چرا مأمون امام رضا (ع) را به شهادت رساند؟

شیخ مفید در ارشاد می نویسد : امام رضا ( ع ) مأمون را در خلوت بسیار مورد پند و اندرز قرار می داد و او را از خداوند می ترساند و آنچه بر خلاف دستور آن حضرت انجام می شد زشت می شمرد. مأمون در ظاهر سخنان آن حضرت را قبول می کرد ولی  ناراحتی و سرگردانی خویش را از نصایح امام پنهان می داشت . روزی حضرت رضا ( ع ) نزد مأمون آمد و دید که او برای نماز وضو می سازد و غلامش آب بر دست او می ریزد.

پس امام ( ع ) به وی فرمود : ای امیرمؤمنان ! در پرستش پروردگارت کسی را شریک قرار مد. مأمون نیز آن غلام را رد کرد و خود به تنهایی کار وضویش را به انجام رساند. ولی این فرمایش امام ( ع ) کینه و خشم او را نسبت به آن حضرت افزون کرد.

همچنین هرگاه مأمون در محضر آن امام ( ع ) درباره فضل بن سهل و برادرش سخن می گفت : امام ( ع ) عیبب کارهای آن دو را برای مأمون بازگو می کرد و از شنیدن سخنان آنان وی را بر حذر می داشت . فضل و حسن نیز به این مطلب پی بردند و همواره در نزد مأمون از آن حضرت بدگویی می کردند و سخنانی می گفتند که امام رضا ( ع ) را از چشم مأمون بیندازند و او را از میل و علاقه مردم نسبت به آن حضرت می ترسانیدند . آن دو آنقدر به این کار خود ادامه دادند تا نظر مأمون رانسبت به امام ( ع ) برگرداندند به طوری که مأمون کمر به قتل وی بست .

ابو الفرج اصفهانی گوید : امام رضا( ع ) بیمار شد و در همان بیماری بدرود حیات گفت . پیش از این ، امام نزد مأمون از فرزندان سهل یاد می کرد و عیب کارهای  آنان را به وی گوشزد می کرد و مأمون را از توجه به آن دو باز می داشت و بدیهایشان را به وی تذکر می داد .

اما کلینی در کافی روایتی مبنی بر مسمویت آن حضرت نقل نکرده است چنان که درباره پدر امام هشتم ، حضرت موسی بن جعفر ( ع ) ، نیز روایتی دال بر مسمومیت وی نیاورده است هر چند که مرگ امام کاظم ( ع ) در اثر مسمومیت بسیار مشهور و معروف بوده است .

بلکه وی تنها به ذکر این نکته بسنده کرده است که امام کاظم ( ع ) در زندان ” سندی بن شاهک ” چشم از جهان فرو بست .

اربلی در کشف الغمه می نویسد : از برخی از موثقان شنیده ام که سید رضی الدین علی بن طاووس موافق با این نظریه نبود که مأمون امام رضا را مسموم ساخته بود . حال آنکه سید در این گونه امور اهل مطالعه و پژوهش بود و آنچه از رفتار مأمون ظاهر است دلالت بر مهربانی وی بر امام و میل او به آن حضرت و ترجیح وی بر خاندان و فرزندانش می باشد و اینها قراینی است که این نظر را تأیید و اثبات می کنند .

سبط بن جوزی در تذکره الخواص سخنی دارد که گویا آن را از ابو بکر صولی در کتاب الاوراق نقل کرده است . وی گوید : گروهی خیال کرده اند که مأمون ، امام رضا را مسموم ساخته است اما این سخن صحیح نیست . بلکه وقتی علی بن موسی ( ع ) در گذشت ، مأمون گریه و زاری سر داد و اندوهگین شد و چند روزی چیزی نخورد و نیاشامید و از لذت خود را بر کنار داشت .

بعدا در این باره مفصل سخن خواهیم گفت . شیخ مفید گوید : روزی حضرت با مأمون غذایی خوردند و حضرت از آن خوراک بیمار شد و مأمون نیز خود را به بیماری زد . ابو الفرج اصفهانی هم گوید : امام رضا ( ع ) بیمار شد پس مأمون به عیادت آن حضرت می آمد همین که بیماری امام ( ع ) سنگین شد ، مأمون نیز تظاهر به بیماری  کرد و چنین وانمود ساخت که آن دو خوراک زیان آوری خورده اند و هر دو دچار بیماری گشته اند .

