پیدایش مدعیان دروغین مهدویت و گرایش مردم به آنان
گرایش به اندیشه مهدویت در حال گسترش و توسعه است. این نهضت عظیم که با الهام از حرکت اسلامی امام خمینی (رحمه الله) رونق گرفته است نیاز به تغذیه مداوم دارد. و یکی از مهم ترین منابع این تغذیه فکری، بررسی ها و کاوش های علمی در این زمینه است.
اندیشه مهدویت در راه رسیدن به سر منزل مقصود ممکن است. در دریای پر تلاطم حوادث با موانعی روبه رو شود. شرط رسیدن به ساحل نجات در درجه اول تقویت نیروی محرکه این گفتمان و در درجه دوم شناخت و رفع موانع احتمالی است. مدعیان دروغین مهدویت هرچند موج های کوتاهی بودند که در اقیانوس بزرگ اسلامی، به چشم نمی آمدند و در خور توجه نبودند، اما چون بر خلاف مسیر انسانی و فطری در حرکت بودند فتنه و فساد می انگیختند و غوغا آفرینی می کردند و از همه مهم تر چون پاره ای از اینها به قدرت های بزرگ وابستگی داشتند، در دژهای امنیتی جامعه، گسست پدید می آورند و جامعه را از ترقی و کمال باز می داشتند.
«متمهدین» و «مدعیان دروغین» مفهوم و انگاره ای است که اندیشه و تأمل درباره آن، برای همگان جالب و پر جاذبه است. عده ای دوست دارند بدانند چرا در طول تاریخ ما با چنین ادعاهای دروغینی در حوزه «مهدویت» مواجه هستیم؟
با رخ نمایی این گونه پرسش ها و سوالات دیگر، موضوع مورد بحث، ضرورت و اهمیت ویژه ای یافته است. اما آنچه مهم است روش مند کردن پژوهش در این زمینه است. تحلیل پیامدها، آثار، خاستگاه های مدعیان دروغین، در گرو شناخت دقیق علل و عوامل پیدایش آنان است.
نگارنده در این مقاله، علل زمینه ساز، علل تسهیل کننده و علل شتاب زای پیدایش مدعیان دروغین و گرایش مردم به آنان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
پیش در آمد
شناخت و بازشناخت اندیشه مهدویت، شناخت و بازشناخت بزرگترین جریان معرفتی، معنویتی در طول تاریخ است. بازکاوی و بازپژوهی آن یک ضرورت عینی است تا جریانی که برای ناب سازی معرفت دینی و بازسازی و نوسازی فرهنگی، معنوی و اجتماعی اتفاق می افتد، هماره ناب، زلال و اصیل بماند و به مانند همیشه، الهام بخش تمامی آزادی خواهان جهان باقی بماند.
نیرومندی و قوت اندیشه مهدویت به عنوان یک اصل مبتنی بر دیانت و سنت های ریشه دار اسلامی، و یأس و دلزدگی از الگوهای رایج دروغین موجب گرایش هرچه بیشتر مردم و حقیقت طلبان به اندیشه مهدویت شده است.
گرایش به اندیشه مهدویت در حال گسترش و توسعه است. این نهضت عظیم که با الهام از حرکت اسلامی امام خمینی (رحمه الله) رونق گرفته است نیاز به تغذیه مداوم دارد. و یکی از مهم ترین منابع این تغذیه فکری، بررسی ها و کاوش های علمی در این زمینه است. از این رو، بررسی هایی که توسط محققان در هر جای جهان، در باب اندیشه مهدویت به عمل می آید، می تواند در تعمیق فکری – فرهنگی اندیشه مهدویت کاربرد موثر یابد و نخبگان و گردانندگان این نهضت را در جست و جوی مدل و الگوی منطبق با تعالیم دین مبین اسلام یاری بخشد.
اندیشه مهدویت در زمان ها، برهه ها و صحنه های گوناگون عرصه داری می کند و نور می پراکند و با مبانی قوی و روشنایی بخش خود در هر ساحتی که وارد می شود، حرف اول را می زند و پیروان از جان گذشته در پیرامون خود گرد می آورد. این رستاخیز بزرگ، همیشگی و همه گاهی، خوشایند ذهن ها، فکرها و انسان های آلوده و دستان پلید و قدرت های تباهی آفرین نبود؛ از این روی، همیشه بر آن بودند که یا آن را تحریف کنند و از داخل بپوشانند و از پویایی و رستاخیز آفرینی بازدارند و یا نابودش کنند و تمام نشانه های آن را از صحنه روزگار بزدایند.
