فلسفه بعثت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم

فلسفه بعثت پیامبر خاتم ، در اساس، با فلسفه بعثت پیامبران تفاوتى ندارد. تنها تفاوت این است که او برنامه سایر پیامبران را تکمیل کرده و بدین جهت ، نبوّت به او ختم گردیده است.

پس از شناخت پیامبر خدا، مهم ترین مسئله در زمینه معرفت شخصیت پیامبر اعظم، آشنایى با فلسفه بعثت اوست.

فلسفه بعثت پیامبر خاتم ، در اساس، با فلسفه بعثت پیامبران تفاوتى ندارد. تنها تفاوت این است که او برنامه سایر پیامبران را تکمیل کرده و بدین جهت ، نبوّت به او ختم گردیده است.

با عنایت به این نکته، مى توان فلسفه بعثت از نگاه قرآن را در دو عنوان که حاکى از یک واقعیت اند ، خلاصه کرد که عبارت اند از :

۱ . دعوت به خدا

دعوت به خدا، جامع ترین فلسفه بعثت همه انبیاى الهى است، این دعوت ، در واقع، همان دعوت به پیمودن راه خدا، و عمل کردن بر اساس دین اسلام، یعنى برنامه تکامل انسان است که ضامن تأمین حیات مادّى و معنوى اوست . از این رو ، تعبیرهایى مانند :«قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِى أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى؛ بگو این است راه من، که من و هر کس پیروى ام کرد با بینایى به سوى خدا دعوت مى کنیم» و«ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن» و«اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ؛ دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید ، هنگامى که شما را به سوى چیزى مى خواند که شما را حیات مى بخشد» و امثال آنها در مورد فلسفه بعثت ، اشاره به یک واقعیت از زاویه هاى گوناگون است .

به تعبیر دیگر، فلسفه بعثت همه انبیاى الهى، و سرآمد آنان ، پیامبر خاتم ، این است که مردم را با راه رسیدن به کمال مطلق ، آشنا کنند تا آنان با پیمودن این راه، ضمن تأمین نیازهاى مادّى و معنوى خود ، به لقاء اللّه ـ که مقصد نهایى حرکت تکاملى انسان است ـ دست یابند . لذا مهم ترین و جامع ترین فلسفه بعثت ، همانا دعوت به خداوند متعال است .

۲ . تکامل انسان

در جهان بینى الهى، فلسفه وحى و نبوّت ، بر سه اصل اساسى استوار است :

اصل اوّل این که فلسفه آفرینش انسان، تکامل اوست ؛

اصل دوم این که راهنماى تکامل ، در متن وجود انسان نیست ؛

اصل سوم این که تنها آفریدگار جهان ، مى تواند برنامه تکامل انسان را ارائه نماید ؛ زیرا تنها اوست که استعدادها و نیازهاى انسان را کاملاً مى شناسد و با همه دقایق برنامه هاى تکامل انسان ، آشناست، و از سوى دیگر ، نیازى به انسان ندارد تا چیزى که به سود اوست ، از او دریغ دارد .

بنا بر این، براى این که انسان بتواند به فلسفه آفرینش خود برسد، حکمت بالغه الهى ایجاب مى کند که راهنمایى براى ارائه برنامه تکامل انسان اعزام نماید؛ زیرا در غیر این صورت ، تکامل انسان ممکن نخواهد بود و این ، به معناى بى هدف بودن آفرینش خواهد بود . به سخن دیگر، انکار وحى و بعثت انبیا ، مساوى است با انکار توحید . از این رو ، قرآن تصریح مى فرماید که :

«وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِى إِذْ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَىْ ءٍ ؛

و آن گاه که [ یهودیان ]گفتند: خداوند ، چیزى بر بشرى نازل نکرده ، بزرگى خدا را چنان که باید ، نشناختند» .

بر این پایه، در یک جمله مى توان گفت : فلسفه بعثت انبیا ، تکامل انسان و پاسخگویى به نیازهاى مادّى و معنوى اوست .

سایر امورى که در تبیین حکمت بعثت انبیا در قرآن بدانها اشاره شده است (مانند : رفع اختلاف، رهایى انسان از زنجیرهاى درونى و بیرونى، خارج ساختن انسان از تاریکى جهل، آموختن کتاب و حکمت، منوّر ساختن جهان به نور علم، رشد اخلاقى جامعه و تأمین عدالت اجتماعى)، در واقع، فروع اجابت دعوت خدا، و جزئیات اجراى برنامه الهى تکامل انسان، از جانب انبیاى الهى (به عنوان نخستین مجریان آن) است .

اما فلسفه بعثت ، در مورد کسانى که دعوت خدا و انبیاى الهى را اجابت نکنند ، اتمام حجّت است .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.