نگارنده : سخن شیخ مفید حاکی از آن است که مأمون در این غذای امام رضا ( ع ) سم ریخت و خود نیز به بیماری تظاهر کرد تا به مردم وانمود کند که امام رضا ( ع ) در اثر خوردن آن غذای زیان آور بیمار شده نه در اثر سم . لکن عبارت ابو الفرج نمایانگر آن است که غذا مسموم نبود بلکه سم در چیزی غیر از غذا بوده است ، چنان که خواهد آمد ، لکن مأمون چنین وانمود کرده است که بیماری در اثر خوردن غذای زیان آور بوده و این به صواب نزدیک تر است .

ابو الفرج اصفهانی گوید : رضا ( ع ) همچنان بیمار بود تا آن که مرد . و درباره وفات وی اختلاف شده است و به هر حال سبب وفات او سمی بود که آن را نوشید . شیخ مفید و ابو الفرج نیز با عباراتی نزدیک به عبارت شیخ ، گویند : محمد بن علی حمزه از منصور بن بشیر از برادرش عبد الله بن بشیر روایت کرده که گفت : مأمون به من دستور داد که ناخنهایم را عاده بلند کنم و آنها را به کسی نشان ندهم من نیز دستورش را اجراکردم سپس خواست و چیزی  شبیه تمبر هندی به من داد و گفت : این را به دستان خود بمال .

من نیز چنین کردم سپس برخاست و از پیش من رفت و بر امام رضا ( ع ) داخل شد و از آن حضرت پرسید : چگونه ای ؟ امام ( ع ) فرمود : امید بهبود دارم گفت : من نیز بحمد الله بهترم . و به امام رضا ( ع ) گفت : آیا امروز کسی از پرستاران و غلامان به نزد شما آمده است ؟ حضرت فرمود : خیر . مأمون خشمناک شد و بر غلامانش فریاد زد . و به امام رضا( ع ) فرمود : هم اکنون آب انار را بگیر و بخور که برای رفع این بیماری چاره ای جز خوردن آب انار نیست . سپس مرا طلبید و گفت : برای ما انار بیاور چون انار آوردم گفت : برایم آب آنها را به دستت بگیر . من نیز چنان کردم و مأمون به دست خود آن را به رضا ( ع ) نوشانید و همین موجب مرگ آن حضرت بود . زیرا امام ، بعد از نوشیدن این آب انار ، بیش از دو روز زنده نبود . محمد بن علی بن حمزه از ابو صلب هروی روایت می کند که گفت : پس از آن که مأمون از نزد امام رضا ( ع ) بیرون آمد ، پیش آن حضرت رفتم . ایشان به من فرمود : ای ابوصلب ! اینان کار خود را کردند و شروع به ذکر توحید و تمجید خداوند کرد .

محمد بن علی گوید و از محمد بن جهم شنیدم که می گفت : حضرت رضا ( ع ) شیفته انگور بود پس قدری انگور برای آن حضرت تهیه کردند و در جای حبه های آن چند روز سوزنهای زهرآلود زدند سپس آن سوزنها را کشیدند و آن انگور زهر آلود را برای  آن حضرت آوردند . امام رضا ( ع ) که به همان بیماری  که پیش از این گفته شد ، مبتلا بود از آن انگور زهر آلود بخورد و همین امر موجب شهادت آن حضرت گردید . گویند : این نوع زهر ، از زهرهای بسیار کاری است .

علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه گوید : شیخ مفید درباره علت شهادت امام رضا ( ع ) چیزی راعنوان کرده که عقل من آن را نمی  پذیرد و شاید من خطا کار باشم . مفید گوید : امام ( ع ) در پیشگاه مأمون عیب پسران سهل را باز می گفت و از آنان به بدی یاد می کرد و مواردی از این قبیل . حال آن که اشتغال امام به امور دنیوی و اخروی و نیز اشتغالش به خداوند به او امکان چنین کارهایی را نمی داده است . همچنین بنابر نظر مفید ( ره ) دولت مذکور از اساس فاسد بوده و بر پایه ای ناپسند بنیاد شده است . و امام ( ع ) همه تلاشش را در جهت غیبت از فرزندان سهل به کار گرفته بود تا آن که موجب گردید آن دو نیز پیش خلیفه آیند و نظر او را نسبت به امام تیره کنند . از طرفی نصیحت امام به مأمون و فرمایش آن حضرت به وی ، در چیزی که به حال دینش سودمند بود ، نمی تواند موجب قتل آن حضرت و ارتکاب چنان جنایت بزرگی شود . بلکه در این باره کافی بود که مأمون آن حضرت را به نزد خود راه نمی داد و یا از ایراد نصایحش جلوگیری می کرد .از

طرفی ما تا کنون نشنیده ایم که اگر سوزن را در دانه های انگور جای دهند انگور نیز مسموم می شود و قیاس طبی نیز بر صحت چنین کاری شهادت نمی دهد و خداوند تبارک و تعالی به حال همگان آگاه است و بازگشت همه به سوی اوست و در پیشگاه او دشمنان و مخالفان جمع خواهند شد .