این پرسش اساسی از دیرباز مطرح بود هرچند گذر زمان اندکی از ابهام آن را برطرف ساخته و پاسخی داده است اما همچنان پاسخی در خور آن ضروری می نماید، به راستی چه علل و زمینه هایی در پیدایش و رشد مدعیان دروغین مهدویت دخیل بوده است؟
در جواب بایستی گفت شناخت آفات نظری و عملی و آسیب های ذهنی و عینی اندیشه مهدویت اگر چه امری پسندیده و لازم است. ولی شناخت و تحلیل ریشه ها و علل پیدایش و رشد مدعیان مهدویت یک ضرورت «عقلانی» است تا با از بین بردن «علل» معالیل نیز از بین رفته و تدریج با ادعاهای پیدا و پنهان در حال وقوع نیز مبارزه شود.
به دیگر سخن، مدعیانی با علل خاص به خود، گریبان اندیشه ناب و زلال مهدویت را گرفت که باید به آنها آگاهی یافته و در مقام «رفع» یا «درمان پس از بیماری» بر آمد. با شناخت علل و ریشه های انحراف مدعیان دروغین می توان از آفات درونی و بیرونی و آسیب های تدریجی نیز جلوگیری کرد؛ یعنی در مقام رفع» یا پیشگیری بر آمد.
انحراف زدایی از آموزه اصیل مهدویت در ساخت بدنه جامعه و زنده نگه داشتن علمی و عملی آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ به ویژه اگر دست های پیدا و پنهان دوستان ناآگاه و غیر بصیر و دشمن آگاه و هوشمند و مغرض را در انحراف آفرینی و تحریف گرایی «مهدویت» در طول تاریخ بشناسیم که چگونه امویان، عباسیان و … از گذشته، و نظام های سلطه معاصر، تلاش هایی در جهت وارونه و بدون اثر کردن «اندیشه مهدوی» خش جلوه دادن آن، خرافی کردن آن و … انجام داده اند که این امر همگی ما را هر چه بیشتر در بازخوانی، بازنگری و ناب نگه داشتن آموزه مهدویت مسئولیت پذیر می کند . و لازم است که احیاگران اندیشه اسلامی و مصلحان دینی و اجتماعی، آفات شناسی و آفات زدایی، مبارزه عالمانه و هوشمندانه با انحرافات و تحریفات معرفتی، معنوی، را رسالتی مشترک و تعهدی برای خویش تلقی کنند تا «مهدویت» تحول آفرین، عبرت آموز، درس دهنده، حرارت و حرکت زا، باشد و بماند – و این، معلول بینش و گرایش معرفتمندانه و ژرف اندیشانه و در عین حال باز شناسانه و حماسه آفرینانه اصحاب خرد و ارباب معرفت و معنویت و پرچمداران شریعت است.
ضرورت علل شناسی مدعیان دروغین
در بحث از یک موضوع، هم توصیف و تشریح آن امکان پذیر است و هم می توان آن را علت یابی کرده و توضیح داد. کار اول را تحت عنوان توصیف، وقایع نگاری و تشریح وضع موجود شیء، و عمل دوم را تبیین و پیدا کردن چرایی آن می نامند. بحث اول به هست ها می پردازد و بحث دوم به چرایی و علت «هست ها».
این دو مسئله در بحث از مدعیان دروغین نیز صدق می کند و از دو منظر می توان به مدعیان دروغین نگریست. یکی پرداختن به سیر حوادث و وقایع نگاری و فرایند زندگی مدعیان و دیگری جست و جوی علت یا علل آن. دیدگاه اول به تاریخ مدعیان دروغین می انجامد و مجموعه ای از وقایع است که از داده های آن هیچ گاه سخن نمی گوید، بلکه می بایست تعبیر و تفسیر شوند. البته راقم این سطور منکر نقش مهم تاریخ در شناخت پدیده ها نیست و معتقد است تاریخ چراغی است فرا روی ما برای فهم بهتر و راحت تر آینده، و ناآگاهی از تاریخ به معنای سر به زیر انداختن و دوباره رفتن راه هایی است که گاه بارها تکرار شده اما حصر توجه به مطالعه تاریخی و عدم توجه کافی به رهیافت های دیگر، سبب می شود هویت شیء در حیثیت تاریخی آن، پنهان شود و گمان گردد که آن شیء چیزی نیست جز جنبه مکشوف در مطالعه تاریخی.
