انتظار و دامن زدن به ظلم در آخرالزمان / نابسامانی جامعه جهانی / گسترش ظلم

در مجموعه‌های حدیثی با موضوع مهدویت و آخرالزمان، بخش‌هایی تحت عنوان «علائم الظهور» به چشم می‌خورد که اوضاع نابسامانی را پیش از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) پیش‏بینی کرده اند. بر اساس این اخبار، ظلم و ستم همه دنیا را فرا می‌گیرد و حق از میان می‌رود.

#انتظار#آخرالزمان#گسترش#ظلم#جامعه#جهانی

نابسامانی های جامعه جهانی در آخرالزمان

فراگیر شدن ظلم و ستم، کم شدن طرفداران حق، وارونه شدن ارزش‌ها و تفاسیر خود ساخته از اصول کتاب و سنت و ده‌ها نابسامانی دیگر، شرایط منطقی جامعه‌ای است که در آستانه انقلابی همه جانبه و بزرگ است. طبق روایات ظهور مقارن ناامیدی مردم و در شرایطی صورت می‌گیرد که انسان مومن پناهگاهی نمی‌یابد که از شر و ستم بدان پناه برد. مردم باید از اصول خودساخته بشری ناامید شوند و به درک شایسته‌ای از نجات‌بخشی دین و معنویت برسند. مردم بایستی الزام و ضرورت آمدن یک منجی آسمانی را که قادر باشد، ابعاد مختلف دین الهی را بی‌کم و کاست در جامعه انسانی پیاده کند، دریابند و این همه نتیجه منطقی نابسامانی‌هاست.

به علاوه این گونه کژی‌ها و ناهمواری‌ها نیز، نتیجه سرگردانی جامعه جهانی است که قرن‌هاست، حضور آسمانی مقتدای خویش را درنیافته است و از هدایت الهی او بی‌بهره بوده است.

یکی از روایاتی که به طور مفصل از اوضاع نابسامان جامعه انسانی در آخرالزمان و پیش از ظهور سخن می‌گوید، روایتی نقل شده از امام صادق(علیه السلام) که ضمن آن شخصی درباره زمان از بین رفتن سلطنت جباران و فرارسیدن امر فرج می‌پرسد. در این جا به بخش ابتدایی پاسخ آن حضرت بسنده می‌کنیم: «هرگاه دیدى که حق و اهل حق از میان رفتند و دیدى ناحق همه جا را گرفت و دیدى قرآن کهنه شمرده شد و آن چه در آن نیست، وارد آن شد و مطابق هوس و دل‌خواه مردم شد و دیدى که دین وارونه شده چنانچه ظرف آب وارونه شود و دیدى اهل باطل بر حق چیره شدند و دیدى شر و بدى آشکار است و منع نمی‌شود و بدکاران را معذور مى‏دارند و دیدى که فسق آشکار شده‏ [منتظر فرج باشید.] …».

انحطاط جوامع، شرایطی را فراهم می‌کنند که در برهه‌ای از تاریخ مقارن ظهور، جامعه انسانی به درک و دریافت شایسته‌ای از جایگاه منجی آسمانی برسد و به سوی ایشان گرایش پیدا کند، نه این که اوضاع ترسیم شده در این روایات ذاتاً شرایط ظهور را فراهم کند

تحلیلی از روایات تأمل برانگیز ظهور

الف) این روایات لزوما متصل به ظهور نیستند:

اولین نکته‌ای که درباره این روایات مورد نظر است، این است که بسیاری از رویدادهایی که در متون حدیثی در این دسته قرار می‌گیرند، در واقع ملاحم و فتنی هستند که از معصومان(علیهم السلام) برای خبر از آینده رسیده است و در آن‌ها هرگز از لفظ علامت ظهور یا امثال آن استفاده نشده است. فقط گاهی گفته شده که این وقایع قبل از ظهور واقع خواهند شد، هر چند بعد‌ها به علت عظمت واقعه‌ای به نام ظهور، که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) از آن خبر داده اند، همه وقایع و حوادث تحت تاثیر آن قرار گرفته، مقدمه و زمینه آن حادثه عظیم تعبیر شده‌اند و تحت عنوان «علائم الظهور» دسته بندی شده‌اند.

به عبارت دیگر نمی‌توان انتظار داشت که در قرآن یا متون حدیثی، اثری از ترکیب امروزی «علائم الظهور» یافت، اولین بار نامی ‌نزدیک به این عنوان را شیخ صدوق در قرن ۴، برای کتابش، یعنی کتاب «علامات آخرالزمان» به کار برد و سرانجام در دوره قاجاریه این اصطلاح به کلی جانشین اصطلاح «الملاحم والفتن» شد.

بنابراین در مورد عمده وقایعی که در متن این روایات درباره آخرالزمان آمده است، نمی‌توان فاصله زمانی دقیقی از وقوع آن‌ها تا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) برآورد کرد. به عبارت دیگر این احادیث عمدتا شامل وقایع متصل به ظهور نیستند و فقط روند وقایع اجتماعی پیش رو را ترسیم می‌کنند. از این نظر، این روایات تناقضی با زمینه سازی مردم برای ظهور و مبارزه با ظلم ندارند.

