اهمیت حجاب و عدم درج آن در فروع دین!
اولا: منظور از فروع دین احکام شرعی اسلام در موضوعات و زمینه های مختلف است؛ به دیگر سخن، فروع دین مجموعه تکالیفی است که یک مسلمان باید به آنها عمل نماید. فروع دین بسیار زیاد است و هر شخصى نمى تواند آنها را از منابع دینی استخراج کند. شمارش آنها به هشت یا ده، از باب اهمیت اینها در بخش عبادات است و گرنه آن چنان که برخی از علما گفته اند، هر آنچه در برابر اصول قرار دارد و جزء احکام عملی است، یعنی همه واجبات و محرمات و احکام معاملات از فروع دین شمرده می شوند.
ثانیا: نگاهی به آیات قرآن و بیان حکم حجاب در آنها، احادیث معصومین(ع) در بیان حدود و ثغور آن، تأکیدات آنها بر مسأله عفاف و حیا، دستورات و اقدامات عملی شان در محکوم کردن بی حجابی و بی عفتی و سیره بانوان اهل بیت(ع) مانند حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در حفظ حجاب و پوشش عفیفانه، کم ترین تردیدی را باقی نمی گذارد که حجاب هم سنگ و هم وزن بسیاری دیگر از فروع فقهی است و اگر از آنها بیشتر نباشد، بی شک کم تر از آنها هم نیست.
یکی از سؤالاتی که ممکن است راجع به «حجاب» به عنوان یکی از واجبات شرعی به ذهن برسد و از سوی عده ای مطرح گردد این است که اگر این آموزه دینی آن اندازه که دینداران و متشرعین بر آن تأکید می ورزند، دارای اهمیت و ارزش است، پس چرا در شمار یکی از «فروع دین» قرار نگرفته است؟! «فروع دین» به آن احکام و مناسکی گفته می شود که به واسطه آنها، آیین اسلام در مقایسه با دیگر ادیان، تمایز و تشخّص می یابد و اگر واقعا حجاب نیز به عنوان یکی از احکام پر اهمیت در اسلام باشد، بایستی به عنوان یکی از آن «فروع» در نظر گرفته می شد، در حالی که چنین نیست!
در پاسخ به این سؤال لازم است پیش از هر چیز تذکری، چیستی «فروع دین» و تفاوت آن با «اصول دین» و منشأ این تقسیم بندی در آموزه ها و باورهای اسلامی روشن گردد.
چیستی «فروع دین» و تفاوت آن با «اصول دین» و منشأ این تقسیم بندی؟
علما و متکلمین اسلام در طول تاریخ، تعالیم این دین را ذیل دو بخش کلی یعنی «اصول» و «فروع» تقسیم کرده اند: اصول دین اعتقادات اساسی دینی را شامل می شود که انسان با پذیرش نظری آنها مسلمان به شمار می آید. این اصول نزد شیعه عبارت اند از: توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل. منظور از فروع دین احکام شرعی اسلام در موضوعات و زمینه های مختلف است.
به دیگر سخن، فروع دین مجموعه تکالیفی است که یک مسلمان باید به آنها عمل نماید. مهمترین این فروع عبارتند از: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهى از منکر، تَولّى و تبرّى. فروع دین بسیار زیاد است و هر شخصى نمى تواند آنها را از منابع آن مثل قرآن و احادیث و سایر ادلّه فقهى استخراج کند. شمارش آنها به هشت یا ده، از باب اهمیت این ها در بخش عبادات است و گرنه آن چنان که برخی از علما گفته اند، هر آنچه در برابر اصول جای دارد و جزو احکام عملی است، یعنی همه واجبات و محرمات و احکام معاملات از فروع دین شمرده می شوند.
باید توجه داشت که تقسیم تعالیم اسلامی به اصول و فروع، هیچ منشأ و ریشه ای در قرآن و روایات، چه منابع شیعه و چه منابع اهل سنت ندارد؛ بله؛ ظاهرا در برخی از روایات اشارات و بیاناتی وجود دارد که برخی از آموزه های اسلامی را مبنایی تر از برخی تعالیم دیگر معرفی می کند، اما ظاهرا اصطلاحات «اصول دین» و «فروع دین» را متکلمان مسلمان ابداع کرده اند.