اربلی همچنین می گوید : در کتابی به نام کتاب الندیم ، که فعلا در وقف تألیف این کتاب آن را در اختیار ندارم خواندم که گروهی  از بنی عباس نامه ای به مأمون نگاشتند و عقیده او در ولی عهد قرار دادن امام رضا( ع ) و تمایلش به فرزندان ه کرده بودند . مأمون نیز ئعلی ( ع ) را به سختی موردانتقاد قرار داده و تخطمتقابلا پاسخی تند برای آنان نوشت و ایشان را ناسزا گفت و عرض و ناموسشان را دشنام داد . از جمله سخنانی که مأمون در پاسخش گفته بود و اینک به خاطر دارم آن بود که شما همان نطفه های مستان در رحم کنیزکان خواننده و عشوه گرید . آنگاه درباره امام رضا ( ع ) سخن رانده بود و فضل و شرافت آن حضرت و خاندانش بار برشمرده بود . این پاسخ و برخوردهایی از این قبیل قراینی هستند که اتهام کشتن امام ( ع ) را به وسیله مأمون و تلاش در چیزی که موجب تباهی و زیان دنیوی و اخروی او می شود منتفی  می سازد . و خدا داناتر است .

مجلسی در بحار الانوار می نویسد : اربلی در کشف الغمه اسبابی را که شیخ مفید به عنوان موجبات قتل امام رضا( ع ) توسط مأمون ذکر کرده است ، با دلایلی سخیف و کم ارزش مردود شمرده است . آنگاه مجلسی پس از نقل گفتار اربلی گوید : سستی  این گفتار پوشیده نیست . چرا که بدگویی و غیبت از فرزندان سهل امری دنیاوی  نبوده که آن حضرت را از اشتغال به عبادت خدای  تعالی باز دارد . بلکه حتی این امر از باب امر به معروف و نهی از منکر و رفع ظلم از مسلمانان به هر طریق ممکن بر آن حضرت واجب بوده است . و اینکه خلافت مأمون فاسد بوده است سبب

نمی شده که آن حضرت دست از خیر خواهی و پند و اندرز بردارد چنان که کسان دیگری غیر از امام رضا ( ع ) نیز برای مسلمانان در غزوات و جنگها خیر خواهی  می کردند . از طرفی معلوم است که نصیحت ستمگران و پند گفتن به آنها در حضور مردمان ، به خصوص اگر ادعای فضل و خلافت هم داشته باشند ، از عواملی است که کینه و حسد و خشم آنها را بر می انگیزد .

نگارنده : همچنین این سخن اربلی که گفته است ” اگر سوزن در دانه های انگور بگذارند انگور مسموم نمی شود و قیاس طبی هم بدان گواه نمی دهد ” ، اظهار نظر نادرستی است . زیرا ظاهر روایت گواه آن است که سوزن به نوعی از زهرهای کاری  آلوده بوده است نه آن که سوزن ناآلوده به زهر را در حبه های انگور گذارده اند و انگور بدین وسیله آلوده به زهر شده باشد .

سبط بن جوزی به نقل از کتاب الاوراق نوشته ابو بکر صولی می نویسد : برخی  گفته اند امام رضا ( ع ) به حمام رفت و پس از آنکه از حمام بیرون آمد برای وی  طبقی از انگور آلوده به زهر آوردند که در دانه های  آنها سوزنهای زهر آلود نهاده بودند ، که در ظاهر نشان نمی داد . امام نیز از آن انگور تناول کرد و پس از مدتی بدرود حیات گفت .

روایت دیگری گویای آن بود که امام ( ع ) به وسیله زهری که در انار بود به شهادت رسید . اما آنچه سبط بن جوزی گفته بود ، مبنی  بر آنکه مأمون آن حضرت را مسموم نکرد زیرا بر مرگ امام نوحه و زاری به راه انداخت و اندوهگین شد و … چندان صحت ندارد . زیرا از زیرکی مأمون بعید نیست که امام را مسموم ساخته باشد و آنگاه برای رفع اتهام از خود ، که در آن هنگام نیز شایع شده بود ، به گریه و زاری بپردازد . از این گذشته گریه و زاری و اندوه مأمون در عزای امام که خود ناشی از شناخت وی از فضایل امام ( ع ) بود با ارتکاب به قتلی که علت آن ترس از بیرون رفتن خلافت از دستش می بود ، هیچ منافاتی ندارد .