ب) این روایات شامل نشانه های حتمی ظهور نیستند:

نکته دوم این است که این روایات به جز در چند مورد انگشت شمار شامل نشانه‌ها و علایمی ‌نیستند که در احادیث به حتمی‌بودن وقوع آن‌ها اشاره شده باشد، به عبارت دیگر به جز نشانه‌هایی که صراحتا در احادیث به حتمی‌بودن آن‌ها اشاره شده است، بقیه نشانه‌های ظهور، همگی از امور غیر حتمی‌ به شمار می‌روند. در واقع علائم غیرحتمی ممکن است با تغییر و تبدیل شرایط آن‌ها و عوض شدن علل رخ دادن آن‌ها، به‌گونه‌ای دیگر پدید آیند یا اصلا رخ ندهند. البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث به آن‌ها اشاره شده است، تاکنون اتفاق افتاده‌اند و در اصل تحقق خویش دچار «بداء» نشده‌اند.

د) این روایات علل و عوامل ظهور نیستند:

بالاخره نکته سوم این است که گاهی بین عبارت «علائم ظهور» و «عوامل و علل ظهور» خلط معنایی می‌شود. به عبارت دیگر هر آن چه که جزء «نشانه‌های ظهور» دسته‌بندی می‌شود، لزوما «شرایط و عوامل ظهور» را فراهم نمی‌کند، از برخی روایات استفاده می‌شود که شرایط و عوامل ظهور را اموری مانند آمادگی فکری و عملی مردم برای ظهور امام عدالت‌گستر، وجود تعداد کافی از یاران مخلص و فداکار، ناامیدی کامل مردم از طرح‌ها و برنامه‌های دست‌ساخته بشر برای اصلاح وضع جهان فراهم می‌کنند. ولی روایات علائم الظهور صرفاً مجموعه‌ای از نشانه ها هستند که جنبه آگاهی بخشی و هشداردهی دارند، بنابراین چه بسا امکان دارد که شرایط ظهور فراهم شود و اراده خداوند به ظهور امام مهدی (علیه السلام) تعلق گیرد، بی آن که برخی از نشانه‌های ظهور محقق شده باشد.

روایاتی که پاسخ می دهند

به علاوه با یک نگاه اجمالی به قرآن و مجموعه احادیث وارده در موضوع آخرالزمان به چند نکته در رد دیدگاهی می رسیم که برای مردم نقش سازنده ای در فراهم آوردن زمینه ظهور قائل نیست و صرفا معتقد به فراگیر شدن ظلم و ستم است:

۱.       دست روی دست گذاشتن برای فراگیر شدن ظلم و ستم و دامن زدن به آن، با اصول قطعی قرآن و سنت در تناقض است.

زمینه‌سازی برای ظهور مستلزم دست روی دست گذاشتن برای گسترش فساد و حتی دامن زدن به اوضاع نابسامان اجتماعی در این راستا است، در این دیدگاه مردم نقش سازنده‌ای برای تعجیل در امر ظهور ندارند

۲.       روایاتی که درباره زمینه سازان قیام حضرت مهدی(علیه السلام) می باشد، رکود و دامن زدن به انحطاط و ظلم را رد می کند. از جمله آن ها: «یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ ؛ مردمى از جانب مشرق قیام نمایند و زمینه حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) را فراهم سازند.»

۳.       روایاتی که از یاران امام زمان (علیه السلام) و آماده شدن گروهی برای یاری ایشان در جریان فتنه های دوران غیبت سخن می گویند نیز دیدگاه نقش مردم در فراهم آمدن زمینه ظهور را تایید می کند. از آن جمله: «ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَهِ بَعْدَ الصَّبُوحِ ؛ سپس گروهی در آن فتنه‌ها آبدیده می‌شوند، چنان چه آهنگر شمشیر را صیقل می‌دهد، دیده‌های آن‌ها به نور قرآن روشنایی می‌گیرد، در گوش‌هایشان تفسیر قرآن طنین می‌افکند و هر بامداد و شامگاه جام حکمت نوشند.»

از انحطاط جوامع تا کمال معرفت انسان

علاوه بر این همان طور که گفتیم نابسامانی‌های اجتماعی از جمله پیش‌زمینه‌هایی است که اقتضای یک انقلاب همه‌جانبه جهانی است. به عبارت دیگر انحطاط جوامع، شرایطی را فراهم می‌کنند که در برهه‌ای از تاریخ مقارن ظهور، جامعه انسانی به درک و دریافت شایسته‌ای از جایگاه منجی آسمانی برسد و به سوی ایشان گرایش پیدا کند، نه این که اوضاع ترسیم شده در این روایات ذاتاً شرایط ظهور را فراهم کند.

به بیان دیگر یک اصل اساسی در زمینه‌سازی برای ظهور، بالا بردن معرفت و درک جامعه جهانی درباره امام مهدی (علیه السلام) به عنوان یگانه منجی آخرالزمان است و مضمون این روایات، به عنوان اخبار رسیده از وقایع آخرالزمان بستر آن را فراهم می کند.


ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.