در اشاره به روایاتی که به بیان مهم ترین آموزه های اسلام پرداخته اند، می توان به حدیثی از امام باقر(علیه السلام) اشاره کرد که در آن آمده است: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و فضیلت ولایت از همه بیشتر است».همچنین گزارش شده است که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به کسی که از ایشان در باره ستون های اسلام پرسیده بود، فرمودند: «شهادت به توحید، ایمان به نبوت پیامبر اسلام(ص)، اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، پذیرش زکات، و پذیرفتن ولایت آل محمد(علیهم السلام)».
جایگاه حجاب در آموزه های اسلامی؟
بعد از روشن شدن تفاوت اصول و فروع دین و «غیر توقیفی» بودن فروع دین، می توانیم به این نتیجه برسیم که ذکر نشدن عبادتی از عبادات دینی یا حکمی از احکام شرعی در شمار فروع دین مصطلح، به هیچ وجه به معنای کم ارزش بودن آن در دستگاه آموزه های اسلامی نیست. آنچه در این بین اهمیت دارد، جنبه تکلیفی آن عمل و جایگاهش در بیانات قرآنی و حدیثی است؛ از این جهت می گوییم، لزوم حفظ حجاب و پوشش اسلامی، مسأله ای است که در آیات قرآن و بیانات معصومین(علیهم السلام) مورد تأکید واقع شده است.
به طور کلی حجاب از مسلّمات و واجبات، بلکه از ضروریّات دین اسلام است. مخصوصا در زمان ما همه کسانى که با مسلمانان معاشرت دارند فهمیده اند که یکى از برنامه هاى تمام فِرَق مسلمین حجاب است که کم کم به یک شعار تبدیل شده و به آن پایبند هستند. همان طور که گفتیم، مروری کوتاه در آیات و روایات، اهمیت آن را برای هر حقیقت طلب بی طرفی روشن می سازد.
نگاه قرآن به موضوع حجاب؟
علما و فقهای مسلمان دست کم شش آیه از قرآن را بیان کننده حکم لزوم رعایت پوشش شرعی می دانند. ما در اینجا فقط به دو مورد از آن آیات اشاره می کنیم:
در آیه ۳۱ سوره نور می خوانیم: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ…»؛ ([ای پیامبر] و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و [اطراف] روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند).
طبق این آیه زنان باید سر و گردن خود را از نامحرم بپوشانند و حق ندارند زینت هایى که معمولا پنهانى است، آشکار سازند. با توجه به شأن نزول این آیه و سیاق آن، زنان قبل از نزول این آیه، دامنه روسرى خود را به شانه ها یا پشت سر مى افکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد. قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گریبان خود بیافکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
همچنین در آیه ۵۹ سوره احزاب می خوانیم: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن…»؛ (اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب ها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فرو افکنند. این کار براى اینکه [از کنیزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است).
این آیات به صراحت بر لزوم رعایت پوشش شرعی و پوشیدگی هنگام مواجهه زنان با نامحرمان دلالت دارند.
بیانات و جهت گیری های متنوع روایات درباره لزوم حجاب و رعایت عفت
روایات معصومین(علیهم السلام) نیز موضوع حجاب را از جنبه های مختلفی مدّ نظر خود قرار داده اند به گونه ای که بررسی تمامی آنها به صورت کامل، امری ناممکن در این مختصر است. ولی می توان از باب نمونه به برخی از این نمونه ها اشاره کرد:
الف) لزوم رعایت حجاب شرعی و حدود و ثغور آن در احادیث
روایاتی وجود دارند که مسأله لزوم پوشش بانوان را بسیار روشن و صریح مورد تاکید قرار می دهند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «لَا یَصْلُحُ لِلْجَارِیَهِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا أَنْ تَخْتَمِرَ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَه»؛ (دختر بایستی باید بعداز بلوغ خمار [روسری] بر سر نهد مگر اینکه قادر به تهیه آن نباشد). حضرت علی(علیه السلام) نیز در حدیثی می فرماید: «صِیانَهُ المَراَه اَنعَمَ لحالها وَ اَدوَمُ لجَمالها»؛ (پوشیدگی زن برای او بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می کند).
به این حدیث نیز دقت فرمایید که چگونه بین پوشاندن مو و دیگر زینت ها ملازمه ایجاد می کند: فضیل بن سیار از امام صادق(علیه السلام) روایت می کند که: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الذِّرَاعَیْنِ مِنَ الْمَرْأَهِ، أَ هُمَا مِن الزِّینَهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِن؟ قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّینَهِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَیْن»؛ (از امام صادق پرسیدم آیا ساق دست های زنان از زینت است؟ زینتی که خدا فرموده است: «باید زنها آنها را آشکار نکنند»؟ آن حضرت فرمود: آری [ساق دست زن باید پوشیده باشد] و نیز آنچه روسری آن را می پوشاند [مثل گردن] و بالاتر از جای دستبند [مثل ساق و آرنج و بازو] نیز از زینت محسوب می شود[که باید پوشیده شود]).
