آخرالزمان نزدیک تر از آن چیزی است که به آن فکر می کنیم
خروج دابه الارض از نشانههای حتمی ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) میباشد. دابَّهُ الأرض یا جنبنده زمینی، موجودی ناشناخته که از زمین خارج شده و کافر و مؤمن را از هم جدا میکند.
این موجود از نشانههای آخرالزمان یا قیامت دانسته شده است. دابه الارض ممکن است از یکی از زمینهای نجف، مدینه، مکه، بین صفا و مروه، بیرون آید. وی پس از خارج شدن از زمین به سمت یمن و شام میرود. در قرآن آیه ۸۲ سوره نمل به ماجرای دابه الارض اشاره شده است.
۱ – معنای دابه الارض
خروج دابه الارض به معنای بیرون آمدن جنبندۀ زمین است. این پدیده، هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان اشراط الساعه و یکی از نشانههای نزدیک شدن قیامت یاد شده است.
۲ – دابه در روایات
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلم)، فرمود: عشر قبل الساعه لا بد منها: السفیانی و الدجال و الدخان و الدابه و خروج القائم و طلوع الشمس من مغربها و نزول عیسی و خسف بالمشرق و خسف بجزیره العرب و تار تخرج من قعر عدن تسوق الناس الی المحشر:
ناگزیر، ده چیز پیش از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجال، دود، دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم، خسف به مشرق، خسف به جزیره العرب و آتشی که از قعر عدن خارج میشود و مردم را به سوی محشر میبرد.
آنچه این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از خروج دابه الارض به عنوان رجعت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) یاد کرده است.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: امام علی (علیهالسّلام) پس از ذکر اوصاف خود، فرمود: … انی… و الدابه التی تکلم الناس: … من، همان جنبندهای هستم که با مردم سخن میگوید…
۳ – ماهیت و تطبیق دابه
دربارۀ ماهیت دابه و چگونگی خروج او (به ویژه میان اهل سنت) سخنهای فراوانی گفته و گمانههای بسیاری زده شده است. برخی نوشتهاند:
دابه، به معنای جنبنده و ارض به معنای زمین است. بر خلاف آنچه برخی میپندارند، دابه فقط به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمیشود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در بر میگیرد؛ چنان که در آیه ۶ سوره هود میخوانیم: و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها… هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خدا است.
دربارۀ تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن میگوید و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص میکند؛ ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحثهای فراوانی در این زمینه دیده میشود. در یک جمع بندی میتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:
۳.۱ – موجودی غیر عادی
گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبندۀ غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانستهاند و برای آن عجایبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیاء است. این جنبنده در آخر الزمان ظاهر میشود و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
۳.۲ – انسان فوق العاده
جمعی دیگر به پیروی از روایات پرشماری که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان میدانند؛ یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیاش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده میشود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. میدانیم عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.
۴ – تطبیق دابه بر امیرالمؤمنین
در روایات فراوانی دابۀ الارض بر شخص امیرمؤمنان علی علیهالسّلام تطبیق شده است. در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: مردی به عمار یاسر گفت: آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیۀ و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابه من الارض تکلمهم…، [۹] این کدام جنبنده است؟ عمار گفت: به خدا سوگند ! روی زمین نمینشینم، غذا نمیخورم و آبی نمینوشم، تا دابه الارض را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد خدمت حضرت علی علیهالسّلام آمد؛ در حالی که حضرت غذا میخورد. هنگامی که چشم امام علیهالسّلام به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار آمد و نشست و با امام علیهالسّلام غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرورفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود تا به وعدهاش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است.
هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی علیهالسّلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است! تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر این که دابه الارض را به من نشان دهی. عمار در پاسخ گفت: من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی.