مِهر قطعه ۵۰ کِی به دل شهید حاجیزاده نشست؟
کتاب «مرد ابدی»؛ روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران، شهید والامقام سردار حسن طهرانی مقدم بهقلم معصومه سپهری از سوی انتشارات تسنیم و با همکاری انتشارات شهید کاظمی منتشر و برای نخستینبار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد.
این اثر فاخر حاصل تلاش ۱۳ساله سپهری است که با سبکی جدید در خاطرهنگاری جنگ نوشته شده است.

معصومه سپهری در خلال نگارش این کتاب گفتوگوهای بسیاری را با فعالان عرصه موشکی ایران داشته است، بخشی از این گفتوگو با امیرعلی حاجیزاده یار دیرین شهید طهرانی مقدم بوده است، سپهری در این مجموعه روایتهای شنیدنی بسیاری از فعالان صنعت موشکی ایران از جمله حاجیزاده، باقری، موسوی و .. به ویژه تلاشها و رشادتهای شهید حاجیزاده و شهید باقری برای صنعت موشکی ایران دارد.
معصومه سپهری در یادداشتی کوتاه به روایت تدفین شهید حاجیزاده و شهید باقری در قطعه ۵۰ بهشت زهرا پرداخته است. این روایت به شرح ذیل است:
«روز تدفین شهیدان حاجیزاده و باقری، اتفاق عجیبی افتاد.
با پسرم خود را به مراسم رساندم. خیلی شلوغ بود، پارکینگ ورودی بلوک ۵۰ پر از مردم عزادار بود… در همین چند روزی که به خاطر چند مصاحبه برای روایت شهید محمود باقری وارد جمع خانواده مکرمشان شده بودم، یک حرفی از همسر مهربانش در گوشم مانده بود.
– خانم سپهری! محمود، خیلی زود هر چی مشکل پیش میاد و ازش میخوام حل میکنه! خیلی زود …
و من نکته را گرفته بودم…
روزهایی که برای مصاحبه به منطقه مهرآباد جنوبی که برایم ناآشنا بود، میرفتم؛ به دلیل اختلال در جیپیاس، برنامههای راهبری کمک نمیکردند، فقط توجه به همین عبارت خانم باقری، و راهنمایی سریع خود شهید بود که راه را باز میکرد و مرا به موقع به مقصد میرساند.
القصه، حالا درین ازدحام صبح ۸ تیر ۱۴۰۴، بدون هیچ هماهنگی قبلی داشتم فقط با اتکا به عنایت خود شهیدان خاصه حاج محمود باقری جلو میرفتم بلکه اولا خانوادههاشان را پیدا کنم و بعد؛ ببینم راهی هست بگذارند وارد محوطه تدفین بشوم؟ میدانستم آنجا محصور و به شدت کنترل میشود.
در سیل جمعیت، میان مارش عزا و صدای نوحه، پیش از آغاز مراسم داشتم به سمت مزار شهدا میرفتم. آنجا برایم غریب نبود. به بهانه شهید دشتبانزاده و ۵ شهید دیگر پادگان مدرس که آنجا دفن شده بودند، از سال ۱۳۹۱ آنجا را کمابیش میشناختم و بعد با کشف شهید ناصر بافقی و دو شهید دیگر موشکی در آنجا، در حیننگارش کتاب مرد ابدی، خیلی بیشتر آنجا به زیارت میرفتم، حتی گاهی برای کمی خلوت و تفکر …
فکر میکردم مزار این دو سردار نامآور هوافضا کجای قطعه است؟ حکما نزدیک میلاد بیدی و آرمان عزیز… که جای خالی بود… اما چرا این شهدا اینجا میخواستند دفن شوند؟
همین چند روز پیش از زبان خانم مینو حیدریجوار، همسر مکرم شهید حاجیزاده شنیده بودم که در ایام عید همین امسال، وقتی ایشان خواسته بود به زیارت شهدا بیاید، سردار حاجیزاده گفته بود او هم میخواهد بیاید و خانمش باز نگران شده بود که بهترست نیایید… (خدایا! یعنی ما میتوانیم عمق نگرانی این زن برای همسرش را در سالیان طولانی تهدید دشمن و مبارزه در جبهههای مختلف را درک کنیم؟!… نه! واقعا نه!؟)
بالاخره سردار حاجیزاده هم آمده بود و همان جا در قطعه ۵۰؛ جایی که با حضور شهدای مدافع حرم معروف و محبوب و شهدای کنسولگری سوریه در عید۱۴۰۳، حال و هوای مزار شهدای دفاع مقدس در دهه ۶۰ را تداعی میکرد، مهر آنجا به دل.
همسر شهید حاجیزاده میگفت: حاج آقا تا ۶۶ تا ۷ سال پیش میخواست در صورت شهادت کنار حاج حسن آقا( طهرانیمقدم ) دفن شود اما این اواخر چیزی نمیگفت و حالا حرف از قطعه ۵۰ میزد به عنوان خانه ابدی.
من هم مثل اکثر مردم خبری از روند انتخاب مزار شهدا ندارم. تا مدتها سمت راست شهید طهرانیمقدم خالی بود و شاید خیلیها برایش فکر میکردند و در آرزویش بودند. از جمله رزمنده جانباز مدافع حرمی که چند بار به من پیام داده بود که میداند با این شرایط، رفتنیست و آرزو دارد آنجا کنار حاج حسن دفن شود که عاشق اوست و میخواست به خانواده شهید طهرانیمقدم بگویم تا اجازه دهند!
من هم شاید با بیرحمی عرض کرده بودم که اصلا این مسائل در حیطه اختیار و انتخاب خانواده نیست!
تا اینکه اوایل زمستان ۱۴۰۱ ناگهان دیدم سمت خالی شهید محبوب ملت ایران، مدفن آقای رستم قاسمی؛ وزیر سابق نفت شده است. یک همرزم قدیمی که البته در پی بیماری درگذشت نه شهادت در جنگ.سپس یادمانی برای شهید ایرلو، سفیر ایران در یمن که با ترور بیولوژیک با تاخیر به ایران اعزام و با شهادتی مظلومانه به حق پیوستند (پیکر این عزیز در صحن امامزاده صالح در تجریش مدفون است.)
حتما انتخاب محل این مزارها باید دلیلی نزد مسئولین امر داشته باشد که ما بیخبریم. هر چند از یکی از رزمندگان مدافع حرم شنیده بودم که بیشتر به پافشاری و سرسختی دوستان و ..برمیگردد که کی، کجا دفن شود!!
حالا از وقتی شنیده بودم سردار حاجیزاده مشتری قطعه ۵۰ است، تعجب کرده بودم و تعجب بیشتر ازین که بعضیها مانع دفن سردار باقری کنار سردار حاجیزاده شده بودند که مایه آزردگی هر دو خانواده محترم شده بود.
گویی کسی از شان محمود باقری، مرد گمنام موشکی خبر نداشت. مردی که سردار حاجیزاده از روز انتصاب به فرماندهی هوافضا او را به عنوان فرمانده موشکی انتخاب کرد و هر سال، وقتی حاج محمود میگفت حاضرست جایش را به منتخب جدید بدهد، از سردار حاجیزاده شنید: با هم اومدیم؛ با همم میریم! »