این روایات به روشنی هم بر لزوم رعایت حجاب از سوی زنان مسلمان دلالت دارند و هم حدود و میزان آن را مشخص می کنند.
ب) تبیین اهمیت حیاء و عفت در روایات
رعایت حجاب شرعی، مقدمه حفظ عفت و حیاء در آدمی است. زیرا به فرموده امام علی(علیه السلام): (نیکوترین پوشش دین حیا است)؛ «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّینِ الْحَیَاء» و به فرموده پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) (خداوند انسان با حیاىِ بردبارِ پاک دامنى را که پاکدامنى مى ورزد، دوست می دارد)؛ «إنَّ اللّهَ یُحِبُّ الحَیِىَّ الحَلیمَ العَفیفَ المُتَعفِّفَ». شاید این محبّت به این دلیل باشد که به گفته حضرت علی(ع) (عفّت، سرآمد هر خوبى است)؛ «العِفَّهُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ» و به همین دلیل نیز امام حسن(علیه السلام) در تأکید بر حفظ حیا، بی حیایی را برابر با بی دینی دانسته و فرموده باشد که: (آن که حیا ندارد؛ دین هم ندارد)؛ «لَا حَیَاءَ لِمَنْ لَا دِینَ لَه».
اهمیت پایبندی به عفاف از آنجا بیشتر روشن می گردد که حضرت علی(علیه السلام) در بیانی مهم و جاودانی، آن را باعث دوری نفس از پستی ها معرفی می کند: «العِفافُ یَصونُ النَّفسَ و یُنَزِّهُها عَنِ الدَّنایا» و در اشاره ای بسیار مهم آن را برترین عبادات می داند: «افضَلُ العبادَهِ العِفافُ» و علاوه بر آن در کلامی دیگر تأکید نیز می کنند که (عفّت، برترین جوانمردى است)؛ «العِفَّهُ أفضَلُ الفُتُوَّهِ». همچنین در حدیثی دیگر از امام محمد باقر(علیه السلام) می خوانیم که: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَ فَرْج»؛ (هیچ عبادتی در پیشگاه خداوند برتر از عفت در برابر شکم و مسائل جنسی نیست). ایشان در جای دیگری می فرماید: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُه»؛ (هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بنده اش بخواهد به او توفیق می دهد که در برابر شکم و شهوت پرستی عفت پیدا کند) و در عبارت دیگری عفاف را این گونه توصیف می کنند: «ایُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَ فَرْج»؛ (کدام جهاد بهتر از عفت در شکم و در امور جنسی).
وقتی این اندازه تأکید بر رعایت عفت و به خصوص عفت در امور جنسی در روایات اسلامی پررنگ مطرح می گردد، روشن می شود که رعایت حجاب به عنوان مقدمه تحصیل این امر مهم و حیاتی، چه اهمیتی در منظومه فکر دینی دارد.
ج) اقدامات عملی معصومین(ع) و بیانات آنها برای اقامه حجاب در جامعه
علاوه بر بیانات لسانی و توصیه های اخلاقی راجع به حجاب، حضرات معصومین، اقدامات عملی مهمی برای مقابله با بی عفتی داشتند. امیرالمومنین(علیه السلام) در زمان تسلط بر منصب خلافت، در نکوهش مردان عراق فرمود: «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ»؛ (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که زنان شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا حیا نمی کنید). لحن و بافتار معنایی خطاب امام(ع) در اینجا نشان می دهد که ایشان از موضع حکومت و برای محافظت از اخلاق و حیای عمومی چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی این گونه زبان به عتاب گشودند که: «أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج»؛ (آیا شرم نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنان تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با افراد بی دین برخورد می کنند؟).
هم چنین در روایت تاریخی درباره حجه الوداع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خوانیم که زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور آن حضرت رسید و در آن حال فضل بن عباس پسر عموی حضرت پشت سر ایشان سوار بود. نگاه هایی میان آن زن و فضل رد و بدل شد. پیامبر متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد، همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. و از این رو رسول اکرم(ص) با دست خود صورت فضل را چرخانید.
