان می‎رسد. این اوضاع سبب می‎شود که مردم جهان فوج فوج به دست مهدی (عج) اسلام اختیار نمایند.

براساس روایات رویارویی امام مهدی ـ علیه السلام ـ با منکران و معاندان تنها پس از عرضه اسلام، دعوت به حقیقت و تمام شدن حجت از یک سو و اصرار ورزیدن آنها بر لجاجت و عنادشان از سوی دیگر خواهد بود

گفتنی است هر چقدر هم که سطح افکار بشر ترقی کند و افراد صالح و خیرخواه زیاد گردند، و اتمام حجت به نحو احسن صورت گیرد افراد ستمگر و خودسری در بین بشر وجود خواهند داشت که طبعاً با حق و دادگری دشمن بوده و برای دفاع از منافع شخصی خود در مقابل مهدی موعود قیام خواهند نمود و برای سرکوبی این جمعیت جز جنگ و خونریزی چاره‎ای نیست. از این جهت احادیث اهل بیت، جنگ و خونریزی را حتمی دانسته‎اند و این مخالفتها از باب فقدان حجت و گم کردن حقیقت نیست بلکه از باب عناد و سرکشی است. (چشم اندازی به حکومت مهدی (عج)، نجم الدین طبسی، ص ۱۸۱)

بنابراین حضرت قائم (عج) همانند دیگر ائمه ـ علیهم السّلام ـ نخست به موعظه و ارشاد می‎پردازد و در صورت لزوم دست به شمشیر می‎شوند.

وقتی احدی یافت نمی‎شود که به موعظه نیازمند باشد و صالحات با بینشی عمیق و حججی تام طریق حجت (عج) را انتخاب کرده‎اند و طاغیان با اطلاع کافی از پذیرش حق سر باز می‎زنند و به کارشکنی می‎پردازند آیا راهی غیر از دست به شمشیر شدن باقی می‎ماند؟

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش می‎شود و حجت بر جهانیان تمام می‎گردد، به طوری که در تمام زمین فردی پیدا نمی‎شود که علم دین به گوشش نرسیده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور می‎کند و اسباب عذاب و غضب خدا مهیا می‎گردد، زیرا خدا موقعی از بندگانش انتقام می‎گیرد که حجت او را انکار نمایند. (بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳)

آری با ظهور منجی بشریت، روزگار موعظه و خواهش تمام می‎شود. از قدیمی‎ترین روزگاران که پیامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه کردند، و درخواست کردند که: مۆمن باش، و عمل صالح به جای آر. و دیدیم که بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبیاء و اولیا را از دم تیغ گذرانید. امّا روزگار مهدی، روزگار خوار ساختن زورداران است.

گسترش عدالت و رفع ستم

مهم ترین شاخص قیام امام مهدى (عج) که تقریباً در اکثر روایات مربوط به آن حضرت ذکر شده است، ریشه کن ساختن ظلم و ستم و فراگیر کردن عدل و قسط در سراسر گیتى است، به گونه اى که مى توان ادعا کرد که جمله ى «یملأ الأرضَ قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً» که در اکثر احادیث ذکر شده، هم تواتر لفظى دارد و هم تواتر معنوى.

پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى فرماید: قیامت بر پا نمى شود، مگر این که مردى از اهل بیت من که اسمش شبیه اسم من است، حاکم شود و زمین را پر از عدل و قسط کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۸۱)

مقابله با عالمان دین نما

نقش علما در هدایت جامعه بشری درطول تاریخ، چهره ظلم و ستم را سیاه و دین و دینداری را درخشان نموده‌اند، در هر روزگاری که پرده‎های سیاهی و جهل، سایه خود را بر جوامع بشری گسترانده است، دانشمندان و علما دینی بوده‌اند که با مسۆولیت خود اندیشه‌های فساد و تباهی را از دامن مردم بخوبی پاک کرده‌اند. آنچه که از روایات فهمیده می‌شود، در آخرالزمان نیز نقش علما در هدایت جوامع بشری بخوبی مشهود است.

