توضیحى درباره تحریم برخى چارپایان درجاهلیت

جهالت عمیق اعراب پیش از اسلام، زمینه سودجویى سران و شیوخ آنان را فراهم آورده بود. طاغوتهاى جاهلى، در دوران فترت رسولان الهى، با نام سنّتهاى دینى و رسوم اجتماعى، از احساسات پاک مردم، سوء استفاده مى کردند و در جهت تأمین منافع خود، بدعتهایى را بنا نهادند. یکى از آنان که تاریخ، او را به نام عمرو بن لحى مى شناسد، بر یکى از مهمترین دارایى هاى عرب، یعنى شتر دست نهاد و احکامى را براى آن وضع کرد و به صورت سنّتى مقدّس درآورد.

در نتیجه این بدعت، استفاده از چهار دسته شتر محدود گشت. این چهار دسته که به نام «بحیره»، «سائبه»، «وصیله» و «حام» خوانده مى شدند، به معانى متفاوت، ولى متقارب، تفسیر شده اند. امّا همه آنها در این نکته مشترک اند که براى این شتران، حرمتى خودْ ساخته قائل شده و استفاده از شیر و گوشت و پشم و قدرت حمل این چهار دسته، براى بسیارى حرام و براى بعضى و از جمله متولّیان و خدمتگزار بتها حلال خوانده مى شد.

پیوند این بدعت و دیدگاه تحقیرآمیز اعراب جاهلى به زن، موجب تشدید و غلظت این حکم بر زنان شد و آنان، فقط در صورت مردار شدن شتر، حق خوردن گوشت آن را پیدا مى کردند. این حرمت تخیّلى، دست متولّیان و خدمتگزاران بتها را در استفاده بى محابا از مرتعها و آب چشمه ها و چاههاى کمیاب عربستان باز مى گذاشت؛ همچنین موجب مى گشت که شتران را براى شکرگزارى و یا برآورده شدن حاجات، نذر بتهاى سنگى و متولّیان آن کنند.

قرآن مجید به پیکار با این بدعت جاهلى برخاست و در جهت مبارزه با بت و بت پرستى و انهدام سنّتهاى پوشالىِ گره خورده به آن، ادّعاى آنان را افترایى بیش ندانسته، چهره متولّیان و بت پرستان و بت سازان را افشا کرده و اعلان نموده است که تحلیل و تحریم چارپایان منحصرا در اختیار خداى سبحان است و او این چهار دسته را ـ درست بر خلاف عقیده جاهلانه اعراب ـ حرام ندانسته و مردار و هر آنچه را براى بتها و غیر خدا سر مى برند، حرام کرده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.