اراده الهى بر عبودیّت بندگان و کفر برخی از انسان ها!
اراده الهی بر عبودیّت بندگان، اراده تشریعی است نه تکوینی. زیرا هدف از خلقت، عبادت و بندگی اجبارى نبوده است، بلکه عبادت توأم با اختیار است که ارزشمند است.
منظور از اراده تشریعی این است که خداوند برای هدایت انسان به مسیر عبودیت، به او «ارائه طریق» کرده است یعنی با وضع قوانین شرعی و بعثت انبیاء و ارسال رسل، راه عبودیت را به او نشان داده است.
در قرآن و در آیه ۵۶ سوره ذاریات می خوانیم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»؛ (من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند [و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند]). همان طور که عموم مفسّرین نیز تصریح کرده اند، این آیه در پی تبیین فلسفه خلقت است. از احادیث اهل بیت(علیهم السلام) نیز همین موضوع برمی آید.
در حدیثى نقل شده که امام کاظم(علیه السلام) در معنی این سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) که فرمود: «اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَه»؛ (تا می توانید عمل کنید که همه انسان ها براى هدفى که آفریده شده اند آمادگى دارند)، فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُوهُ وَ لَمْ یَخْلُقْهُمْ لِیَعْصُوهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّوَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِفَیَسَّرَ کُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى»؛ (خداوند بزرگ جن و انس را براى این آفریده که او را عبادت و اطاعت کنند براى این نیافریده است که نافرمانی او نمایند و این معنی همان [آیه] است که می فرماید من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند و چون آنها را براى اطاعت آفریده، راه را براى رسیدن به این هدف براى آنان آسان و هموار ساخته است. پس واى به حال کسانى که چشم بر هم گذارند و نابینایى را بر هدایت ترجیح دهند).
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) نیز می خوانیم که امام حسین(علیه السلام) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَنْ سِوَاه»؛ (خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر این که او را بشناسند، هنگامى که او را بشناسند عبادتش می کنند، و هنگامى که بندگى او کنند از بندگى غیر او بى نیاز شوند).
شبهه:
حال این پرسش پیش می آید که اگر فلسفه خلقت آدمی عبودیّت الهی باشد؛ یعنی اراده الهی به عبودیّت نوع بشر تعلّق گرفته باشد، آیا کفر برخی انسان ها موجب نقض این اراده نمی گردد؟ آیا اراده الهی با کفر برخی از بندگان در تخلّف از هدف اوّلیّه خلقت نقض نمی شود؟ مگر اراده الهی ما فوق همه اراده ها نیست؟
معنی اراده الهی؟
پیش از پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است بدانیم که دانشمندان علم عقاید و فلاسفه اسلامی عقیده دارند اراده خداوند بر دو گونه است: «اراده ذاتی» و «اراده فعلی».
«اراده ذاتى» همان علم به نظام اصلح در جهان آفرینش و خیر و صلاح بندگان در احکام و قوانین شرع است. امّا «اراده فعلى» عین ایجاد است و از صفات فعل شمرده مى شود. بنابراین اراده او بر خلقت زمین و آسمان عین ایجاد آنها است و اراده او بر وجوب نماز و تحریم دروغ، عین واجب و حرام نمودن این دو است.
«اراده فعلی» خود بر دو گونه است؛ «اراده تکوینی» و «اراده تشریعی»:
«اراده تکوینى» خداوند به معنای به معناى آفرینش و خلقت است. در آیه ۸۲ سوره یس می خوانیم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ (فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى گوید: «موجود باش!» آن چیز نیز بى درنگ موجود مى شود). بنابراین مراد از تعلق گرفتن «اراده تکوینی» به موجودات، این است که این اراده الهی است که سرچشمه وجود کائنات و هستى آنها و یا به تعبیر دیگر، عین ایجاد آنهاست.
«اراده تشریعى» اما به معناى فرمان و دستورات الهى در تبیین وضعیت پدیده های جهان یا به تعبیر دیگر همان واجبات و محرّمات الهی است. آیه ۱۸۵ سوره بقره، یکى از آیاتى است که اراده الهى در آن به معناى اراده تشریعى است. خداوند در این آیه شریفه پس از بیان وجوب روزه ماه رمضان و استثناء این حکم نسبت به مسافران و مریضان، می فرماید: «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»؛ (خداوند راحتى شما را مى خواهد، نه زحمت شما را).
معنی اراده الهى بر عبودیّت بندگان؟
حال با مشخص شدن این اقسام، معنای دقیق و صحیح این گزاره را که «اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته» توضیح می دهیم.
تعلق گرفتن اراده خداوند به هدایت و عبودیت انسان، از نوع اراده تکوینی نیست. یعنی این گونه نیست که خداوند مستقیما هدایت و عبودیت انسان ها را ایجاد و انشاء کرده باشد. زیرا عبادت شدن خداوند توسط انسان و هدایت شدن او به اهدافی که آن وجود مقدس برایش در نظر گرفته است، مفهومی است که با اراده و اختیار انسان معنا می یابد نه با دخالت مستقیم اراده الهی و پدید آوردن حالتی جبری برای انسان.
وقتی از اراده آزاد انسان و اختیار او برای انتخاب مسیر عبودیت یا کفر سخن می گوییم، خواه ناخواه داریم به قوانین و احکامی تشریع شده از سوی خداوند اشاره می کنیم که با رعایت شدن یا تخطی از آنهاست که هدایت یا گمراهی انسان معنا می یابد و این دقیقا همان معنای تعلق اراده خداوند به عبودیت است.
خداوند با اراده تشریعی اش که همان نشان دادن راه هدایت – به وسیله وضع قوانین شرعی و بعثت انبیاء و ارسال وحی – به انسان است، خواسته که بندگانش به مسیر عبودیت راه یابند و از آنجا که در این مسیر ممکن است، عده ای از انسان ها، از این اختیار سوءاستفاده کنند و به مسیر حق پشت کنند، «کفر آنها» هیچ منافاتی با «اراده الهی بر عبودیت آنها» ندارد.