امام هادی ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: اگر در دوران غیبت قائم آل محمد (عج) دانشمندان نبودند که مردم را به سوی او هدایت کنند و با حجت‌های الهی از دینش دفاع نمایند، کسی در دین خدا پابرجا نمی‌ماند و همه مرتد می‌شدند. آنان همانند ناخدای کشتی، سکان کشتی را نگاه می‌دارند و آنان نزد خدا، والاترین انسانها هستند. (فیض کاشانی، ملامحس، محجه البیضا، ج ۱، ص ۳۲)

روایات متعددی در این باره وجود دارد که در هنگام ظهور حضرت، عدّه‌ای با آیات قرآن بر علیه آن حضرت استدلال می‌کنند و حقانیت او را قبول ندارند و حتی عدّه‌ای علنی از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض می‌کنند. بعید نیست که مصداق بسیاری از اینگونه روایات، علما اهل سنت و ناصبی ها و وهّابی‌ها باشند زیرا علمای شیعه، اندیشه‌شان بر گرفته از اندیشه اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ و از شاگردان آن مکتب‌اند

و حضرت مهدی (عج) در اوائل غیبت کبری توقیعی بر این مضمون صادر فرمودند که : (بعد از این، به راویان حدیث ما (فقهای عادل) مراجعه نمائید، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.) (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۱، باب توقیعات)

در روایاتی که درباره نقش علما در طول تاریخ و خصوصاً در آخرالزمان به آنها اشاره شد در مورد اینکه حضرت مهدی(عج) علما را حجت خود یاد می‌کند، بدیهی است که علما حقیقتاً کسانی هستند که مردم را به سوی حقیقت، هدایت و راهنمائی نموده و مهدی (عج) و قیام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفی می‌کنند. و اگر در حدیث آمده که اگر کسی امام خود را نشناسد و به آن حال از دنیا برود، به مرگ جاهلی این دنیا رفته است. نقش علما مشهود است که مردم را از مرگ جاهلی نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفی نموده تا با معرفت کامل از دنیا بروند.

اما در مقابل این احادیث، روایاتی هم مشاهده شده مثل این روایت که: حضرت مهدی(عج) بعد از ظهور رهسپار کوفه می‌گردد و در آنجا عدّه‎ای، با سلاح در برابر حضرت می‌ایستند و می‌گویند: ای فرزند فاطمه از همان راهی که آمدی برگرد، ما بتو نیازی نداریم. در حالی که همه، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی آنها از عبادت پینه بسته‌اند و… و امام ـ علیه‌السلام ـ شمشیرکشیده همه را از دم تیغ می‌گذارند. (طبری، ابوجعفر محمد، دلائل الامه، ص ۲۴۱) اینها همه ناظر به کسانی است که اندوخته های علمی و دانش خود را وسیله رسیدن به دنیا قرار داده اند نه علمای راستین.

در روایاتی که درباره نقش علما در طول تاریخ و خصوصاً در آخرالزمان به آنها اشاره شد در مورد اینکه حضرت مهدی(عج) علما را حجت خود یاد می‌کند، بدیهی است که علما حقیقتاً کسانی هستند که مردم را به سوی حقیقت، هدایت و راهنمائی نموده و مهدی (عج) و قیام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفی می‌کنند

بنابراین، واژه علما، تنها بر علمای شیعه صدق نمی‌کند. چه بسا عالمان وهّابی و سنّی باشند. چنانکه در عصر حاضر دیده می‌شود که علمای وهّابی و سنّی، با استدلال به آیات قرآن و تفسیر و تأویل نادرست به آن مذهبی که برگرفته از قرآن و اندیشه اهلبیت ـ علیهم‌السلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانیت این مذهب را منکر می‌شوند.

البته روایات متعددی در این باره وجود دارد که در هنگام ظهور حضرت، عدّه‌ای با آیات قرآن بر علیه آن حضرت استدلال می‌کنند و حقانیت او را قبول ندارند و حتی عدّه‌ای علنی از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض می‌کنند. بعید نیست که مصداق بسیاری از اینگونه روایات، علما اهل سنت و ناصبی ها و وهّابی‌ها باشند زیرا علمای شیعه، اندیشه‌شان بر گرفته از اندیشه اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ و از شاگردان آن مکتب‌اند.

البته از آنجایی که همه انسانها حتی علما از نظر معرفت و تهذیب نفس یکسان نمی‌باشند، انسان بعید نمی‌داند که عدّه محدودی از علمای شیعه نیز در زمان ظهور با امام مهدی(عج) مخالفت کنند. آن‌چنان‌ که معلوم است اندیشه علمای شیعه‌ اندیشه اهلبیت است، و علمایی که غیر از این باشند، بسیار محدود و در اقلّیتند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.