یک‌سوم جمعیت کشور اختلال در سلامت‌ روان دارند!

رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی : سلامت روان در کشور ما از میانگین جهانی پایین‌تر است. یک‌سوم جمعیت اختلال در سلامت‌ روان دارند. امروز با مسئله‌ای به‌نام ابهام ناشی از جنگ مواجه هستیم.

روزهایی را سپری می‌کنیم که انتظارمان از آینده وقوع هر اتفاقی است، آن‌هم اتفاق‌هایی که خودمان نقشی در برنامه‌ریزی آن نداریم؛ دلاری گران و ریالی ارزان می‌شود، سودی می‌آید و می‌رود، سایه جنگ بالای سر پهن می‌شود، نمی‌توانیم برای آینده‌ای که نیامده پیش‌بینی‌های حداقلی داشته باشیم، در عوض روزمره می‌شویم، هر روز را برای همان روز زندگی می‌کنیم؛ این می‌تواند سناریوی یک جامعه‌ای باشد که رفاه و آرامش ندارد، جامعه‌ای که آینده را گم کرده است شاید به‌سختی طعم به‌زیستی را تجربه کند، انگار دائماً با رنج دست و پنجه نرم می‌کند، «آدم‌ها هرچقدر بتوانند آینده را پیش‌بینی کنند و آینده تحت کنترل آنها باشد از منظر روانی وضعیت مساعدتری را تجربه می‌کنند.»  این جمله را رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران به خبرآنلاین می‌گوید.

مجید صفاری‌نیا معتقد است حدود یک‌سوم جامعه ایران اختلال در سلامت‌ روان یا ناسازگاری با زندگی دارند. متن کامل گفت‌وگو با او در ادامه آمده است.

سلامت روان به معنای نبود بیماری و به‌زیستی روانی، عاطفی و هیجانی است. رفاه و حال خوب داشتن. البته با تاکید سازمان بهداشت جهانی سلامت  سه مولفه متفاوت دارد. د ر مورد سلامت روان هم به همین منوال می‌توان این تقسیم بندی را در نظر گرفت.

بخشی از آن سلامت زیستی است و به ژن‌ها، کروموزوم‌ها و ابعاد زیست شناختی و شیمیایی انسان برمی‌گردد، بخش دیگر آن روانی است که به حال خوب و حس خوب مربوط می‌شود، و بخش سوم مربوط به ابعاد اجتماعی سلامت است.

آن‌چه که امروز در مطالعات حوزه سلامت روان مطرح می‌شود اهمیت زیادی به مولفه اجتماعی آن می‌دهند.

در مولفه اجتماعی برای تامین سلامت روان دو جز مهم وجود دارد، یکی ادراک فرد از شرایط اجتماعی است، مثل ادراک فرد از نابرابری، یعنی فرد احساس می‌کند به‌تناسب مدرک تحصیلی‌ای که دارد حق‌اش از موقعیت شغلی و جایگاه اجتماعی برآورده نشده است. یا مثلاً ادراک فساد که فرد احساس می‌کند تا اصطلاحاً زد و بندی نداشته باشد پیشرفت شغلی و مالی نمی‌کند.

جز دوم مولفه اجتماعی در سلامت روان به‌برخی از استاندداردها برمی‌گردد، مثلاً شاخص رفاه مهم است، این‌که آدم‌ها در چند متر آپارتمان زندگی می‌کنند یا این‌که چقدر درآمد دارند تاثیرگذار است، اینکه چقدر برابری، بیکاری، حمایت اجتماعی و رفاه در جامعه‌ای که آدم‌ها زندگی می‌کنند وجود دارد اهمیت زیادی در سلامت روان دارد.

با توجه به این شاخص‌ها، سلامت روان در کشور ما از میانگین جهانی پایین‌تر است. آخرین آمارهایی که داریم به سال ۱۳۹۸ و مطالعات گسترده در آن سال‌ها برمی‌گردد، در آن سال به‌زیستیِ روانشناختیِ ۳۰ درصد از جامعه دچار اختلال بوده، اما باید توجه کرد از سال ۱۳۹۸ تا به امروز اتفاقاتی در کشور ما افتاده است، مانند شیوع ویروس کرونا، اعتراضات اجتماعی، فقر ناشی از تحریم‌ها، همین امروز با مسئله‌ای به‌نام ابهام ناشی از جنگ مواجه هستیم، این وضعیت ابهام‌آمیز می‌تواند ایجاد ناامنی کند، بنابراین احتمال می‌دهیم این روزها اختلال در سلامت روان شامل حال حدود ۳۵ درصد جامعه ما شده باشد و این یعنی این‌که امروز یک‌سوم از جمعیت ما اختلال در سلامت‌ روان یا ناسازگاری با زندگی دارند.

البته این وضعیت می‌تواند برای شهرهای مختلف فرق داشته باشد، شهرهایی که محیط زیست بهتری و آب مطلوب‌تری دارند، وضعیت اشتغال شهروندان و رفاه آن‌ها مناسب‌تر است یا ازدحام کمتری دارند ممکن است شاخص‌ سلامت روان در آن وضعیت بهتری داشته باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.