د) تجلی کامل ترین مصادیق حجاب در سیره اهل بیت
سیره عملی و جزء جزء حیات اهل بیت(علیهم السلام) گویاترین شاهد قدر و منزلت حیاء، عفاف و حجاب نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نشان می دهد آن حضرت، چه در بیانات نورانی ای که از ایشان راجع به حجاب به یادگار مانده و چه در رعایت عملی این حکم الهی، چه جایگاه والامرتبه ای برای این آموزه اسلامی قائل بودند.
آن حضرت در توصیه ای تربیتی به زنان می فرمایند: «خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ»؛ (بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبیند و مردان نیز آنها را نبینند). مطالعه متون تاریخی مربوط به پوشش شخصی حضرت زهرا(س) نیز می تواند راهنمای ما برای شناخت اهمیت این حکم شرعی نزد اهل بیت(علیهم السلام) باشد.
در توصیف پوشش آن حضرت در حوادث تلخ بعداز وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز می خوانیم که: «…لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَهٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ یُولَهَا»؛ (مقنعه خود را بر روی سر انداختند [پیچاندند] و سرتاسر بدن خود را با چادرشان پوشاندند و همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند در حالی که دنباله دامن شان روی زمین کشیده می شد).
این منش، از آن حضرت، به دیگر بانوان اهل بیت(علیهم السلام) و به خصوص دخت گران قدرشان، حضرت زینب(سلام الله علیها) نیز به ارث رسید. از مهم ترین ابعاد شخصیت حماسه ساز زینب کبری(س) آن بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا.
به خاطر غیرتمندی بر حفظ حجاب و تأکید بر جایگاه عفاف است که می بینیم ایشان، در مجلس یزید بدون هیچ واهمه ای، این گونه فریاد برمی آورد که: «ای پسر آزاد شده های [جدمان پیامبر اسلام]! آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟! نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی!».
جمع بندی:
بعداز بیان همه این بیانات دینی که فقط نمونه هایی معدود از تأکیدهای فراوان آیین اسلام راجع به حجاب اند، جایگاه این حکم شرعی و اهمیت آن روشن می گردد. اینکه حجاب جزء موارد مشهور فروع دین ذکر نشده چیزی از اهمیت این موضوع نمی کاهد. حجاب نماد هویت دینی زن و مسأله ای مورد ابتلای نیمی از جامعه مسلمانان است.
به فعلیت رسیدن فروع فقهی ای مانند خمس، زکات و حج شرایطی دارد که ممکن است شامل حال همه زنان و مردان مکلف نگردد، اما در مقایسه با آنها می بینیم که حجاب فریضه ای است که شامل همه زنان می شود. حجاب وجهه ممیزه زن مسلمان از زن نامسلمان است. حتی می توان گفت بدون در نظر گرفتن حجاب اصلا نمی توان تعریفی از زن مسلمان و ملتزم به شرع ارائه داد. زن مسلمانی که حجاب را کنار می گذارد، دیگر واجبات دینی اش را راحت تر کنار می گذارد و حتی خدای نکرده ممکن است کارش به آنجا برسد که دینش را از دست بدهد.
حتی با چشم پوشی از آیات و روایات دال بر اهمیت حجاب، اهمیت این موضوع را می توان از سیره مستمر و مرتکز عقلی مسلمانان نیز فهمید. در طول تاریخ اسلام، زن مسلمان همیشه محجبه بوده است و حتی در زمانه ما نیز اکثریت زنان مسلمان نیز محجبه اند. اولین چیزی که بر زنان تازه مسلمان عرضه می شود نیز حجاب است. سیره مسلمانان از ابتدای طلوع خورشید اسلام تاکنون اینگونه بوده و این به این معناست که حجاب یکی از مهم ترین شعائری است که دین اسلام بر پایه آن شکل می گیرد. با وجود چنین جایگاه و اهمیتی شاید بتوان ذکر نشدن جداگانه حجاب به عنوان یکی از فروع فقهی را معلول برخی شرایط تاریخی دانست.
عدم حضور اجتماعی زنان و عدم حضورشان در عرصه هایی که آنها را در معرض دید نامحرمان قرار می دهد، شاید موجب این شده که مسأله حجاب به میزان شایسته خود مورد توجه فقها قرار نگیرد. تحولات تاریخی و ظهور پدیده بی حجابی در دهه های اخیر در کنار ضرورت حضور اجتماعی زنان دوشادوش مردان نامحرم، موجب طرح دوباره موضوع حجاب در مجامع علمی دینی شده است. در همین راستا به نظر می رسد باید تلاش های فقهی و اصولی جدیدی برای معرفی مسأله حجاب به عنوان یکی از فروع مهم دین صورت بگیرد.