از هرچه هست و نیست دگر بینیاز شد/ دست کسی که پیش حسین دراز شد…
روضهخوانی که زن تنفروش را نجات داد روضه خوان مشهور شهر بود، یکی از شبهای محرم، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی امشب مستقیم مرا به خانه نبر،اول به لاله زار میرویم، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در!-->!-->!-->…