دغدغههای روزهای پس از پیروزی انقلاب / دانشجویان و دانشگاهها
مدیر مسئولی ۴ نشریه شاهد، مجله دانشگاه و انقلاب، سردبیری مجلات جوانان و اطلاعات علمی در دهه شصت تازمانی که در سال ۷۱ برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود بخشی از مسئولیتهای علی منتظری است.
منتظری میگوید«ریالی بابت اینها دستمزد نگرفتم و با آنها افتخاری کار میکردم.» البته همزمان عضویت شورای مرکزی و مسئول بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی از سال ۶۴تا۷۰ بخش دیگر مسئولیتهایش را تشکیل میدهد.
پس از آنکه آذر ۷۵ با مدرک دکترای تخصصی بهداشت عمومی و اپیدمیولوژی به کشور بازمی گردد فقط چند ماه کافی است که از سال ۷۶ تا ۸۵ به مدت ۹سال رئیس جهاد دانشگاهی شود. دورهای که دستاوردهای زیادی داشت.
گفتگو با دکتر علی منتظری که هم اکنون رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی است فرصتی کوتاه برای مرور روزها انقلاب است و البته آشنایی با دغدغه هایش درباره انقلاب.
▪ در آستانه انقلاب اسلامی دانشگاهها چه وضعیتی داشتند؟
ـ قبل از انقلاب تعداد محدودی دانشگاه وجود داشت. دانشگاههای تهرانف ملی، پلیتکنیک، صنعتی، علم و صنعت، فردوسی مشهد، شیراز و تبریز و چند مدرسه عالی.
اوایل انقلاب جمعیت دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور ۱۰۰ هزار بود. قبل از انقلاب متناسب با سوابق تاریخی و پیشینه مبارزات دانشجویی موقعیتهای متفاوتی در دانشگاهها وجود داشت. در دانشگاه تهران همه دانشگاه ها فعال نبودند. در دانشگاه صنعتی گارد در داخل دانشگاه موجب تحریک دانشگاه را فراهم کرده بود.
▪ دانشجویان با گرایشهای اسلامی دارای چه تشکلهایی بودند؟
ـ دانشجویان مسلمان تحت عنوان انجمنهای اسلامی دانشجویان فعالیت میکردند. همزمان با امواج توفنده انقلاب، دانشگاه ها نیز به بخشی از اقیانوس انقلاب تبدیل شدند. در حقیقت دانشجویان به عنوان حاملان پیام انقلاب در کنار روحانیون و انقلابیون حرکت میکردند.
▪ دانشگاه در جریان انقلاب منفعل نبود؟
ـ به عنوان نهاد چرا، چون نهادی وابسته به نظام بود ولی به عنوان بخشی از جنبش اجتماعی فعال و در حرکت بود و با انقلابیون ارتباطی تنگاتنگ داشت.
▪ وضعیت علمی دانشگاهها بیش از انقلاب چگونه بود؟
ـ به طور نسبی بد نبود ولی آنچه وجود داشت وابستگی کامل بود. دانشگاه با طراحی اجانب برنامهریزی شده بود و تحرک علمی نیز در همین راستا بود. به هیچ وجه استعدادهای داخلی توجه نمیشد. به غرب و آمریکا نگاه میشد و از الگو و روش آنها استفاده میشد.
وابستگی نظام آموزشی به آمریکا و غرب بود و هماهنند تقیزاده استدلال میکردند که از فرق تا سر نوک پا باید غربی شویم.
▪ دانشجویان کاری هم برای تغییر میکردند؟
ـ دانشگاه به دانشگاه متفاوت بود. برخی دانشجویان به گروههای مبارزاتی میپیوستند و در دانشگاه حضور نداشتند. برخی دیگر با برگزاری جلسات و اعتصابها تلاش میکردند تا به نوعی مخالفت خود را با رژیم اعلام کنند.
▪ دانشجویان مسلمان در ذیل چه تشکلهایی جمع شده بودند؟
ـ بخش وسیع نیروهای مسلمان در انجمن اسلامی دانشجویان بودند و فعالیت میکردند و با مشکلات زیادی مواجه بودند نمیتوانستند حضوری علنی داشته باشند و بیشتر مخفی و پنهانی فعالیت میکردند.