دیدگاه دوم به نظریه پردازی در مسئله منجر می شود و با کمک آن می توان تصویری روشن و تفسیری جامع از موضوع ارائه داد.
نخستین گام در تحقق کارآمدی و ثمربخشی مطالعه و پژوهش در مورد پدیده ها، شناخت علل و عوامل رشد و پیدیش آن پدیده است. شناخت شناسی علل و عوامل پدیده ها، نخستین گام در آشنایی نظام مند به این پدیده ها است که در فرایندی تعاملی با خوانندگان، تغییر نگرش، ارتقای دانش و توسعه مطالب را هدف خود قرار می دهد و شناخت هرچند اجمالی از علل و عوامل یک موضوع شرط موفقیت در هرگونه فعالیت درباره آن موضوع است. تصور ما از عوامل و علل پیدایش متمهدین، نقش مهمی در انتخاب ابزارها، شیوه ها و روش های مبارزه با آنان را دارد.
پدیده های مهم فکری و اجتماعی، یک باره رخ نمی نمایند. زمینه های فکری، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی در پیدایی آنها، اثر گذارند. چالش ها، نزاع ها و کشمکش های سیاسی، قبیله ای، عقیدتی و فکری، فقر اقتصادی و فرهنگی، پراکندگی ها، سرخوردگی مردم و نبود مشعل های روشنایی آفرین زمینه را برای اینکه هر روز کسی سر برآورد، بانگی سر دهد و بدعتی ساز کند و شماری را پیرامون خود گرد آورد و در باورهای مردم گسست پدید آورد آماده می سازند. مذهب ها و مسلک های انحرافی، در مرداب می رویند. وقتی مردمانی به خاطر فقر فرهنگی و دور افتادن از آیین ناب و فقر اقتصادی و برق تازیانه های استبداد، از پویایی باز ایستد و زمین گیر شود، کم کم به مرداب تبدیل می شوند و در این مرداب است که گیاهان تلخ، سمی و کشنده می رویند.
تفکر و اندیشه مهدویت در اوضاع و مقاطع مختلف احیانه دچار عارضه، آسیب یا آفت می شود. احیاگر در عرصه احیای دین با دو تشخیص فوق العاده مهم روبرو می شود: تشخیص درد و تشخیص درمان. بنابر این اساس کار احیاگران را می توان در «دردشناسی» و «درمانگری» خلاصه کرد. نکته شایان توجه این است که دین در تاریخ حیات و حضور خود در جامعه انسانی، نه با یک عارضه یا درد واحد روبه رو بوده است و نه احیاگران درمان واحدی پیش رو نهاده اند. لذا در عرصه احیاگری با «دردهایی» و به تبع «درمان هایی» روبه رو بوده ایم. در این میان توفیق حقیقت یاب، در گام نخست مدیون و مرهون دردشناسی صائب اوست. اگر حقیقت یاب، درد اندیشه خود را در نیابد و سر اعوجاج و رنجوری آن را کشف نکند و دچار خطا شود از اساس، ره به خطا برده است و اگر درد دین را به نیکی دریابد گامی دیگر برای توفیق در پیش روی دارد و آن حسن درمان است. آسیب شناسی کمک می کند تا شخص بهتر این گونه موانع و آفات را بشناسد و در راه اصلاح، رفع یا درمان آنها بکوشد و یا از آنها پیشگیری کند.
در بحث مهدویت نیز تا چرایی و چگونگی پیدایش مدعیان به خوبی و فرانگرانه تحلیل نشود، نمی توان تصویری روشن و تفسیری جامع از آن ارائه داد؛ پس اگر ریشه ها و علل پیدایش مدعیان دروغین را توأم با اهداف و انگیزه ها شناختیم راه تحریف، کژاندیشی و عوام گرایی نسبت به چنان واقعه عظیم و مکتب ساز بسته خواهد شد.