نگارنده : می توان احتمال داد که مأمون آن حضرت را در اثنای بیماری اش مسموم کرده باشد . از قراین ظاهری نیز می توان چنین دریافت که چون مأمون متوجه شد که بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی خلافتش دچار مشکل و از هم گسیختگی شده و این امر به خاطر بیعت وی با امام رضا ( ع ) به عنوان ولی عهد حادث گشته و مردم نیز این تصمیم را به فضل بن سهل نسبت می  دادند ، و از طرفی فضل هم اخبار به ناآرامی مملکت را، از ترس همین نسبت نادرست و دیگر مقاصد درست طمربویا نادرست خود ، از مأمون پنهان می کرده همه این عوامل باعث شد که وی از سقوط

خلافتش بیمناک شود . لذا اندیشید که جز با کشتن فضل و رضا ( ع ) نمی تواند مخالفان و انتقاد گران را از مخالفت باز دارد . از این رو فضل را در حمام سرخس از پای در آورد و امام رضا ( ع ) را به وسیله دادن زهر شهید کرد .

اگر مانند علامه مجلسی بگوییم که بیعت مأمون با امام رضا ( ع ) از روز نخست از روی حیله و نیرنگ بوده باید بگوییم که مأمون از روی حسن نیت امام رضا ( ع ) را به ولی عهدی خود تعیین کرد ، در این دو صورت هم مسموم ساختن امام رضا( ع ) توسط مأمون بعید نیست . زیراچه بسا اوضاع و شرایطی  پیش آید که نیتها دستخوش دگرگونی شوند . مانند زایل شدن حکومت که چه بسا بدین خاطر پادشاهان فرزندان و برادرانشان را کشته اند. انگیزه ای که مأمون را به کشتن فضل واداشت همان بود که وی را به مسموم ساختن حضرت رضا ( ع ) بر انگیخت . کشته شدن فضل توسط او ، که هیچ تردیدی در آن نیست ، دور بودن این احتمال که وی امام رضا ( ع ) رامسموم ساخته منتفی می سازد ، به خصوص که در این باره روایات و اقوال مورخان فراوان است و چنان این امر شهرت یافته که حتی شاعران نیز بدان متذکر شده اند . مثلا ابو فراس حمدانی در این باره گوید :

باؤوا بقتل الرضا من بعد بیعته و ابصروا بعض یوم رشد هم فعموا

عصابه شقیت من بعد ما سعدت و معشر هلکوا من بعد ما سلموا

و نیز دعبل در سوگ آن امام ( ع ) سروده است :

شککت فما ادری امسقی شربه فابکیک ام ریب الردی فیهون

ایا عجبا منهم یسمونک الرضا و تلقاک منهم کلحه و عضون

سخن دعبل در این جا گفته است ” تردید کردم ” اگر چه ظاهرا بر عدم علم دلالت دارد اما با گفته وی در بیت بعد که ” از ایشان دندان نمایاندن ( کنایه از خشم گرفتن بر کسی ) و ترشرویی دیدی ” نشان می دهد که این مسأله یقینی و محقق بوده است .

شیخ مفید و نیز ابو الفرج گویند : چون امام رضا ( ع ) وفات یافت مأمون یک شبانه روز مرگ آن حضرت را پنهان داشت سپس در پی  محمد بن جعفر و گروهی از اهل بیت و خاندان ابوطالب که در خراسان بودند ، فرستاد . چون آنان به نزدش آمدند خبر مرگ امام ( ع ) را به ایشان داد و گریست و بسیار بی تابی کرد و جنازه آن حضرت را بدیشان نشان داد و آنگاه خطاب به پیکر پاک امام ( ع ) گفت : ای  برادر بر من بس گران است که تو را دراین حالت ببینم . من آرزو می کردم که پیش از تو بمیرم ولی خداوند نخواست . سپس دستور داد آن حضرت را غسل دهند و کنند و خود جنازه را برداشت به همین جایی که اکنون مدفن آن حضرت طکفن و حنوبه بود در دهی از شهر طوس طاست ، آوردند و به خاک سپرد و آنجا خانه حمید بن قحکه نامش سناباد نزدیک نوقان است و در همان جا نیز قبر هارون الرشید بود . قبر حضرت رضا( ع ) پس روی هارون و در قبله او قرار گرفته است .

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا ضمن حدیثی آورده است که : آخرین سخنی که امام رضا ( ع ) گفت : این بود : ” بگو اگر در خانه های خود هم بودید باز آنکه سرنوشت .

آنها کشته شدن است ازخانه به قتلگاه به پای خود البته بیرون می آمدند ” و فرمان خدا حکمی نافذ و روان خواهد بود سپس قبر هارون را شکافت و آن حضرت را با وی  ه قرب هارون به آن حضرت ، به وی نفع طدفن کرد گفت : امیدوارم خداوند به واسبخشد .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.