تقسیم مسئولیتها در حکومت پیامبر(ص)
حکومت اسلامى در عصر پیامبر(ص) با اینکه بسیار ساده بود ولی مسأله تقسیم مسئولیت ها در آن حساب شده بود. حضرت براى هر یک از جنگ ها که خود در آن شرکت نداشت؛ فرمانده تعیین مى کرد. براى کتابت وحى و امور دیگر کُتّاب و نویسندگانى داشت و براى جمع آورى زکات و امناء بیت المال، افرادى را برگزیده بود. براى تخمین محصول نخلستان ها و دریافت زکات کارشناسانى داشت. فرماندارانى براى مناطق مختلف انتخاب مى کرد و سفیران متعدّدى براى ابلاغ دعوتش به سوى پادشاهان می فرستاد و این نشان می دهد تقسیم مسئولیت ها در «نظام اجرائى» حکومت اسلامى لازم و ضروری است.
با اینکه حکومت اسلامى در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به شکل بسیار ساده اى بود در عین حال مسأله تقسیم مسئولیت ها در «نظام اجرائى» این حکومت، کاملا آشکار و حساب شده بود. از جمله، پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى هر یک از جنگ ها که خود شخصاً در آن شرکت نداشت؛ فرمانده یا فرماندهانى تعیین مى کرد و حتّى گاه براى حوادث احتمالى که ممکن بود براى فرمانده نخستین پیش آید جانشین براى او تعیین مى فرمود؛ مثلا در جنگ موته فرمانده اصلى لشگر را جعفر بن ابیطالب تعیین فرمود سپس فرمودند: اگر حادثه اى براى جعفر پیش آمد «زید بن حارثه»؛ و اگر براى او نیز حادثه اى پیش آمد «عبدالله بن رواحه» و اگر براى او هم حادثه اى پیش آمد مسلمانان از طریق مشورت یک نفر را از میان خود براى فرماندهى لشگر برگزینند.
و نیز در تواریخ آمده است که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) کتّاب و نویسندگانى داشت براى کتابت وحى و امور دیگر که از میان آنها حضرت على بن ابیطالب(علیه السلام) و همچنین «زید بن ثابت»، «علاء بن حضرمى» و «ابىّ بن کعب» را مى توان نام برد. براى جمع آورى زکات و امناء بیت المال، افرادى را برگزیده بود که از میان آنها مهاجر ابن ابى امیّه _که مأمور نظارت بر جمع آورى اموال بیتالمال در صنعا بود_ و «زیاد بن لبید» در حضرموت و عدىّ بن حاتم در قبیله طىّ و «مالک بن نویره» در بنى حنظله، و «زبرقان بن بدر» در قبیله بنى سعد و «علاء بن حضرمى» در بحرین را مى توان ذکر کرد.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) کارشناسانى نیز براى تخمین محصول نخلستان ها براى پرداخت مقدار زکات تعیین فرموده بود، از جمله «عبدالله بن رواحه». همچنین فرماندارانى براى مناطق مختلف انتخاب مى کرد که از میان آنها على(علیه السلام) و «معاذبن جبل» را براى یمن و «عتّاب بن اُسید» را براى مکّه، و «عثمان بن ابى العاص» را بر منطقه «بنى ثقیف» را مى توان نام برد. آن حضرت سفیران و رسولان متعدّدى داشت که هر کدام را براى ابلاغ دعوتش به سوى یکى از پادشاهان و زمامداران کشورهاى هم جوار فرستاد. از جمله «عبدالله بن حذاقه» را به سوى کسرى پادشاه ساسانى، و «دحیه کلبى» را به سوى قیصر پادشاه روم، و «حاطب بن ابى بلتعه» را به سوى «مقوقس»، پادشاه مصر، و «عمرو بن امیّه» را به سوى نجاشى زمامدار حبشه، مبعوث فرمود. به این ترتیب مشاهده مى کنیم که در آن حکومت خالى از هر گونه تشریفات، «نظام اجرائى» کاملا منسجم که از بخشهاى مختلفى تشکیل شده بود، و براى هر یک مسئول یا مسئولانى برگزیده بود حاکم بود. همه اینها به خوبى نشان مى دهد که مسأله تقسیم مسئولیت ها و مدیریّت ها در بخش هاى «نظام اجرائى» حکومت اسلامى، امرى است مسلّم و اجتناب ناپذیر.