معین، وزیر اسبق علوم: رتبه ۱۰۰ هزار با سهمیه وارد دانشگاه می‌شود!

مصطفی معین وزیر اسبق علوم گفت: همین اخیراً گفته شد که ۷۵ درصد رشته پزشکی دانشگاه تهران سهمیه‌ها هستند، این‌ها بر چه اساسی آمدند پزشکی می‌خوانند، با رتبه ۱۰۰ هزار وارد می‌شوند و رتبه دو رقمی نابغه و مستعد ما نمی‌تواند وارد دانشگاه شود یا اگرهم وارد شد ارضا نمی‌شود.

طرح اجباری و استثماری خدمت خارج از مرکز که دائم سخت‌تر هم شد خودش یک مشکل است، مگر پزشک بیگار است، انتظار می‌رود پزشک مدرن هم درمان کند، هم آموزش بدهد، هم مصلح اجتماعی باشد و از حقوق بیمار دفاع کند، پزشک باید بتواند به بیمار آرامش بدهد نه اینکه خودش آنقدر ناآرام باشد که دست به خودکشی بزند، آیا سیستم ما جوابگوی این خواسته‌ها است؟ خیر نیست.

مصطفی معین در گفت‌وگویی درباره خودکشی پزشکان می‌گوید: «انتظار می‌رود پزشک مدرن هم درمان کند، هم آموزش بدهد، هم مصلح اجتماعی باشد و از حقوق بیمار دفاع کند، پزشک باید بتواند به بیمار آرامش بدهد نه اینکه خودش آنقدر ناآرام باشد که دست به خودکشی بزند.»

تعداد داوطلبان گروه تجربی در کنکور این سال‌ها بیشتر شده، بخش زیادی از آن‌ها هم تلاش می‌کنند در دانشگاه پزشکی بخوانند، اما چالش‌های حین تحصیل می‌تواند برای آن‌ها سرنوشت عجیبی رقم بزند، سرنوشتی مانند خودکشی، مسئله‌ای که این روزها نظام سلامت در کشور ما با آن مواجه شده است، این مسئله نیاز به ریشه یابی دارد، مصطفی معین وزیر علوم دولت اصلاحات، خودکشی رزیدنت‌های جوان را معطوف به عوامل فردی، ساختاری نظام سلامت و اجتماعی می‌کند، او با حضور در خبرآنلاین می‌گوید: «درمان کشور روی دوش رزیدنت‌ها قرار دارد و آن‌ها دچار فرسودگی شغلی شده‌اند، متاسفانه فرهنگ سازمانی در بیمارستان‌های ما یک فرهنگ خشن، دستوری و تحقیرآمیز است، بنابراین رزیدنت احساس اسارت و بیگاری می‌کند که می‌تواند سبب خودکشی آن‌ها شود.»

از بین تمام دلایل مهمترین آن ساختار نظام سلامت است، نظامی که برعکس همه دنیا و شاید فقط مانند کوبا پزشکی را از سایر علوم جدا می‌کند نقش موثری در بروز این حوادث دارد. آنچه اهمیت دارد انتخاب ورودی‌های رشته پزشکی است که باید دقیق انتخاب شود، مثلاً در کشوری مانند کانادا دو سال از دوره عمومی برای این است که داوطلب برای رشته پزشکی استعداد یا علاقه دارد یا ندارد، نه اینکه خانواده و جامعه تشویق بکند که پزشکی خوب است چراکه درآمد زا است، پزشک شدن برای امرار معاش نیست فرد باید عاشق انسان و این رشته باشد،  آیا سیستم ورودی دانشجوی ما این تفکیک را تشخیص می‌دهد؟ خیر اینطور نیست؛ من وزیر علوم بودم می‌دانم که کنکور چه ویژگی‌هایی دارد، نمی‌تواند معلومات را ارزیابی کند، همین اخیراً گفته شد که ۷۵ درصد رشته پزشکی دانشگاه تهران سهمیه‌ها هستند، این‌ها بر چه اساسی آمدند پزشکی می‌خوانند، با رتبه ۱۰۰ هزار وارد می‌شوند و رتبه دو رقمی نابغه و مستعد ما نمی‌تواند وارد دانشگاه شود یا اگرهم وارد شد ارضا نمی‌شود.

طرح اجباری و استثماری خدمت خارج از مرکز که دائم سخت‌تر هم شد خودش یک مشکل است، مگر پزشک بیگار است، انتظار می‌رود پزشک مدرن هم درمان کند، هم آموزش بدهد، هم مصلح اجتماعی باشد و از حقوق بیمار دفاع کند، پزشک باید بتواند به بیمار آرامش بدهد نه اینکه خودش آنقدر ناآرام باشد که دست به خودکشی بزند، آیا سیستم ما جوابگوی این خواسته‌ها است؟ خیر نیست.

سیستم تمام وقتی استاد در دنیا تجربه شده است، بسیار سیستم مفیدی است و سلامت بیمار و آموزش دانشجو  را تضمین می‌کند، اما الان خود استاد به دلیل مشکلاتی که دارد و چون چند جا مشغول به کار است عملاً پاره وقت در بیمارستان حضور دارد، برعکس کسی که تمام وقت است دانشجو است، دانشجویی که باید کار اصلی‌اش آموزش و پژوهش باشد نه درمان بیماری، به همین دلیل رزیدنت‌ها  به جای این که دانشجوی دوره تکمیلی باشد فقط مشغول درمان هستند، درمان کشور روی دوش رزیدنت‌ها قرار دارد و دچار فرسودگی شغلی شده‌اند، بنابراین ساختار نظام سلامت زمینه‌ساز است که مشکلات مضاعف شود.

بنابراین اولین دلیل مشکلات را به ساختار نظام سلامت می‌دهم، دومی را به محیط کاری می‌دهم که هماطور که گفتم خشونت‌آمیز و تحقیرآمیز است، سومین عامل را عوامل اجتماعی می‌دانم، همان غلبه خشونت بر عقلانیت و بی‌ثباتی اجتماعی، و آخر هم همان ویژگی‌های فردی مجموعه این عوامل است که به یک تراژدی منجر می‌شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.