رازهای پنهان در استغفار پیامبران و عصمت آنها

در آیات و روایات و به ویژه در ادعیه به اقرار انبیا و ائمه به گناه و استغفار آنها اشاره شده است. پرسش این است که آیا طلب استغفار و اقرار به گناه با عصمتی که یکی از آموزه‌های مهم شیعه در راهنماشناسی است، منافاتی ندارد؟

در شبکه‌های مجازی نیز تقریباً دو دسته افراد هستند که این آموزه عصمت را با همین طلب استغفار پیشوایان معصوم مورد هجوم قرار می‌دهند. یک دسته کسانی هستند که مخالف هستند و بیشتر اهل سنتی که به اینها اعتقاد ندارند.

این افراد این موضوع را دستاویزی قرار داده‌اند مبنی بر اینکه طلب استغفار و توبه دلیل بر این است که انبیا و ائمه معصوم نیستند و ممکن است گناهانی مرتکب شوند. دسته دیگر هم کسانی هستند که اعتقادات جوانان شیعه را هدف قرار داده و به هر وسیله‌ای می‌خواهند که بعضی از این اعتقادات، از جمله آموزه عصمت، را مورد خدشه قرار دهند.

یکی از مهم‌ترین مسائل در جامعه امروز، این است که چه اسوه‌هایی را به جوانان معرفی کنیم که قابل پیروی باشند و سبک زندگی آنها الگویی برای ما باشد. شیعه در طول دوران حیاتش، ائمه علیهم السلام و پیش از آن پیامبران را به عنوان اسوه‌های خود گرفته و بر اساس این که اینها هیچ گناهی ندارند، زندگی‌شان را الگو قرار داده است.

حال اگر در قرآن کریم یا سخنان ائمه علیهم السلام آیات و روایاتی پیدا شود که به ظاهر دلالت بر خطا یا گناه این بزرگواران داشته باشد، این موضوع می‌تواند الگوبرداری ما را با مشکل روبرو کند.

یکی از چالش‌های بزرگ این است که اگر ما عصمت را بپذیریم، باید این آیات و روایات را به گونه‌ای تبیین کنیم. البته برخی از اهل سنت به این نتیجه می‌رسند که پیامبران ممکن است در طول زندگی خود خطاهایی داشته باشند، اما این موضوع از مقام اسوه بودن آنها نمی‌کاهد.

این یک چالش واقعی است که ما با آیات و روایاتی مواجه هستیم که ظاهرشان بر گناه و خطای پیامبران و ائمه دلالت دارد، در حالی که بسیاری از آیات و روایات دیگر عصمت آنها را اثبات می‌کند. از نظر کلامی، شیعه معتقد است که حتی در دوره پیش از امامت و رسالت، پیامبران باید معصوم از گناه و خطا باشند.

در قرآن کریم، به ویژه در سوره‌های اعراف، صاد و غافر، به داستان‌های انبیا و درخواست‌های استغفار آنها اشاره شده است. به عنوان مثال در سوره اعراف، وقتی حضرت موسی (ع) از خداوند درخواست می‌کند که خود را به او نشان دهد، خداوند به او می‌فرماید که نمی‌تواند او را ببیند و در ادامه، وقتی تجلی خداوند بر کوه رخ می‌دهد، کوه متلاشی می‌شود و موسی (ع) به سجده می‌افتد و سپس می‌گوید: «سبحانک، توبه می‌کنم و من اولین مؤمنان هستم». چنانکه خدای متعال می‌فرماید: «وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَٰکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ».

همچنین در سوره صاد، داستان حضرت داوود (ع) و دو نفر که به او مراجعه می‌کنند، بیان شده است. حضرت داوود در ابتدا بدون بررسی، قضاوت می‌کند و بعد از فهمیدن اینکه این یک امتحان بوده، به استغفار می‌پردازد.

در سوره غافر نیز به پیامبر اسلام (ص) اشاره شده و خداوند به او می‌فرماید که باید استغفار کند: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ».

این موضوع در روایات و دعاها نیز به وضوح دیده می‌شود. به عنوان مثال در دعای کمیل، امام علی (ع) به استغفار از گناهان خود می‌پردازد و در صحیفه سجادیه نیز دعاهایی برای توبه و استغفار وجود دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.