پاشنه آشیل حکومت امیرالمؤمنین (ع)
بررسی تاریخ اسلام نشان میدهد که لغزش خواص یکی از اصلیترین دلایل تضعیف حکومت امیرالمؤمنین (ع) بود. این لغزش خواص بود که با تأثیرگذاری بر تودههای مردم، پایههای حکومت عدل علوی را سست کرد و جامعه را به سمت نافرمانی و جدایی سوق داد. اما این خواص چه کسانی بودند و چگونه انحراف آنها زمینهساز فتنههای بزرگ صدر اسلام شد؟

در تحلیل رویدادهای دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، پرسش کلیدی این است که چرا مردمی که با اشتیاق با آن حضرت بیعت کردند، به سرعت از او جدا شدند؟ هرچند عواملی چون دنیاگرایی و شبهات دینی نقش داشتند، اما بررسی دقیقتر، ما را به یک عامل کلیدی میرساند: لغزش خواص.
خواص و عوام؛ تمایز در تحلیل و نفوذ
در ادبیات سیاسی-اجتماعی، «خواص» به نخبگان و افراد تأثیرگذاری گفته میشود که توانایی تحلیل مسائل را دارند و میتوانند بر افکار عمومی اثر بگذارند. در مقابل، «عوام» به توده مردم اطلاق میشود که معمولاً در تصمیمگیریهای کلان، پیرو نظرات و مواضع خواص هستند. انحراف همین گروه از نخبگان بود که جامعه را به بیراهه کشاند.
خیانت نخبگان؛ از جمل تا نهروان
شواهد تاریخی به وضوح نشان میدهد که فتنهها علیه حکومت عدل علوی، با تحریک چهرههای سرشناس آغاز شد. در جنگ جمل، تحریکات شخصیتهایی چون طلحه، زبیر و عایشه، مردم بصره را به رویارویی با امام کشاند. این اولین نمونه از تأثیر ویرانگر لغزش خواص بود که سابقهای درخشان در اسلام داشتند.
در ادامه، شخصیتهایی مانند ابوموسی اشعری در کوفه با ایجاد تردید، مانع یاری رساندن مردم به سپاه امام در نبرد جمل شدند. این بیبصیرتی خواص، ضربهای دیگر بر پیکره حکومت نوپای امیرالمؤمنین (ع) بود و زمینهساز مشکلات بزرگتری شد.
تحمیل حکمیت و ظهور خوارج
اوج این انحرافات در جنگ صفین نمایان شد. خیانت افرادی چون اشعث بن قیس و فشار آنها بر امام، منجر به پذیرش حکمیت تحمیلی گردید و سپاه اسلام را در آستانه پیروزی متوقف کرد. این تصمیم، فرصتی طلایی برای معاویه جهت بازسازی قوای خود فراهم آورد.
همین مسئله، زمینهساز شکلگیری گروهی دیگر از خواص منحرف شد. افرادی مانند حرقوص بن زهیر (ذوالخویصره) و عبدالله بن وهب راسبی که ابتدا در سپاه امام بودند، با تکفیر امیرالمؤمنین (ع) به دلیل پذیرش حکمیت، گروه خوارج را پایهگذاری کردند و جنگ نهروان را به راه انداختند.
عبرتی برای تمام دوران
همانطور که حضرت آیتالله خامنهای نیز تأکید کردهاند، یکی از ریشههای اصلی انحرافات صدر اسلام، ترجیح دادن دنیا بر آخرت توسط خواص جبهه حق بود. این تحلیل نشان میدهد که هرگاه نخبگان جامعه دچار دنیاگرایی، رفاهطلبی و بیبصیرتی شوند، تودههای مردم را نیز با خود به انحراف کشانده و پایههای هر نظام حقی را سست میکنند. بنابراین، عامل اصلی در تضعیف حکومت امیرالمؤمنین (ع) و غربت آن حضرت، بیش از هر چیز، سقوط و لغزش خواص بود.