▪ امیدی به تغییر رژیم پهلوی در میان گروههای دانشجویی وجود داشت؟
ـ بدون امید که نبودند ولی به تغییر فوری فکر نمیکردند. فکر میکنم نه تنها دانشجویان بلکه بسیاری از افرادی که سالها سابقه فعالیت سیاسی داشتند و شکنجه شده بودند، نیز به دنبال نتیجه فوری نبودند.
کسی باور نمیکرد مسیر تحولاتی که از اواخر ۵۶ آغاز شده بود سال ۵۷ به طور طوفانی فراگیر تبدیل شود که نظام فاسد سلطنت و شاهنشاهی را از بین و بن برکند.
▪ دلایل تصویر اینکه تغییر رژیم پهلوی سخت است چه بود؟
ـ غرب و آمریکا پشتیبان رژیم پهلوی بودند و به تدریج شاه پایههاای حکومت استبدادی و اختناق خود را گسترده بود. ساواک به شدت فعال بود. رفرمهایی که با پولهای نفت اعمال شده بود نیز تصور تغییر رژیم پهلوی را قدری سخت کرده بود، اما محاسبه فردی چون امام خمینی(ره) با اتکا به خدا و مردم حسابشان را مردمی چون ما فرق میکرد.
اتفاقات سرعتی بیش از تصور داشت و عمق واقعه چنان بود که نظام سلطنت را واژگون کرد، به گونهای که این آیه قرآن که خانه عنکبوت از سستترین خانهها است، ترجمهای عینی یافت.
▪ چه اقداماتی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد؟
ـ افراط نظام شاهنشاهی در دینزدایی از جامعه و ستیز با اسلام، به وجود آمدن طبقات جدید و ایجاد نوعی اولیگارشی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد. از سوی دیگر رهبری امام خمینی(ره) که جوهر انقلاب بودند و اتکا به خدا و مردم آزادگی و جرئتی از ایشان از خود نشان داده بودند، زمینههای پیروزی انقلاب را حول محور اسلام بسیج کردند.
بسیج مردم حول محور مبارزه با دشمن مشترک به جای پرداختن به حواشی باعث شد که حرکت تفند مرد رژیم پهلوی را ساقط کند چرا که کارگزاران رژیم تا زمانیکه منافعشان ایجاب میکرد طرفدار شاه بودند تا منافعشان به خطر افتاد صحنه را ترک کرده و فرار کردند.
▪ چه تصویری از وضعیت دانشگاه در سالهای اول انقلاب در ذهنتان باقی مانده است؟
ـ دانشگاه در ایام منتهی به انقلاب به محلی برای مناظره و مباحثه تبدیل شده و به مکانی برای تظاهرات فکری در آن زمان بود. در محیط دانشگاه دسته دسته مردم و دانشجویان با یکدیگر بحث میکردند و راجع به حقانیت انقلاب و بعضی مواضع رهبران انقلاب به گفت و گو و مجادله میپرداختند و گروههایی نیز به معرفی خود میپرداختند.
درگیری فکری میان مسلمان و مارکسیستها که به تبلیغ خود میپرداختند و کتابهای خود را از پستوها خارج کرده بودند و میفروختند در کنار مباحث داغ و اطلاعیهها و بیانیه های گوناگون بسیار چشمگیر بود.
▪ در این مباحث شرکت میکردید؟
ـ گاهی شرکت کرده برخی اوقات میگذشتیم و یا مداخله میکردیم. اوایل نمیخواستیم اختلاف حاصل شود و به دنبال نوعی وفاق و مدارا با همکلاسیها و همدانشگاهیها بودیم ولی به تدریج اختلافات شدت گرفت.
عدهای تابلوهایی درست کرده بودند و بعد از مدتی دانشجویان که تا دیروز با هم بودند یا گفتند تودهای هستیم یا میگفتند چریک فدایی خلقیم و … در میان نیروهای مسلمان هم عدهای گفتند ما سازمان دانشجویان مسلمانیم که همان بخش دانشجویی و نیروهای وابسته به مجاهدین خلق بودند.
بنا و روش آنها بر دعوا، جدایی و اختلاف و فحاشی به انقلاب و رهبران آن بود. البته نسبت به امام جرات نداشتند ولی به سایر رهبران انقلاب حمله میکردند.