مشارکت و نقشآفرینی زنان در سرنوشت جامعه اسلامی
زنان و مردانی بسیاری بودهاند که در پشت صحنهی تحولات اجتماعی، تأثیرات شگرفی داشتهاند؛ اما در ظاهر، ظهور و بروز چندانی نداشتهاند.
قبل از هر چیز باید توجه داشت که مشارکت در سرنوشت جامعه اگر در مسیر عدالت و گسترش ارزشهای اسلامی و الهی باشد، ارزشمند و مطلوب است. از این رو هرگونه حضور و نقش اجتماعی، بدون ضوابط و شاخصههای ارزشی الهی را نمیشود مطلوب و مثبت ارزیابی کرد.
مشارکت سازنده و مثبت در سرنوشت جامعهی اسلامی در معنای حقیقی خود زمانی تحقق مییابد که انسان بتواند در ایجاد تغییرات و تحولاتِ اجتماعی، مؤثر و مفید باشد.
میزان مشارکت اجتماعی هر کس در جامعهی اسلامی، وابسته به میزان تأثیرگذاری او در رشد و تعالی جامعه است. از همین جا معلوم میشود که میزان تأثیر اجتماعی انسان در جامعه، وابسته به کمیت و مقدار حضور او در خارج از خانه و در سطح جامعه نیست.
چه بسیار زنان و مردانی بودهاند که در پشت صحنهی تحولات اجتماعی، تأثیرات شگرفی داشتهاند؛ اما در ظاهر، ظهور و بروز چندانی نداشتهاند. حضور یک انسان خودساخته و وارسته، تأثیر بسیار عمیقی بر دیگران میگذارد، بیآنکه چنین شخصیتی پُست سازمانی و مسئولیت اجتماعی داشته باشد.
بسیاری از رهبران الهی بیشتر یا همهی عمر خویش را در خانهای محقّر و یا در زندان به سر بردهاند اما توانستهاند آثار شگرفی را در مردم و جامعهی خویش پدید آورند.
امام خمینی (رحمهالله) بنیانگذار انقلاب اسلامی مردم ایران در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، سالها در شهر مقدس نجف اشرف و دور از مردم ایران بود امّا مردم از وجود او تأثیر پذیرفتند و با رهبری او توانستند انقلاب کنند و زمینهی بازگشت ایشان را به کشور فراهم آورند.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان رحلتشان، یعنی در سالهای سخت آغازین انقلاب و سپس جنگ تحمیل شده بر ملت ایران، با این که حضور خارجی و فیزیکی چندانی در جامعه نداشتند و در خانهای کوچک در جماران به سر میبردند، توانستند کشتی انقلاب را در آن طوفانهای سهمگین گذر دهند.
حال اگر نقش همسر امام خمینی (رحمه الله) را در موفقیتها و خدمات آن رهبر فرزانه در نظر آوریم، خواهیم دید که یک زن بدون درگیریهای اجتماعی و بدون آن که نامی از او بر سر زبانها باشد، میتواند در سرنوشت میلیونها انسان مؤثر باشد.
اسلام نقش زنان را در سرنوشت جامعه چنین دانسته است:
یکی، نقشآفرینی مستقیم و دیگری نقشآفرینی غیر مستقیم، نقشآفرینی مستقیم، همان حضور فیزیکی در جامعه و تلاش در مسیر ساختن جامعهی اسلامی است که پیشتر به آن پرداختیم؛ اما نقشآفرینی غیرمستقیم زنان، حضور آنان در کانون خانواده و مهندسی خانوادهی اسلامی است. زنان از مسیر خانواده، منشأ تحولات شگرف در عملکرد همسران خویش هستند و در رشد و تعالی و خدمات اجتماعی آنان بسیار مؤثرند.
تاریخ، شاهد حضور مؤثر زنان در جهت گیریها و تلاشهای مردان بزرگ جهان بوده است. نقش دیگر زنان در خانواده، تربیت فرزندان و ساختن انسان است. زنان پدیدآورندگان تمامی انسانهای مثبت و منفی تاریخاند. اگر مردان، محصولات و لوازم مادی زندگی را میسازند، زنان در خانههای خود انسانهایی پرورش میدهند که تاریخ را رقم میزنند.
نتیجه این که نباید تصور کنیم تأثیرگذاری اجتماعی و نقشآفرینی زنان در جامعه لزوماً به معنای حضور در همان عرصههایی است که مردان در آنجا حضور دارند بلکه باید به کیفیت نقش و تأثیر آن توجه کرد.
زنان هر چند با حضور مستقیم خود در اجتماع باید در عرصههایی که هنر و توانایی بیشتری دارند و مفیدتر واقع میشوند تلاش کنند امّا نباید تأثیر غیرمستقیم خود را در اجتماع به واسطهی انسانسازی با تأثیر مستقیم اجتماعی، یکسان شمارند. افزون بر این، مردان میتوانند از عهدهی نقشهای اجتماعی مورد نیاز جامعه برآیند اما نقش زنان در خانواده را هرگز نمیتوان به مردان سپرد.